• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3335 -
  • ۱۳۹۴ يکشنبه ۱۵ شهريور

گذري بر سوانح ايام زندگي خواجه نظام‌الملك طوسي

روز و روزگار كاتب سياستنامه

 

ابوعلي فرزند خواجه ابوالحسن علي بن اسحاق كه يك دهقان‌زاده طوسي بود در كودكي در اين شهر مقدمات علوم عقلي و نقلي را فراگرفت و در سن 11سالگي حافظ قرآن كريم شد. او سپس به شهرهاي بزرگ خراسان رفت و علوم زمان خويش را فراگرفت. پدرش ابوالحسن علي در خدمت ابوالفضل سوري كه از جانب محمود غزنوي حكمران خراسان شده بود قرار گرفت و ابوعلي در يك خانواده ديواني (اداري و حكومتي) رشد كرد و چون پدرش به اداره مالي و حكومتي طوس رسيده بود و در آن زمان بيشتر مشاغل موروثي بود، لذا ابوالحسن علي فرزند خود را براي امور ديواني تربيت كرد. در زمان استيلاي سلجوقي‌ها بر خراسان كه از ۴۲۸ هـ . ق آغاز شد و حكومت بلخ با ابوعلي بن شاذان بود، خواجه كه بيش از 20 سال از عمرش نگذشته بود به خدمت حاكم بلخ درآمد و چون ابوعلي بن شاذان بعد از استيلاي چغري بيك سلجوقي بر بلخ به وزارت او رسيد، خواجه هم از اين طريق در خدمت سلجوقي‌ها درآمد و در زمان حاكميت آلپ ارسلان بر خراسان، خواجه به سال ۴۵۱ هـ . ق (۱۰۵۹ م) به وزارت او در آن خطه منصوب شد. اين در حالي بود كه طغرل سلجوقي
(۴۵۵-۴۲۹ هـ . ق) (۱۰۶۳- ۱۰۲۷ م) به سلطنت رسيد. طغرل پايه قدرت حاكميت سلجوقيان را محكم كرد. وزير او ابونصر عميدالملك كندري بود ولي در عين حال خواجه ابوعلي كه بعدها به نظام‌الملك ملقب شد، آنقدر در دستگاه سلجوقيان نفوذ كرد كه بزرگان سلجوقي به پيروي از خواجه نظام‌الملك به صوفيان و اهل طريقت و عرفا احترام مي گذاشتند. با آنكه در ۴۴۷ ه. ق (۱۰۵۵ م) طغرل به همراهي عميدالملك كندري، وزير خود به همدان رفت اما با توجه به نظريات خواجه نظام‌الملك كه به عرفا علاقه‌مند بود، طغرل به ديدار باباطاهر رفت و در حضور عميدالملك، باباطاهر چند كلمه‌اي با طغرل صحبت كرد و او را تحت تاثير خود قرار داد.

طغرل بعد از آنكه در رمضان ۴۴۷ (دسامبر ۱۰۵۵) بغداد را فتح كرد و القائم بامرالله خليفه عباسي به او لقب سلطان‌الدوله داد، به شهرستان ري پايتخت خود بازگشت، در سن 70 سالگي در هشتم رمضان ۴۵۵ (چهارم سپتامبر ۱۰۶۳) در ري وفات كرد و در محلي كه در آن شهر برجي ساخته بود، مدفون شد چون طغرل اولادي نداشت و برادرش چغري بيك هم قبل از وي درگذشته بود، آلپ ارسلان فرزند چغري بيك در ۴۵۵ هـ . ق به سلطنت رسيد. از آنجايي كه آلپ ارسلان به اين نكته پي برد كه عميدالملك كندري درصدد بوده است كه سليمان نامي از خاندان سلجوقي را به سلطنت برساند، در ذي‌الحجه ۴۵۶ (۱۰۶۴ م) عميدالملك كندري را كشت و خواجه ابوعلي را با لقب نظام‌الملك به وزارت خود برگزيد. خواجه از اين پس در همه سفرها همراه آلپ ارسلان بود. از بزرگ‌ترين وقايع دوره آلپ ارسلان، جنگ او با «رومانوس ديوجانوس» (RomanusDioganus) امپراتور روم شرقي (بيزانس) بود كه در منطقه ملازگرد در شمال درياچه وان در ذي‌القعده ۴۶۳ (آگوست ۱۰۷۱ م) روي داد و رومانوس اسير و با دادن خراج آزاد شد. آلپ ارسلان در ۳۰ ربيع‌الاول ۴۶۵ (۱۴ دسامبر ۱۰۷۲) در كنار جيحون به دست قلعه‌باني به نام يوسف خوارزمي از پاي درآمد و فرزند جوان او جلال‌الدين ملكشاه كه ۱۷ يا ۱۸ سال بيشتر نداشت به سلطنت رسيده و او همچنان خواجه نظام‌الملك را در وزارت خويش ابقا كرد.

جــلال‌الدين ملكشاه از (۴۸۵- ۴۶۵ هـ . ق) (۱۰۹۲- ۱۰۲۷ م) به مدت ۲۰ سال سلطنت كرد و در اين دوره بود كه خواجه ابوعلي ملقب به نظام‌الملك از آنجايي كه وزير مقتدر و صاحب اختيار دو سلطان نيرومند يعني آلپ ارسلان و سپس ملكشاه بود به تاج‌الحضرتين نيز ملقب شد و در فرامين سلطنتي او به اين عنوان خطاب مي‌شد: خواجه قوام‌الدين ابوعلي نظام‌الملك طوسي (تاج‌الحضرتين). ابن اثير درباره اهميت خواجه نظام‌الملك مي گويد كه دولت سلجوقي، الدوله‌ النظاميه است. زماني كه ملكشاه سلجوقي در سن 17 سالگي به سلطنت ايران رسيد، خواجه نظام‌الملك ۴۷ سال داشت. اگر زمان وزارت او را بر خراسان در زمان حاكميت آلپ ارسلان بر آن منطقه نيز در نظر بگيريم، خواجه نظام الملك داراي 27 سال خدمت اداري (ديواني) بود. اگر دوران وزارت مطلق خواجه نظام الملك را بر دربار آلپ ارسلان و ملكشاه به طور جداگانه محاسبه كنيم، او نزديك به 30 سال (۲۹ سال و هفت ماه) حكومت كرد و اگر آغاز دوران ديوان سالاري خواجه را در دستگاه سلجوقيان كه از سن ۲۰ سالگي آغاز مي‌شود محاسبه كنيم مي توانيم بگوييم كه خواجه نظام‌الملك به مدت 57 سال ديوان‌سالاري و امور اداري دولت سلجوقي را به خوبي اداره كرد و بروكراسي را با تكنوكراسي درهم آميخت. بي جهت نبود كه ملكشاه بي‌تجربه خطاب به نظام الملك همواره مي گفت: «من امور را از كوچك و بزرگ به تو واگذار كردم، تو به منزله پدر هستي.» با وجود آنكه سوگند خورده بود كه وزير خود را همواره يار و پشتيبان باشد ولي به تحريك ملكه (تركان خاتون) مانع انجام امور مي شد.

نخستين وزيري كه در دستگاه سلطنت بر اين عقيده پافشاري كرد كه سلطان بايد سلطنت كند نه حكومت، خواجه نظام‌الملك بود، زيرا او از روابط ميان غلامان دربار و ديوان‌ها (ادارات دولتي) بيشتر نگران بود و بيم آن داشت كه مبادا دربار ملكشاه در سازوكار دستگاه اداري مداخله كند. مثلا وي مي‌گويد به نديمان سلطان هرگز نبايد اجازه داد كه صاحب مقامات اداري شوند. نامه‌اي كه از دربار به ديوان‌ها فرستاده مي شود بايد حتي‌المقدور اندك باشد. فقط در مواردي كه مهمي پيش ‌آيد بايد از غلامان فقط به عنوان پيك استفاده كرد. در فرمان‌هاي شفاهي پادشاه بايد احتياطي تمام مبذول داشت. در ارسال آنها بايد نظارت كرد و پيش از آنكه مضمون آنها به اجرا گذاشته شود، لازم است يك بار ديگر از طريق ديوان‌ها، آن را بر پادشاه عرضه كنند.

سيدالوزرا قوم‌الدين نظام الملك ابوعلي حسن بن علي بن اسحاق طوسي (تاج الحضرتين) افسوس مي‌خورد كه سلاطين سلجوقي از آداب ملك‌داري خردمندانه‌اي كه از سوي اميران و وزراي متقدم مانند خاندان برمكي، آل بويه و سامانيان رعايت مي‌شد، اهمال مي ورزند. بدين‌ترتيب كاربه دستان ايراني هرگز نتوانستند خداوندان ملك را در قالب‌هايي كه خود مي‌خواستند بريزند و به آنها شكل دلخواه دهند. خواجه براي آنكه بتواند ملك شاه و دست پروردگان او را در قالب‌هايي كه خود مي‌خواست بريزد و حكومت را مختص وزيران كند، از ميان 12 تن از فرزندانش كه براي مشاغل اداري و ديواني تربيت كرده بود در اقصي نقاط مملكت به استانداري و حكومت رساند و به اين ترتيب اكثر افرادش را كه از بزرگان و فرزندان خواجه بودند بر كشور مسلط كرد تا از دخالت‌هاي بي‌حد دربار در امور بكاهد.

تركان خاتون زوجه ملك شاه مي‌خواست كه فرزند خردسال خود محمود را به عنوان وليعهد انتخاب كند. در صورتي كه خواجه نظام‌الملك با اين تصميم تركان خاتون موافق نبود. از اين جهت تركان خاتون به اتفاق تاج‌الملك كه وزير او بود توطئه قتل خواجه نظام‌الملك را طراحي كردند. آنان ضمن تماس محرمانه با يكي از اعضاي فرقه اسماعيليه كه با نظام‌الملك عداوت داشتند ترتيب قتل خواجه را دادند و او در شنبه دهم رمضان ۴۸۵ (۱۰۹۲ م) در سفري به نهاوند و به روايتي ديگر در صحنه نزديك كرمانشاه به وسيله يكي از فداييان اسماعيليه به نام ابوطاهر اراني با كارد به قتل رسيد. گويند كه جنازه او را به اصفهان منتقل كرده در محله احمدآباد (محله كران) كوچه دارالبطيخ كه سابقا تربت نظام‌الملك مي‌گفتند دفن شده است. يك ماه بعد ملك شاه سلجوقي به طور مرموزي وفات يافت. عده‌اي گفته‌اند كه غلامان نظاميه به انتقام خون مخدوم خود نظام‌الملك، ملك شاه را مسموم ساخته‌اند. (شوال همان سال) بعد از مرگ نظام الملك و ملك شاه زوجه پادشاه يعني تركان خاتون پسر خردسال خود محمود را در اصفهان به تخت نشاند. بركيارق پسر ارشد ملك شاه كه از زن ديگر بود، اصفهان را محاصره و تاج‌الملك را كه همدست تركان خاتون بود دستگير كرد و كشت. تركان خاتون 500 هزار دينار به او داد كه از تسخير اصفهان منصرف شود. پس از فوت تركان خاتون و پسرش محمود، بركيارق در ۴۸۸ هـ .ق اصفهان را گرفت و بر تخت نشست و پسران خواجه نظام‌الملك را به وزارت برگزيد و بدين‌ترتيب با كشته شدن نظام‌الملك به علت آنكه فرزندانش به وزارت سلجوقيان رسيدند، مي‌توان گفت كه شيوه و خط مشي سياسي نظام‌الملك ادامه يافت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون