• 1404 سه‌شنبه 25 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6219 -
  • 1404 سه‌شنبه 25 آذر

تبيين‌كنندگان ملي‌گرايي مدرن ايراني

محمد هادي جعفرپور

شرايط حاضر و تحولات اخير منطقه، يادآور بخشي از تاريخ اين سرزمين است كه ضرورت توجه به حُب وطن را بيش از پيش ضروري مي‌داند. در روزگاري كه هريك از اشخاص و جناح‌هاي مختلف سياسي اعم از داخلي و خارجي به نوعي در صدد تعريف نسخه‌اي شفابخش براي مسائل و مشكلات داخلي و بين‌المللي اين سرزمين هستند، تأكيد بر انديشه‌هاي ملي‌گرايي و وطن‌دوستي را مي‌توان مهم‌ترين و موثرترين طريق ممكن براي برون‌رفت از وضعيت موجود دانست. در ميان روشنفكران سده نوزدهم، ميرزا فتحعلي آخوندزاده جايگاهي برجسته دارد؛ زيرا او نخستين متفكري است كه مفهوم «ملت»، «وطن» و «هويت ملي» را به شيوه‌اي نظام‌مند در چارچوب فكري ايران جديد بازتعريف كرد. برداشت او از ملي‌گرايي نه تقليدي از انديشه‌هاي وارداتي اروپا، بلكه ريشه‌ در تاريخ و فرهنگ ايران داشت. او بر اعتقاد اصرار مي‌ورزيد كه عناصر بنيادين ملي‌گرايي از ديرباز در بطن تمدن ايراني حضور داشته و تنها در دوره‌هاي متفاوت تاريخي شدت و ضعف گرفته است. به باور آخوندزاده، ايران پيش از آنكه در معرض انديشه‌هاي سياسي غرب قرار گيرد، واجد يك هويت ملي مشخص بوده است. او اين هويت را نه بر پايه همبستگي‌هاي ايلي و قبيله‌اي كه ويژگي اصلي بسياري از جوامع شرقي بود، بلكه بر اساس يك «خودآگاهي تاريخي جمعي» تعريف مي‌كرد. در فرهنگ ايران، از دوران باستان تا عصر اسلامي، همواره تصور يك «واحد سياسي-جغرافيايي» گسترده به نام ايران‌زمين وجود داشته است. اين تصور نه در دولت‌ها كه در حافظه عمومي مردم حفظ شده بود، امري كه به‌زعم آخوندزاده، بستر اصلي شكل‌گيري هر نوع ملي‌گرايي اصيل است. او تأكيد مي‌كرد كه عوامل تاريخي و اجتماعي فراواني در سده‌هاي گذشته به كار افتاده كه به هويت ملي ايران نيروي تازه‌اي بخشيد. اين عوامل شامل فروپاشي نظام‌هاي كهن، تغييرات اجتماعي ناشي از ورود مدرنيته، بحران‌هاي سياسي و تلاش براي بازيابي هويت از دست‌رفته بود. اما آخوندزاده بر اين باور بود كه اين عوامل جديد صرفا محرك بودند، نه سازنده هويت از صفر؛ زيرا بذرهاي ملي‌گرايي واقعي در متن فرهنگ ايران از پيش وجود داشت. از نگاه او، عنصر آگاهي تاريخي مهم‌ترين ركن در شكل‌گيري ملي‌گرايي ايراني است. ايرانيان در دوره‌هاي ضعف، شكست، يا تفرقه از يك تصور مشترك نسبت به گذشته تاريخي خود برخوردار بوده‌اند. اين آگاهي تاريخي در قالب اسطوره‌ها، يادمان‌ها، زبان، حماسه‌ها و سنت‌هاي سياسي ديرينه تداوم يافته است. او بر اين باور بود كه چنين حافظه مشتركي، ايران را از ساير جوامع پيراموني متمايز مي‌سازد، جوامعي كه در آنها هويت سياسي عمدتا بر پايه قبيله، مذهب، يا قدرت‌هاي محلي شكل مي‌گرفت. آخوندزاده همچنين بر تصور قوم آريايي، غرور نژادي و احساس مشترك فرهنگي تأكيد داشت. البته اين مفاهيم در زمان او بيشتر جنبه فرهنگي داشت و هنوز به ايدئولوژي‌هاي نژادگرايانه اروپايي تبديل نشده بود. هدف او برجسته كردن اصالت و ريشه‌داري هويت ايراني بود؛ هويتي كه عناصر آن در زبان فارسي، آداب و رسوم، هنر، اسطوره‌هاي ملي و حافظه تاريخي يك ملت متجلي مي‌شد. به باور او، اين عناصر با هم يك «ملت تاريخي» مي‌ساختند، نه يك جمعيت پراكنده قبيله‌اي. در نظر آخوندزاده، حتي در دوره‌هايي كه دولت مركزي ضعيف مي‌شد و كشور گرفتار ناآرامي بود، هر فرمانروايي كه به قدرت مي‌رسيد، خواه‌ناخواه به سوي احياي يك حكومت واحد در سراسر خاك ايران متمايل مي‌شد. اين امر نشان مي‌داد كه ايده فرمانروايي واحد بر ايران، ريشه در ساختار فكري و فرهنگي جامعه دارد، نه در خواست فردي پادشاهان. اين «ايران به‌مثابه يك كل سياسي» يكي از بنيادي‌ترين مفاهيمي بود كه آخوندزاده در تحليل هويت ملي بر آن تأكيد مي‌كرد. با چنين زمينه‌اي، هنگامي كه تفكر ناسيوناليستي غربي، كه در اروپا پديده‌اي نوظهور به شمار مي‌رفت به مشرق‌زمين رسيد، ايران بيش از هر جامعه ديگري در خاورميانه آمادگي جذب و بازآفريني آن را داشت. آخوندزاده معتقد بود دليل اين امر وجود عناصر پيشين ملي‌گرايي در فرهنگ ايراني بود. جامعه‌اي كه از قبل داراي حس وطن، تاريخ مشترك و تصور يك دولت واحد بود، به‌طور طبيعي زودتر مي‌توانست مفاهيم مدرن ملت، حاكميت ملي و دولت- ملت به معناي واقعي آن را در خود بپروراند. با اين حال، ملي‌گرايي آخوندزاده صرفا يك احساس عاطفي نسبت به گذشته نبود؛ او آن را برنامه‌اي براي ساختن آينده مي‌دانست. از نظر او، نوسازي آموزش، احياي زبان فارسي، اصلاح ساختار دولت و ايجاد جامعه‌اي مبتني بر عقلانيت و عدالت، لازمه احياي ملي‌گرايي سالم و سازنده بودند. به همين دليل است كه او را يكي از نخستين نظريه‌پردازان ملي‌گرايي مدرن ايراني مي‌دانند؛ متفكري كه تلاش كرد هويت تاريخي ايران را با نيازهاي جهان جديد پيوند بزند.
در مجموع، ملي‌گرايي در انديشه آخوندزاده مبتني بر سه محور اساسي است: 
۱- وجود تاريخي هويت ايراني مستقل از الگوهاي وارداتي غرب.
۲- نقش حافظه تاريخي، زبان و فرهنگ مشترك در شكل‌دهي به ملت.
۳- ضرورت نوسازي و اصلاحات براي تحقق ملت مدرن در چارچوب يك دولت يكپارچه.
اين مفاهيم نه تنها در دوره او اهميت داشتند، بلكه در دهه‌هاي بعد نيز بر جريان‌هاي فكري، سياسي و فرهنگي ايران اثر گذاشتند. انديشه‌هاي آخوندزاده به عنوان يكي از نخستين تبيين‌كنندگان ملي‌گرايي مدرن ايراني، همچنان بخشي از گفت‌وگوي انديشه‌اي درباره هويت ملي و آينده ايران به شمار مي‌رود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون