هوش مصنوعي و آموزش و پرورش فرصتي براي نجات مدرسه از آموزش حافظهمحور
با اين حال، استفاده از هوش مصنوعي در آموزش و پرورش بدون ملاحظه پيامدهاي اجتماعي و اخلاقي آن، ميتواند آسيبزا باشد. حفظ حريم خصوصي دانشآموزان، جلوگيري از وابستگي افراطي به فناوري و حفظ نقش انساني مدرسه از جمله دغدغههايي است كه سياستگذاران آموزشي بايد به آن توجه جدي داشته باشند. مدرسه صرفا محل انتقال داده نيست؛ بلكه فضاي تربيت انسان، هويت و مسووليت اجتماعي است. اگر آموزش و پرورش بخواهد از ظرفيتهاي هوش مصنوعي بهرهمند شود، پيش از هر چيز نيازمند سياستگذاري شفاف، آموزش معلمان و تغيير نگرش مديريتي است. فناوري زماني مفيد خواهد بود كه در خدمت اهداف تربيتي قرار گيرد، نه اينكه خود به هدف تبديل شود. در نهايت، هوش مصنوعي ميتواند به آموزش و پرورش كمك كند تا از چرخه تكرار محفوظات خارج شده و به نهادي پويا، خلاق و پاسخگو به نيازهاي جامعه امروز تبديل شود. آينده مدرسه نه كاملا انساني و نه كاملا ماشيني، بلكه تركيبي هوشمندانه از فناوري و انسانيت خواهد بود.