شرايط پس از توافق
مديريت اجتماعي در شرايط پس از توافق چگونه بايد شكل بگيرد كه كشور دچار بحران و مشكل نشود. ما در حال حاضر دو نوع مشكل داريم، يك مشكلاتي كه ناشي از عملكرد دوره هشت ساله دولت نهم و دهم است و ضربههاي اقتصادي و فرهنگي زيادي به ما زده است. شرايطي كه در آن از نظر اقتصادي حجم زيادي از منابع حاصل از فروش نفت را هدر دادهاند. در حوزه فرهنگ، عدم عزت نفس را در سطح فردي و اجتماعي گسترش دادهاند، منزلتهاي اجتماعي را تخريب كردهاند، گروههاي مرجع را تضعيف شدهاند، طبقه متوسط تضعيف شده، در دانشگاه، جامعه هنرمندان و روشنفكران و جامعه مدني تاثيرات منفي را شاهد بوديم. يك بخشي از مشكلاتي كه دولت با آن مواجه است ناشي از عملكرد اشتباه دولت قبل است. بخش ديگر مشكلات موجود مربوط به موفقيت ما است يعني موفقيتي كه در حل مساله هستهاي داشتيم، اين موفقيت به نظر من بهخوبي مديريت شد و ما را از يك بحران جهاني خارج كرد و در ردههاي مختلف اجتماعي هم براي طي كردن اين مسير نوعي توافق وجود داشت. مردم و مسوولان در اين مورد همراه بودند. به جز يك بخشي كه درگير توهمات شديد خودشان باقي مانده بودند و يا در حفظ شرايط تحريم ايران منافعي داشتند. بجز اين دسته همه مردم راضي بودند. ما با يك تحول فرهنگي كه در مردم ايجاد شده است روبهروييم، اين تحول ميتواند يك لبه واقعگرا داشته باشد و يك لبه آنوميك. اگر خوب هدايت و مديريت اجتماعي نشود ممكن است پيامدهاي آسيبزايي براي كشور و فرهنگ عمومي و سرمايه اجتماعي به بار بياورد.
آزادي بيان
كسي نميتواند بگويد من چون آزاديبيان نداشتم نتوانستم ايده خوبي را مطرح كنم. آزادي بيان ممكن است محدوديتهايي را فراهم كند و خط قرمزهايي را ترسيم كند، اما اگر كسي بخواهد يك تئوري جامعهشناسي تدوين كند و عامل انحطاط در جامعه ايران را نهاد دولت مطرح كند، كسي اجازه انتشار به او نخواهد داد؟ نيازي به اجازه نيست، بايد اين نظريه را منتشر كرد. ميخواهم به اين نتيجهگيري برسم كه مواقعي پيش ميآيد كه ما ايده نداريم، اين فقدان ايده را به گردن دولت مياندازيم.