رشد سقط جنين معلول سياست غلط
خوب اگر سقط جنين نصف شده پس چرا زاد و ولد زياد نشده، بلكه آن هم كمتر شده است؟! از سوي ديگر بازپرس جرايم پزشكي اعلام كرده كه در چهار سال اخير كه قانون اجرا شده روند سقط جنين به اين صورت است كه يكم؛ تعداد پروندههاي سقط جنين قابل توجه نبوده، دوم، تعداد آن چندان تغييري هم نكرده و حتي آمار 10 ساله نيز تقريبا ثابت بوده است. در مواردي هم كه پرونده وجود دارد ۷۰ تا ۸۰ درصد شاكيان مردان هستند كه از همسران خود شكايت كردهاند و اغلب اين شكايات هم واهي است. در خصوص داروهاي ضد بارداري نيز گويا هيچ اقدام موثري براي مقابله با آن صورت نميگيرد. نتيجه چيست؟ چرا هيچ اقدام و اثر مثبتي در كاهش سقط جنين مشاهده نميشود؟ بلكه برعكس شايد به نسبت كل متولدين در حال افزايش هم باشد. علت اصلي در سياست رسمي غيرمتناسب با واقعيتهاي جامعه است. به خيال خودشان براي افزايش زاد و ولد دسترسي به شيوههاي پيشگيري از حاملگي به شدت محدود شده و در مواردي هم منع كردهاند. در حالي كه نميدانند مردم را نميتوان به زور صاحب فرزند كرد. اگر حامله شوند و آن را نخواهند، توجيه و شيوهاي براي سقط آن پيدا ميكنند. حكومت هم نميتواند مانع آنان شود. فرزندآوري در دنياي امروز يك اجبار و يك رفتار طبيعي و الزامي نيست، يك انتخاب است و بايد شرايط را براي افزايش انگيزه افراد به انتخاب فرزند فراهم كرد و نه افزايش فشار و محدوديت. اين كاري غيراخلاقي است كه شيوههاي پيشگيري را از دسترس خارج يا گران كنيد، سپس آنان را مجبور به فرزندآوري كنيد و بعد هم جنينهاي بيگناه را سقط ميكنند، بدون اينكه قدرت جلوگيري از آن داشته باشند. كاري كه با هزينه اندكي از طريق آمپول يا خوردن قرص يا شيوههاي ديگر، مجبور ميشوند بهرغم ميل خود يك جنين را به ناحق سقط كنند. حكومت و سياستگذاران بايد نگاه خود را به مردم و حق انتخاب آنان و نيز رويكرد سياستگذاري تغيير دهند، در غير اين صورت بايد شاهد خشونت بيشتر عليه جنينهاي بيگناه باشيم.