• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3335 -
  • ۱۳۹۴ يکشنبه ۱۵ شهريور

نگاهي به مهم‌ترين اثر خواجه نظام‌الملك طوسي

سياستنامه آميزه‌اي از اسلاميت و ايرانيت

علي پيرابي/ ابوعلي حسن بن علي بن اسحاق طوسي ملقب به خواجه نظام الملك در (408‌هـ .ق) در نوقان طوس به دنيا آمد. وي در ايام جواني به كارهاي ديواني پرداخت و در زمان آلب ارسلان به وزارت برگزيده شد. اوج قدرت خواجه در عهد ملكشاه بود. چنان كه ملكشاه 20ساله، تمام امور مملكت خويش را به خواجه سپرد و خواجه در مدت 20 سال قلمرو گسترده سلجوقيان را اداره مي‌كرد. ملكشاه جوان به كارگزاران دولت فرمان داده بود كه همگي تابع خواجه نظام باشند و اوامر او را پياده كنند. سياستنامه مشهورترين اثر نظام‌الملك است كه از زمان صدور فرمان ملكشاه مبني برنگارش كتاب (479 هجري) تا زمان تاليف آن (484 هجري) به مدت پنج سال مشغول نگارش آن بوده است. سياستنامه بازگو‌كننده ديدگاه‌هاي سياسي خواجه در عصر امپراتوري بزرگ سلجوقيان است كه خواجه در آن تلاش مي‌كند تا راه و رسم فرمانروايي يا شيوه‌هاي حفظ قدرت و حكومت را با مثال‌هايي از سيره ملكان عجم نشان دهد وي در اين خصوص تلاش مي‌كند تا اقتدار پادشاهان عصر سلجوقي را با عظمت امپراتوري باستان گره بزند و در اين راستا حكايت‌ها و داستان‌هاي بسياري را در رابطه با پادشاهان ساساني ذكر مي‌كند تا اين عظمت را بيشتر نمايان سازد. سياستنامه شامل 50 فصل است كه در آن تقريبا از همه وظايف و حقوق شاه و اصول مملكت‌داري سخن گفته شده است. خواجه در عصري زندگي كرد كه تاريخ ايران به لحاظ سياسي دچار فترت شده بود و نتوانسته بود بعد از 200 سال از ورود اسلام به ايران يك نظام سياسي مشخص به وجود آورد. وي اعتقاد داشت اگر نگاه گريز از مركز و حاكميت ايل و عشيره آسياي ميانه در ايران تداوم يابد، دستاوردي جز از دست رفتن حكومت ايراني در پي ندارد. بي‌شك اين كتاب در راستاي همان پارادايم سياسي در ايران تاليف شده است.

 

پيوند ايرانيت و اسلاميت در سياستنامه

ضرورت توجه به رسم ملوك پيشين و نيز وابستگي به وزراي ايران يا توجه خاص وزيران ايراني به آيين و رسوم كهن باستاني يا به روايتي همان سياست‌هاي ملوك عجم در تاريخ ايران بعد از اسلام سابقه طولاني دارد. حضور و ورود اسلام به ايران به گونه‌اي بود كه از همان آغاز جايگاه فرهنگ و تمدن ايراني در مقايسه با ديگر سرزمين‌هاي مفتوحه مسلمانان نمايان و قابل تفاوت بود. از مهم‌ترين مشخصات انديشه‌هاي سياسي نظام‌الملك توجه خاص وي به نظريه سلطنت ايران در دوران قبل از اسلام و تلاش براي برقراري ارتباط ميان آن با خلافت اسلامي است. از اين جهت اساسي‌ترين داستان‌هاي سياستنامه كه انديشه سياسي خواجه را مي‌توان از ذكر اين داستان‌ها دريافت مربوط به اين پادشاهان عصر ساساني است. هدف وي در ذكر داستان‌هايي مربوط به بهرام ‌گور و بالاخص انوشيروان كه خواجه در ذكر وقايع عصر اين پادشاه حساسيت خاصي دارد. خواجه نظام‌الملك دايما به پادشاه عصر خويش سيره پادشاهان ايران باستان را يادآوري مي‌كند. در پادشاهي آرماني خواجه نظام‌الملك، خرد ايراني و سنت اسلامي به هم پيوند مي‌خورند چنان كه شاه از نظر وي داراي آميزه‌اي است از ميراث ايران باستان و آموزه‌هاي اسلامي. خواجه در 30 سال وزارت خويش تلاش كرد تا با آميختن سنت اسلامي و خرد ايراني به تركان سلجوقي راه و رسم ملك‌داري بياموزد. وي در باب وظيفه پادشاه نسبت به دين و نيز حمايت از آن توجه خاص دارد و از اين جهت همان انديشه و ضرورت وحدت دين و دولت ساساني را مورد توجه قرار مي‌دهد.

 

مروري بر سياستنامه خواجه نظام

خواجه در سياستنامه در ابتدا به سلطنت و وظايف سلطان و مقام پادشاهي اشاره دارد. سپس به نهاد وزارت و وظايف وزير مي‌پردازد. از دستگاه قضا و قضاوت صحبت مي‌كند و سپس نظام اداري و ديوان‌سالاري را مورد بررسي قرار مي‌دهد و در نهايت به سپاه و امور سپاهي‌گري پرداخته وايده‌ها و انديشه‌هاي خواجه را در آن زمينه‌ها تبيين مي‌كند. ايده‌ها و انديشه‌هاي خواجه در مورد هر كدام از پنج نهاد حكومتي مهم است، از آن جمله وي به خلافت به عنوان دستگاه فرمانروايي كه شاه از آن مشروعيت مي‌گيرد اشاره نمي‌كند، در مقابل او نهاد وزارت را به عنوان يك نهاد با ثبات و جا افتاده حكومت اسلامي مطرح ساخته و به وزارت در برابر سلطنت استقلال مي‌دهد، ترتيبات اداري و ديوان‌سالاري را دقيقا برنامه‌ريزي كرده، دادگستري و نهاد قضاوت را مورد توجه قرار داده و در نهايت چون شالوده و اساس هر حكومت ارتش است، به ساختار‌هاي اصلي حكومت سلجوقيان كه نظامي‌گري است پرداخته و ظاهرا در ايجاد يك سپاه دايمي و ثابت تلاش مي‌كند. او همچنين بر سپاه چند مليتي تاكيد كرده و دستوراتي در خصوص درباريان، زنان حرمسرا و خواجه‌سرايان نيز صادر كرده كه درخور توجه است. در ادامه اهم بحث‌هاي كتاب سياستنامه را به صورت مختصر بررسي مي‌كنيم.

1- ديوان‌سالاري در سياستنامه

خواجه در مسائل مربوط به امور ديواني به كارگزاران، سيستم اطلاع‌رساني، خزانه‌داري و برخورداري از يك شبكه دقيق نظارت و بازرسي اشاره مي‌كند. وي ضمن برشمردن كارگزاران مختلف به اهميت قاضي، خطيب، محتسب و شحنه و همچنين نحوه مديريت آنها و برخوردشان با مردم و نيز نوع تعامل پادشاه با آنها اشاره مي‌كند. او بي‌نياز بودن قاضي و پرداختن حقوق و مزاياي كافي براي او را شرط اجراي عدالت و قضاوت صحيح آنها مي‌داند تا به دلايل اوضاع سخت مادي دچار ظلم و انحراف در قضاوت نشوند. خطيبان نيز به عنوان بخشي از بدنه حكومت در نقش كساني كه وظيفه تبليغ دين بر منابر و مساجد را دارند مورد توجه قرار مي‌گيرند. در هر شهري نيز بايد از طرف مركز حكومت محتسبان و شحنگان گماشته شوند. وظايف محتسب اعم از نظارت بر امور جاري شهر در بازار و نظارت بر اجراي دستورات ديني و جلوگيري از بروز منكر در سطح شهر است و شحنه به عنوان داروغه كنترل اين مسائل و رسيدگي به اجراي احكام را بر عهده دارد. اين ماموران بايد بر خريد و فروش و قيمت‌ها نظارت كامل داشته باشند تا ظلمي بر مردم روا نشود. همين طور نظام‌‌الملك بنا بر اهميت حضور محتسبان پادشاه را موظف مي‌كند تا با نيروي اجرايي قدرت محتسبان را تقويت كند تا به بسط عدالت در شهرها كمك شود. وي در امور ديواني قاصدان سريع و برنامه‌ريزي صحيح جهت اطلاع‌رساني به موقع به پادشاه از اوضاع سراسر سرزمين‌هاي تحت حكومت را از عوامل افزايش قدرت و نفوذ پادشاه مي‌نامد. اما مهم‌ترين موضوعي كه نظام الملك در بخش امور ديواني به آن مي‌پردازد و البته مي‌توان آن را به تمام ساختار حكومت تعميم داد، بهره‌مندي پادشاه از يك شبكه پرقدرت و دقيق از افراد معتمدي است كه در مناطق مختلف كشور به صورت ناشناس به نظارت بر رفتار كارگزاران تمام بخش‌ها بپردازد و تمام اطلاعات را به موقع و با دقت بالا به دربار منتقل كند.

2- نظاميان در سياستنامه

ترتيبات امور نظامي هم در ساختاري كه نظام‌الملك طراحي مي‌كند از نظم و انسجام بالايي برخوردار است. او در امر لشكرداري توصيه مي‌كند كه سپاهيان نبايد به صورت يك‌دست و از ميان يك قوم واحد باشند زيرا در اين صورت از كيفيت آنها كاسته شده و خطرساز خواهند بود. او انتخاب لشكريان و اميران آنها را مشروط به برخوردار بودن از روحيات سختكوشي و جوياي‌ نام بودن مي‌كند تا در اين صورت سپاه از يك توانايي بالا در مقابله با تمام تهديدات بهره‌مند شود. او مقام رييس لشكر را از جايگاه‌هاي برتر در تقسيم‌بندي مقام‌ها در نظر مي‌گيرد و او را بعد از امير حاجب بالاترين مقام حكومتي مي‌داند. به همين دليل در تعيين و نوع رفتار و تعامل امير حرس توجه بالايي نشان مي‌دهد. او معتقد است كه مردم هميشه از امير حرس بيشتر از پادشاه هراسانند. اما در عصر او چنين وجهه‌اي از امير حرس سلب شده و او در تلاش است كه مجددا اين قدرت را به رييس لشكر بازگرداند.

3- سلسله مراتب در سياستنامه

در حوزه تنظيم برنامه‌هاي مرتبط با اداره دربار و مركز حكومت نظرات خواجه بر چند موضوع اصلي تاكيد دارد و او معتقد است كه پادشاه در امور مختلفي كه پيش مي‌آيد نبايد به طور مدام براي هر امري دستور و فرماني صادر كند. زيرا در اين صورت ارزش و هيبت فرامين پادشاه كاسته مي‌شود و اثر بازدارنده‌اي كه از حكم پادشاه براي خاطيان و ظالمان متصور است از بين مي‌رود. به همين سبب تنها در مسائلي كه داراي اهميت هستند، پادشاه مي‌تواند فرمان و دستوري صادر كند. بخشي از مسائل مربوط به دربار موضوع ماموران و نگهبانان و نزديكان پادشاه هستند و در سياستنامه در چندين فصل به همين موضوع و اطراف و جوانب آن پرداخته شده است. يكي از وظايف ماموران دربار اعزام آنها براي اجراي يك دستور يا برخورد با يك امر نامناسب است. نظام‌الملك تذكر مي‌دهد كه پادشاه نبايد براي امور غيرضرور از اين ماموران استفاده كند و در‌صورت نياز نيز قبلا از انصاف و عدالت آنها مطمئن شده باشد. پادشاه بايد يك وكيل داخلي خاص هم داشته باشد. كسي كه بر تمام امور دربار واقف بوده و داراي قدرت امر و نهي بر بخش‌هاي مختلف بارگاه پادشاه باشد. وكيل بايد به صورت مستمر با پادشاه در ارتباط بوده و وي را از تمام مسائل پيش‌آمده با‌خبر سازد. او در فصل بيست‌و‌هفتم سياستنامه ضمن برشمردن چندين حكايت مختلف به درجه‌بندي ماموران دربار پادشاه مي‌پردازد و با مطرح كردن انواع ماموران و وظايف آنها و نيز ترتيب و زمان حضور آنها نزد پادشاه و همين طور تشويق و ترفيع و اعتماد بر ماموران خدوم، به نحوه سازماندهي اين بخش از نيروهاي دستگاه حكومت مي‌پردازد. نسبت به نگهبانان نيز بايد توجه ويژه‌اي داشت. تمام آنها بايد افراد شناخته‌شده‌اي باشند و نسبت به وضعيت مالي آنها اشراف كامل وجود داشته باشد تا دچار تطميع از طرف توطئه‌گران نشوند. در كنار تمام عوامل و گماشتگان كه براي پادشاه وجود دارند، گروهي نيز تحت عنوان نديمان بايد همواره در كنار پادشاه باشند. نديمان برخلاف ساير عوامل رسمي كه بايد از يك تعامل محترمانه و همراه با ترس با پادشاه برخورد كنند، از نوعي آزادي فعل و گفتار در مقابل پادشاه برخوردارند تا «پادشاه را مونس باشد و ديگر آنكه چون روز و شب با او باشد به محل جانداري بود و اگر نعوذ بالله خطري پيش ‌آيد نديم باك ندارد كه تن خويش سپر بلا كند». نديمان هم بايد داراي شرايط خاصي باشند. آنها معمولا از ميان فضلا و عالمان و اهل دين انتخاب مي‌شوند كه ضمن بهره‌مندي از دانش داراي صفات رازداري و پاكيزگي و خوش‌طبعي نيز باشند.

4-زنان در سياستنامه

ديدگاه و نظرات خواجه پيرامون زنان (اهل ستر) و جايگاه آنها در دربار سلجوقيان را مي‌توانيم در فصل
چهل و چهارم سياستنامه بيابيم. در اين بخش نفوذ زنان و دخالت ايشان در امور مملكتي را براي دولت و مملكت منشا خطر و آفت مي‌داند. زن در نظر سلجوقيان بيابان‌نشين مقامي والا داشت، از اين جهت فصلي از سياستنامه را به «اهل ستر و نگاهداشتن مرتبت سران سپاه و زيردستان» اختصاص داد. با مطالعه اين فصل ديدگاه خواجه نظام‌الملك را مي‌توان نسبت به جايگاه و حقوق زنان در جامعه دريافت. عمده‌ترين نكته‌اي كه در اين رابطه مي‌توان گفت اين است كه مقام و جايگاه زن فروتر از مردان است البته اين ديدگاه با توجه به بافت جامعه و اهميتي كه بر نيروي نظامي در جامعه سلجوقي داده مي‌شد طبيعي است. به طور كلي خواجه نظام‌الملك نسبت به فعاليت زنان در بيرون از حريم خانواده به خصوص در مسائل مهم حكومتي مخالف بوده و دلايل مخالفت خود را در سياستنامه ذكر كرده است كه بسط آنها در اين مجال نمي‌گنجد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون