پيروزي توافق هستهاي
سيد علي خرم٭
در ظرف دوماه گذشته كه توافق هستهاي بين ايران و گروه 1+5 در وين اعلام شد، همه جهان چشم به امريكا دوخته بود تا مشاهده كند چگونه آقاي اوباما در نبرد با تندروهاي جمهوريخواه كه اكثريت را در كنگره امريكا دارند، پيروز خواهد شد. برخي از همان ابتدا اين توافق را شكننده ميدانستند و استدلال ميكردند جمهوريخواهان با داشتن اكثريت ميتوانند با صدور قطعنامهاي، توافق هستهاي را از كار بيندازند. جمهوريخواهان نه تنها از نظر تعداد بلكه از نظر قدرت نفوذ و كسب حمايتهاي مالي و سياسي از سوي اسراييل در جايگاه بالاتري قرار داشتند و ميتوانستند نظر خود را به دولت اوباما تحميل سازند، كه در آن صورت رييسجمهور امريكا بايد از حق وتوي خود استفاده كند. برخي ديگر عقيده داشتند جمهوريخواهان آنقدر قوي هستند كه ميتوانند با كسب دو سوم آرا، حق وتوي رييسجمهور را باطل كنند. در اين رابطه شاهد گفتار آنها برخي سناتورهاي دموكرات بودند كه مخالف توافق هستهاي وين بوده و در رأس آنها، سناتور منندز از جايگاه رفيعي در مجلس سنا و در ميان دولتمردان امريكا برخوردار بود. سناتور منندز در يك سخنراني خطابي از همه سناتورها خواست كه از وي تبعيت كرده و به تاييد توافق هستهاي وين راي منفي دهند. اما دولت امريكا از همان دو ماه پيش عزم خود را جزم كرده بود كه با همه تبليغات تندروها و تبليغات اسراييليها در امريكا مقابله كرده و راه را براي تصويب نهايي توافق هستهاي هموار سازد. آقاي اوباما شخصا به ميدان آمد و با شركت در برنامههاي تلويزيوني و راديويي از مردم امريكا خواست كه به نمايندگان ايالتي خود در مجلس نمايندگان و مجلس سنا فشار بياورند تا توافق هستهاي با ايران را مورد تاييد قرار دهند. جنگ سياسي تمام عياري بين موافقان و مخالفان توافق هستهاي وين در امريكا صورت گرفت. افرادي چون ديك چني، معاون رييسجمهور سابق امريكا به ميدان آمدند و به دولتمردان امريكا هشدار دادند كه عاقبت اين توافق، شكست براي امريكاست. به هر حال دولت اوباما توانست ابتدا 34 راي را در مجلس سنا به دست آورد و خيالش راحت شد كه نياز به استفاده از حق وتو را نخواهد داشت و سپس روي بقيه سناتورها كار حزبي و سياسي صورت داد تا توانست 42 سناتور را با توافق هستهاي وين همراه سازد. به اين ترتيب دو ماه اضطراب و پيش بينيهاي ضد و نقيض به پايان رسيد و توافق هستهاي توانست قبل از موعد 26 شهريور به پيروزي نهايي دست يابد. به اين ترتيب امريكا كماكان هماهنگكننده اجماع جهاني براي اجراي توافق هستهاي با ايران خواهد بود و از اين پس گامهاي اجرايي براي پياده كردن توافق ميتواند يكي پس از ديگري برداشته شود. چنانچه ايران هم نظر نهايي خود را سريعتر اعلام دارد، توافق هستهاي عملا وارد فاز اجرايي ميشود كه متناسب با گامهاي ايران، تحريمها هم تعليق شده و در نهايت لغو ميشوند. آنچه دولت اوباما را در اين نبرد سياسي پيروز كرد، استدلال ساده و روشن از گزينههاي موجود بود. اول اينكه تحريمها با وجود فشار بر اقتصاد و صنعت و مردم ايران نتوانستهاند پيشرفت تكنولوژي هستهاي را متوقف سازند. دوم اينكه جهان ديگر از اعمال تحريم عليه ايران خسته شده، آن را ناكارآمد ميداند و حاضر نيست آن را ادامه دهد. سوم اينكه ايران به شكل مسالمتآميز و در مذاكرات ديپلماتيك با گروه 1+5 توافق كرده كه اولا به دنبال ساخت سلاح هستهاي نيست و ثانيا، آماده همكاري با جامعه جهاني در يك فضاي احترامآميز و منافع متقابل است و برخي محدوديتها را ميپذيرد. چهارم اينكه دانش و تكنولوژي هستهاي ايران را با بمباران هم نميتوان نابود كرد، بلكه حداكثر ميتوان پيشرفت آن را چند سال به تاخير انداخت ولي در صورت حمله نظامي، ايران انگيزه ساخت سلاح هستهاي به دست خواهد آورد. اين سبك استدلال بر افكار عمومي امريكا و جهان تاثير فراواني گذاشت و همگان راه موجود يعني توافق هستهاي وين را بر راههاي آشوبزا و پرتنش ترجيح دادند لذا آن دسته از نمايندگان مجلسين امريكا هم كه با ابزار عقلانيت به اين موضوع نگريستند حكم به حمايت از توافق هستهاي ايران با گروه 1+5 دادند. حقيقت اين است كه بهترين پاسخ و واكنش آبرومندانه براي مجلسين امريكا به توافق هستهاي ايران و گروه 1+5 همين پاسخ بود، زيرا جامعه بينالمللي با صدور قطعنامه 2231 در شوراي امنيت سازمان ملل متحد، اراده خود را براي حمايت از اين توافق اعلام كرده بود و بسياري از كشورها همان را كافي ميدانستند. قطعنامه 2231 اگرچه در زير چتر ماده 25 منشور صادر شده ولي شوراي امنيت سازمان ملل متحد هر قطعنامهاي را كه صادر كند يا جنبه مشورتي و توصيهاي دارد كه در چارچوب فصل ششم منشور ميگنجد يا قطعنامه جنبه اجرايي دارد كه نظير قطعنامه 2231 براي همه كشورها و ارگانها لازمالاجرا و لازمالاتباع بوده، لذا از نظر حقوقي هنگامي كه اين قطعنامه صادر شد، كار توافق هستهاي با ايران تحكيم يافت اما تصميمهاي سياسي مجلسهاي امريكا و ايران براي اجرايي شدن برنامه جامع اقدام مشترك لازم است. ٭ استاد دانشگاه -حقوق بين الملل