سفر جك استراو فرصت بود يا تهديد؟
ايرنا با اين عنوان نوشت: جنجال، از انتشار نخستين عكسها آغاز شد؛ عكسهايي كه «جك استراو» وزير امور خارجه پيشين انگليس را با كاپشن و شلوار جين و كتاني در حال قدم زدن در خيابان فردوسي تهران و در كنار ديوارهاي سفارت آن كشور نشان ميداد. با انتشار نخستين عكسها، تندروها نيز ماموريت خود را در كمك به خط ايرانهراسي كليد زدند. برخي حضور وي را با هدف شركت در اجلاس مقدماتي كنفرانس امنيتي مونيخ اعلام كردند و برخي هدف سياستمدار 70 ساله بريتانيايي را مثل هميشه جاسوسي، توطئه و براندازي معني كردند. استراو اگر چه از طريق يك شركت گردشگري، به عنوان يك شهروند عادي انگليس و با اطلاع وزارت امور خارجه وارد كشور شده بود، در طول ايرانگردي خود در شهرهاي تهران، يزد، شيراز و اصفهان مورد استقبال برخي دلواپسان و دوستان آن نگاهي كه ميگفت «اگر جك استراو در مراسم تحليف رييسجمهوري شركت كند من با گوجه از او پذيرايي ميكنم» قرار گرفت. برخي تندروها و جريان خودسر، بدون اينكه مجوزي داشته باشند، به صورت غيرقانوني با در دست داشتن پلاكاردهاي «جك به خانهات برگرد»، «مرگ بر انگليس»، «مرگ بر سازشگر»، «شهر شهيدان ما جاي جك استرو نيست»، «مرگ بر حامي فتنهگر» و حتي «مرگ بر امريكا» در مقابل هتلهاي محل اقامت وي تجمع كردند. اما آيا حضور وزير امور خارجه پيشين انگلستان بدون محافظ و تيم امنيتي و به عنوان يك گردشگر در پايتخت ايران و شهرهاي توريستي يزد، شيراز و اصفهان يك فرصت براي تغيير نگاه اشتباه جامعه جهاني نسبت به ايران نيست؟ما از اين فرصت چگونه استفاده كرديم؟ نهتنها استفاده نكرديم، بلكه چهره درهم كشيديم، روي ترش كرديم و شعار «مرگ بر» سر داديم. حضور جك استراو و شخصيتهاي مطرح بينالمللي در ايران، ميتواند بخشي از اين خلأ را پر و موانع را برطرف كند و در مقابل، استقبالهايي از جنس دلواپسان ميتواند هر چه صنعت گردشگري كشور رشته پنبه كند.