سنگ بنزين در چاه و دولتي كه بايد كاري بكند
اينجاست كه همه جناحها و سياسيون و متنفذان بايد تا عمق استخوان خود درك كرده باشند كه هر خشتي كه با هر انگيزه و خيال و توهم و منفعت و روزمرهنگري مينهند ممكن است دامنه تاثير و تخريبش تا ثرياي منافع ملك و ميهن پيش برود. امروز درحالي كه همه قيمتها سر به فلك كشيدهاند و دولت در گردابي از مشكلات مالي ميراثدار خوش باشي گذشتگان است و در بسياري از زمينهها در گردنههاي سخت قرار دارد زير تيغ سرزنش همگاني است و صداي به وجود آورندگان اصلي وضع موجود از همه بلندتر است! آنان داعيهدار پيروي از رهبري هستند ولي در حمايت از دولت چنان غش در معامله ميكنند كه گويي از اوضاع بيخبرند و زمان سرمستي است! صورت مساله بنزين و بسياري از مسائل ديگر كاملا روشن و مشخص است. دولت از جيب مردم حدود ۶۰ هزار تومان برميدارد تا بنزين را با قيمت ۳ هزار تومان به خودروداران برساند. از همان جيب مردم هزاران ميليارد تومان بر ميدارد تا انواع نهادها ارتزاق كنند و بازدهي صفر داشته باشند! انواع شركتها و سازمانها با حداقل كارآمدي در بلعيدن بودجه عمومي مسابقه دارند و كسي جرات پاسخگو كردن آنها را ندارد و... با اين همه ذينفعان و جاهلان و مغرضان، شمشير دمكلوس حساسيت اجتماعي را بالا بردهاند تا در ميان سكوت عجيب بسياري از آگاهان به وضع موجود هر ابتكار عملي از دولت ستانده شود. با چنين رفتاري اگر روزگار بيش از اين سخت بگيرد و آسمان بر ما خشم كند و خشك و تر را با هم بسوزاند جاي گلايهاي نيست. طبلي كه حدود ۲۴ سال پيش كوبيده شد صداي ناميمون و حسرتآفرينش ديروز و امروز به گوشها ميرسد. ديگر چه بايد بشود كه يك احساس مسووليت جمعي ايجاد و دولت را در كار بزرگ و ضروري كه در پيش گرفته است با تمام وجود ياري كنيم؟ وضعيت فعلي حاملهاي انرژي خصوصا بنزين با هيچ عقلانيت و تعهد به منافع كشور سازگار و قابل استمرار نيست.