كودتا بعيد نيست
سيروس برنا
بحث توطئه عليه حيدر عبادي را اگر بخواهيم به لحاظ نظري مورد بررسي قرار دهيم، چند نكته حايز توجه است
1) نخست اينكه طبيعي است مادامي كه گروهها و احزاب اپوزيسيون هنوز به قدرت نرسيدهاند، فارغ از اينكه از چه قوميت يا مذهبي باشند، داراي اهداف مشتركي هستند و از انسجام و اتحاد لازم برخوردار هستند. اما زماني كه احزاب و گروههاي مختلف به قدرت ميرسند از زمان رسيدن به مسند قدرت، تشدد آرا و اختلافها شروع ميشود.
2) دوم، با توجه به شناختي كه از فرهنگ سياسي عمومي عراق داريم اما بايد گفت كه عراقيها به لحاظ الگوهاي رفتار سياسي به گونهاي هستند كه خيلي زود دچار اختلاف و از حيث ساختار سياسي قدرت به سمت انشعاب كشيده ميشوند.
3) نكته ديگري كه بايد گفت اين است كه يكي از قويترين احزاب سياسي عراق چه قبل و پس از سقوط صدام، حزب دعوه بوده كه اشخاص برجستهاي مانند دكتر ابراهيم جعفري نخستين نخستوزير دموكراتيك عراق، نوري مالكي نخستوزير سابق عراق و حيدر عبادي نخستوزيركنوني عراق عضو آن هستند. اين حزب براي نخستينبار در سال 1957 ميلادي توسط شهيد محمد باقر صدر به عنوان رهبر معنوي اين حزب اعلام موجوديت كرد و در شرايط فعلي نيز نقشي قابل توجه در عراق نوين ايفا ميكند. اما در دو دهه گذشته اين حزب دچار انشعاب شد تحت اين عنوان كه دعوت الاسلاميه از حزب دعوه جدا شد كه اين گروه بيشتر در جنوب شرقي عراق مستقر است.
4) اما نقطه عطف اختلافات فعلي را به لحاظ زماني بايد در اختلافاتي جستوجو كرد كه در انتخابات اخير به وجود آمد و بر اساس آن نوري مالكي مدعي بود كه بايد در مسند نخستوزيري ابقا شود. اما از طرف ديگر بخشي از حزب دعوه معتقد بودند كه بايد حيدر عبادي نخستوزير شود تا اينكه با دخالت بازيگران منطقهاي كار به اينجا كشيد كه عبادي نخستوزير عراق شد. اين اتفاق در عرصه سياسي عراق منجر به افزايش و ارتقاي سطح مناقشات درون حزبي شد، از همين رو بايد گفت كه نقطه نظر اخير عبادي در خصوص تلاش براي ترور فيزيكي يا بركناري وي، با توجه به ساختار سياسي موجود در عراق يك واقعيت بوده و تنها در حد يك حرف نيست.
در مجموع بايد گفت با توجه به شرايط سياسي عراق و شكاف موجود ميان حزب دعوه، حيدر عبادي ميتواند از چنين چالشي عبور كند. اما روندي كه به عنوان اصلاحات در عراق آغاز شده است با توجه به شناختي كه از ساختار اقتصادي، سياسي، اجتماعي و امنيتي عراق وجود دارد بعيد به نظر ميرسد. در واقع امكان ندارد اين فرآيند اصلاحاتي كه اين روزها شنيده ميشود به اين زودي بتواند انجام شود و به سمت يك موفقيت قابل توجه سوق پيدا كند و بايد گفت كه اين قبيل اقدامات بعد نمادين، نمايشي و سمبليك آن بيشتر از جنبه عملياتي و اجرايي است. پس از مارس 2003 و سقوط صدام در عراق به دليل اختلافات و تنشهاي ميان احزاب و گروهها، يك نوع فساد اقتصادي، اداري و سياسي سيستماتيك در درون اين ساختار ريشه دوانده كه هرچه بخواهند با برخي افراد برخورد كنند و افراد جديدي را وارد سيستم كنند به اين راحتي قادر نخواهند بود. به عبارت ديگر فسادي كه طي ساليان به وجود آمده، به راحتي از بين نميرود. بنابراين در يك كلام شايد بتوان از اين فراز، فرود آمد اما چشمانداز مثبتي در خصوص اصلاحات در عراق وجود ندارد.