يادگار امام در ديدار با جمعي از اعضاي حزب وحدت و همكاري ملي:
لازمه امر به معروف و نهي از منكر، آزادي رسانهها و احزاب است
گروه سياسي| يادگار امام با اشاره به اينكه بزرگترين معروف در جامعه توسعه عدالت است، گفت: تنها منكر در جامعه ما بدحجابي نيست، بلكه از بزرگترين منكرات در جامعه ما دزدي، فساد، رشوه و خوردن حق يكديگر است. اگر ملاك اين باشد جامعه بدون امر به معروف و نهي از منكر ميميرد، اما جامعه را در حد چند منكر پاييندستي محدود كردن يا بسنده كردن به چند مورد، تقليل موضوع است. حجتالاسلام سيدحسن خميني با بيان اينكه موضوع «فساد» يكي از مشكلات جدي جامعه امروز ايران است، گفت: اگر ما واقعا ميخواهيم از جامعهمان فساد رخت بربندد، بهترين راه آن گسترش رسانههاي عمومي و نظارت عمومي است، زيرا نظارت دولتي خودش فاسد ميشود. به گزارش جماران، گزيده سخنان حجتالاسلام سيدحسن خميني در ديدار با دبيركل، اعضاي شوراي مركزي و جمعي از مسوولان بخشهاي حزب وحدت و همكاري ملي در ادامه ميآيد.
جنگ فقر و غنا به معناي مبارزه با سيستمي است كه باعث پيدايش دو گانه فقير و غني شده است؛ نظامي كه در آن فقر به رسميت شناخته شده و گروهي غني و گروهي فقير ميشوند، جامعهيي كه به سمت شكاف طبقاتي و توزيع نابرابر ثروت و توسعه فقر در قسمتي از جامعه و انباشت ثروت در بخش ديگري از جامعه ميشوند، نه مطلوب است، نه پايدار، نه اسلامي، نه اخلاقي و نه باقي ميماند. البته اينكه در جامعه هركس به اقتضاي توان و همتش مزد ميگيرد يك قاعده است و اگر انتظار داشته باشيم كسي كه كار ميكند و كسي كه كمتر كار ميكند يك اندازه از مواهب بهره بگيرند به معناي از بين بردن انگيزهها و تلاشهاست كه اين هم يك نابرابري است.
اين نگاه كه فقرا قرار است به جنگ اغنيا بروند، يك تحليل ماركسيستي از سخن امام است، چرا كه قطعا امام چنين مرادي را از سخن خود نداشتهاند؛ جنگ فقر و غنا همچنين به اين معنا نيست كه همه در جامعه فقير شوند، در حالي كه بسياري فكر ميكردند عدالت يعني توزيع فقر، بدين معنا كه همه از نظر مالي ندار باشند.
جامعه مطلوب جامعه تساوي نيست؛ جامعه عدالت است، عدالت يعني بستر رشد را براي همه فراهم كنيم و اگر كسي خواست همت بيشتري به خرج دهد توان آن را داشته باشد و اگر كسي خواست بيشتر پيشرفت كند راه براي او بسته نباشد؛ جامعه جامعهيي است كه توسعه امكانات به قوميت و قبيله و نژاد و مذهب وابسته نشود؛ جامعهيي است كه در آن اگر كسي خواست پيشرفت كند، بتواند.
انقلاب اسلامي ما هم وقتي پديد آمده اگر آن را با اين نگاه تحليل كنيم، بسياري پايههاي عدالت را در دهه نخستين ايجاد كرد؛ يك انقلاب اجتماعي ايجاد كرد؛ طبقات اجتماعي را به هم ريخت، فرصت تحصيل را ايجاد كرد و اين حجم بالاي دانشجويان كه از روستاها و شهرستانهاي كوچك براي تحصيل به شهرهاي بزرگ آمدند و تغيير طبقه اجتماعي دادند (كه يكي از نمادهاي آن دانشگاه آزاد اسلامي است) نشانگر اين واقعيت است.
اميرالمومنين (ع) كه ميفرمودند، اگر ثروت نامشروعي داريد آن را غربال ميكنيم، هيچوقت با اصل ثروت اندوزي و پيشرفت مشروع مقابله نكردند، بلكه جلوي آن نظامي را كه باعث ميشود بخشي از هزينهها به دوش گروهي و بخشي از سرمايهها به دوش گروهي ديگر باشد، گرفتند.
قانوني كه به شكاف فقير و غني منجر شود عادلانه نيست و بايد برداشته شود. ممكن است در محكمهيي نتوان يك گروه و طبقه را محكوم كرد، اما در پيشگاه عدالت واقعي، كه قانون بايد در محضر آن زانو بزند، محكوم است.
در جامعه امروز، هر مشكل اجتماعي را كه ميبينيم بخش بسيار زيادي از آن تابع فساد و تبعيض است و اين نظام پذيرفته شده است؛ توزيع فقر عدالت نيست؛ به هم زدن تمام ساختارها و به سمت تساوي غير ارزشمند رفتن، عدالت نيست، بلكه عدالت بستر و امكانات مناسب براي همه فراهم كردن است.
امروز بخشهاي زيادي از جامعه و فرهنگ، بيمار است، در جامعهيي كه آمار بيكاري در آن بالاست، فرهنگ آن معيوب است (ولو آنكه شما هزاران سخنراني فرهنگي كنيد)، جامعهيي كه در آن فقر وجود دارد (و به تعبير پيامبر (ص) كفر كه به مراتب از فسق بالاتر است را پديد ميآورد) مديران سياسي و اقتصادي و فرهنگي كه تصدي امور كردهاند، بايد قبل از هر امري به اين شاخصهها توجه كنند؛ زيرا در صورت توجه به اين موارد، ساير شاخصهها هم خود به خود راه خود را براي حل موضوع مييابند و ميتوان از اين طريق امور ديگر را حل كرد. اگر در جامعهيي فقر باشد، آن جامعه به هزاران مشكل همچون اعتياد دچار ميشود. جامعهيي كه فقير است، جامعهيي بيكار است و بايد براي از بين بردن فقر كار ايجاد كنيم و براي از بين بردن بيكاري سرمايهگذاري كرد.
موضوع «فساد» يكي از مشكلات جدي جامعه امروز ايران است. متاسفانه بخشهايي از نظام ديوانسالاري، تقنيني و قضايي ما دچار فساد شده است. اگر هم اين فساد واقعي نيست، حداقل در ذهن بخش زيادي از جامعه اين فساد پررنگ است. احساس فساد براي جامعه از خود فساد بسيار بدتر است. احساس فساد باعث ميشود افراد سالم جامعه خيال كنند در يك مسابقه عقب ماندهاند و ناخودآگاه آنها هم به فساد دچار ميشوند. ما اگر احساس كنيم همه جامعه فاسد است، انگيزههاي شخصيمان براي ايستادن مقابل فساد بسيار كمرنگ ميشود، اما اگر احساس كنيم جامعه سالم است براي فاسدشدن دنبال بهانه ميگرديم.
جامعه احتياج به نهادهايي دارد كه دايما آن را رصد كند، هيچ عاملي براي مقابله با فساد در هر دسته و طبقه، با هر ميزاني كه باشد، بهتر از نظارت اجتماعي خود مردم نيست. اگر ما واقعا ميخواهيم از جامعهمان فساد
رخت بربندد، بهترين راه آن گسترش رسانههاي عمومي و نظارت عمومي است، زيرا نظارت دولتي خودش فاسد ميشود. اگر ميخواهيم جامعه از فساد تهي باشد، بايد بپذيريم كه بخشهايي از جامعه مانند يك موجود زنده خودش را بررسي كند تا در مقابل درد فرياد كشد. اگر جامعه دچار درد نشود ممكن است يك بيماري يكباره او را از پا بيندازد؛ درد و تب يك نعمت است زيرا باعث ميشود ما بيماري را طبابت كنيم.
تحزب يكي از كاركردهاي نهاد نظارتي است كه الزاما به حوزه سياسي محدود نميشود و شامل تمام حوزهها ميشود.
بحث امر به معروف و نهي از منكر يك واجب اخلاقي و ديني نيست؛ يك واجب فطري بشري است، اما بسنده كردن آن به بعضي گروهها و در برخي حوزهها، تقليل موضوع است. بنابراين تنها منكر در جامعه ما بدحجابي نيست، بلكه از بزرگترين منكرات در جامعه ما دزدي، فساد، رشوه و خوردن حق يكديگر است؛ بزرگترين معروف در جامعه توسعه عدالت است. اگر ملاك اين باشد، جامعه بدون امر به معروف و نهي از منكر ميميرد، اما جامعه را در حد چند منكر پاييندستي محدودكردن يا بسندهكردن به چند مورد، تقليل موضوع است.
بزرگترين لازمه امربه معروف و نهي از منكر آزادي رسانهها و احزاب براي نقد و بيان مسائل است تا اگر قدرت در جايي فاسد شد، حزبي با راي مردم بيايد و آن را اصلاح كند و اين ضرورت كاركردي تجمعات و گروههايي است كه شما در آنها حضور داريد.