جنگ اقليمي عليه ايران، آري يا خير؟
اين نوسانات شديد، نشانگر آن است كه تغييرات اقليمي جهاني، دامنه نوسانات اتمسفري را گستردهتر و غيرقابل پيشبينيتر ساخته است.
4- در علم سيستمها و اكولوژي، از پديدهاي به عنوان «چرخههاي بازخورد مثبت يا تشديدشونده» ياد ميشود:
هنگامي كه بارندگي كاهش مييابد، رطوبت خاك تحليل ميرود. خشكي خاك، منجر به زوال پوشش گياهي ميشود. فقدان پوشش گياهي، موجب كاهش رطوبت هوا (تبخير-تعرق) ميشود و اين خود، بارش را بيشتر كاهش ميدهد. اين يك چرخه خودتشديدگر است. از سوي ديگر، افزايش دما باعث تشديد تبخير ميشود، تبخير بيشتر به خشكي بيشتر ميانجامد و دما را باز افزايش ميدهد. چرخه معيوب ديگري ميان خاك و آب وجود دارد: فرسايش خاك، ظرفيت نفوذ و ذخيره آب در زمين را كاهش ميدهد و اين امر، به وقوع سيلابهاي مخرب و از دست رفتن آب انجاميده و خشكي را تكرار ميكند.
5- حالا دو تكه چوب را تصور كنيد، يكي تر و ديگري خشك. چوب تر، از انعطافپذيري و تابآوري در برابر فشار برخوردار است. اما چوب خشك، شكننده است و با تنشي متلاشي ميشود. مقايسه سرزمين خشك و سرزمين معتدل و مرطوب نيز به همين شكل است. خشكي، ذاتا قابليت تشديد خود را دارد و در ادامه، خشكسالي و سيل بيشتر ميآورد، به ويژه اگر مديريت سرزمين نابخردانه باشد.
6- در كانون اين شرايط، مديريت ناكارآمد، مكانگزيني نادرست كاربري اراضي، رويكرد سازهاي در مديريت منابع آب و سدسازيهاي روزافزون، نقش بسزايي در تعميق بحران داشته و دارد. نابودي اراضي جنگلي و مرتعي، برداشت بيرويه از سفرههاي آب زيرزميني، توسعه كشاورزي ناپايدار و پرمصرف و برنامهريزيهاي بخشينگر و فرصتطلبانه، دست به دست هم دادهاند تا سادهترين راه توجيه و رهايي از مساله را برگزينيم و بگوييم: توطئهاي در راه است!
نتيجه: خشكسالي در ايران، پيشينهاي كهن در لايههاي چينهشناختي و شواهد ديرينه اقليمي دارد. تغييرات اقليمي جهاني بدون ترديد بر شدت و حدت بحران افزوده، اما آنچه مهمتر و غمانگيز است، شيوههاي نادرست مديريت منابع آب و خاك اين سرزمين بوده كه ادامه دارد و سبب شده پتانسيل ذاتي خشكي، به بحران كنوني تبديل شود. پس بحران آب كشور، سه لايه دارد:
٭ لايه اول: ساختار طبيعي و ذاتي خشك ايران.
٭ لايه دوم: تغييرات اقليم جهاني.
٭ لايه سوم: مديريت ناكارآمد و ناپايدار منابع كشور.
به جاي توسل به انگارههاي توهمآميز، مسووليت اقدام را بر عهده بگيريم. در اين مسير، بهرهگيري از دانش بومي و فناوريهاي نوين جهاني، ضرورتي اجتنابناپذير است. طبيعت با هيچ قوم و سرزميني دشمني ندارد، اما قوانين جدي و تغييرناپذير خود را دارد از جمله وجود چرخههاي قدرتمند بازخورد تشديدشونده كه با مديريت نادرست منابع شدت يافتهاند.
استاديار دانشكده حكمراني دانشگاه تهران