رضا داوري اردكاني، رييس فرهنگستان علوم در سميناري كه اخيرا با موضوع «علوم رياضي و چالشها» در سالن شهيد چمران دانشگاه تربيت مدرس برگزار شد حضور يافت و سخنراني كرد. وي در ابتداي سخنان خود با اشاره به اينكه من ميخواستم به عنوان يك ميهمان نه شريك ميزبان در اين جلسه شركت كنم و در همين راه بايد از دانشگاه تربيت مدرس به خاطر اينكه نخستين يا دومين همايش را با همكاري فرهنگستان برگزار ميكند، تشكر و قدرداني كنم، افزود: اميدوارم كه در آينده فرهنگستان با دانشگاه همكاريهاي بيشتري داشته باشد. داوري سپس با ورود به بحث اصلي خود در اين نشست به انتقاد رياضيدانان از فلاسفه اشاره كرد و گفت: اينكه بعضي از رياضيدانان ميگويند كه فيلسوفان چرا بايد در مسائل ديگر از جمله رياضي حرف بزنند، بايد بگويم كه فيلسوفان ناگزيرند كه حرف بزنند. به هر حال هر دانشي شأني دارد. فيلسوفان بايد بپرسند كه وظيفه يك علم چيست و جايگاه آن كجاست. البته همه رياضيدانان اينگونه نيستند. غالب فيلسوفان فلسفه علم، دانشمندان آن علم هستند و غالب فيلسوفان رياضيدان هستند. از فرگه، راسل گرفته تا... حال حاضر اكثر فيلسوفان، رياضيدان هم هستند.
رابطه رياضيدانان با فسلفه رابطه قديم
به گزارش خبرگزاري «مهر»، استاد فلسفه دانشگاه تهران با بيان اينكه عنواني كه براي سخنرانيام انتخاب كردم يا به هر حال بايد انتخاب كنم، قهرا نميتوانست دقيق باشد همان طور كه به عنوان شريك ميزبان آمدهام و بايد به عنوان ميزبان تشكر ميكردم، به همين دليل عنوان سخنراني من علمي نيست و همان طور كه ميدانيد درباره برنامه درسي رياضي است. قبل از آنكه اشارهاي به آنچه ميخواستم و تفسيرش را نتوانستم بگويم، بايد بگويم رابطه رياضيدانان با فسلفه رابطه قديم است. نخستين صورت منطقي علم، در كتاب «اصول اقليدس» ظاهر شد يعني اقليدس رياضي را برهاني كرد. منطقيون گفتند كه منطق، مدخل همه علوم است. علم هم منظورشان علم نظري بود. علم نظري هم در تقسيمبندي اوايل به مابعد الطبيعه، رياضيات و طبيعيات تفسير ميشد. نخستين كاربرد منطق در علم در كتاب «اصول اقليدس» ظاهر بود. گويي او پذيرفته بود كه منطق، مدخل همه علوم است يعني از طريق منطق، وارد علوم ميشويم و به اين معني است كه منطق چيزي است خارج از علوم ديگر.
منطق، مدخل علوم است
منطق از علم جدا نيست يعني منطق چيزي جدا از علم نيست. البته ما كتاب منطق داريم يعني اگر اينها علم نباشد معني هم ندارد. رياضيدانان اهل تخيلاند. يك لحظه به نظر آوريد كه فقط قواعد منطقي داريد و براي اين قواعد، علم نداشته باشيد، به چه كار ميآيند؟ اينها در علم به كار ميآيد، اما صورت ديگر اين است كه مدخل، راه ورود است و وقتي ميگوييم منطق، مدخل علوم است به معني اين است كه راه ورود به علوم است و اين تفاوت، تفاوت انتزاعي است. امروزه منطق و علم از هم مستقل نيستند دو امر پيوسته به هم هستند.
در گذشته منطق و رياضي سوداي يكي شدن داشتند و بيخود اين گونه نبوده است. در اواخر قرون وسطي و به ويژه با گاليله اين امر شروع شد. او طرحي ميآورد كه ما آن را ظاهرا شعر و استعاره ميدانيم. در علوم دقيقه، اصحاب اين علوم با هم به راحتي به تفاهم ميرسند، اما اين گروهها با علوم انساني و برعكس يعني علوم انساني با آنها به آساني به تفاهم نميرسند و متاسفانه اين امر وجود دارد و نشانه بدي است. دانش، واحد است. اصلا كوشش اين بوده كه دانش يكي شود، اما درست اين است كه همه علوم همكاري و همراهي داشته باشند و اساسا دانشها بايد در تعادل و تبادل باشند. ما بدون تعليم، تربيت و آموزش هيچ علمي نميتوانيم داشته باشيم. چگونه ميشود كه دانشمند شيمي يا فيزيك با دانشمند تعليم، تربيت و علوم انساني هماهنگ نباشد؟ آنها بايد با همراهي و هماهنگي با هم باشند. برنامه درسي كه نوشته ميشود بايد در تعادل و تبادل با رشتههاي ديگر باشد.
رياضيدان با شكست انس دارد
رياضي در دوره جديد پس از گاليله جاي منطق را گرفت و به همين خاطر است كه در مدارس اروپا و امريكا، منطق به صورتي كه ما ميخوانديم ديگر تدريس نميشد. رياضي جاي منطق را گرفت يعني رياضيات مدخل علوم و در واقع خود علوم شد. گاليله گفت: «خدا جهان را با قلم رياضي خلق كرده است» و به همين منوال علم، رياضي شد. فيزيك امروزه فيزيك رياضي است. جامعهشناسي، جامعهشناسي رياضي است. در واقع اين طرح جديد عالم است. من معتقد نيستم كه علم رياضي صرفا يك علم صوري است و احكام آن، احكامي انتزاعي است. احكام رياضي همان طور كه كانت ميگفت احكام تاليفي يا
به تعبيري واقعي است. واقعي به معناي آن چيزي كه با دست و چشممان ميبينيم، تعبير نكنيم بلكه واقعي به معناي آن چيزي كه در واقع وجود دارد. رياضيدان كارش را با فرضها آغاز ميكند. رياضيدان با شكست انس دارد. منطقدان معتقد است كه علم او ذهن را از خطا دور ميكند و تفاوتهاي زيادي با رياضيدان دارد.
جهان، جهان فريب است
برخي دوستان كه گله ميكنند و به درستي هم ميگويند كه ما در دبيرستان در آموزش رياضي موفق نيستيم، اصلا بدتر آنكه وقتي ما كنكور را نگاه ميكنيم ميبينيم كه بهترين دانشجويان نميروند رياضي بخوانند بلكه پزشكي و مهندسي ميخوانند البته هرچند افرادي كه مهندسي ميخوانند، رياضي هم ميخوانند، اما ما به علوم پايه توجهي نداريم و بيشتر علم را در كاركردش ميبينيم. البته نميگويم كه نبايد علم را در كاركرد آن ببينيم. علم اگر سود نداشته باشد، علم نيست. دانشمند براي سود، علم نميخواند. دانشمند در واقع بايد حـُب دانش داشته باشد. اگر مصلحت حقيقت حفظ شود، همه مصالح حفظ ميشود. علم را بايد براي علم آموخت.
همان طور كه ميدانيد هر علمي كه شما در نظر بگيريد، سودمند است، اما عزيزاني كه اينجا ننشستهاند براي اينكه رياضيات سود دارد و نرفتهاند رياضيات بخوانند بلكه بيشتر براي علم رياضي، رياضي خواندهاند. وقتي سخن ارسطو را كه مابعدالطبيعه اشرف علوم است، چراكه بيسودترين علوم است
در نظر ميگيريم و همان طور كه ميدانيد رابطه سود و شرف و هر علم از هم جدا نيست، در واقع به يك اعتبار دانشمند كاري به سود يك علم ندارد، اما به يك اعتبار كاري كه ميكند، سودمند است و هرچه بينظرتر كار كند، سودمندتر است. حالا در مدارس ما اگر رياضيات نميخوانند يا كم ميخوانند، به اين معني نيست كه دانشمندان براي علم خودشان اعتبار قايل نيستند. وقتي من و دكتر بهزاد در اردكان يزد مدرسه ميرفتيم، در همه آن شهرستان دو يا سه مدرسه بيشتر وجود نداشت. مدرسهاي كه من ميرفتم ۹ كلاس و ۱۰۰ دانشآموز داشت. در صورتي كه امروزه دانشآموزان ۱۰۰ برابر شدهاند و شما انتظار داريد كه در اين تعداد زياد دانشآموز باز هم ۳۰ درصد از آنها درسخوان باشند. اين فريب آمار است. اصلا جهان، جهان فريب است يا به قول حافظ قصه فريب، قصه روشن است. وقتي عدد دانشجويان ۱۰ برابر ميشود، شما آمار را سطحي نگاه ميكنيد، ميگوييد كه تعداد علاقهمندان بايد ۱۰ برابر شده باشد. اين عدهاي كه بيشتر شده است همه براي علمآموزي نيامدند. شما وقتي كه تعليمات اجباري داريد و همه به هر دليلي درس ميخوانند، نبايد توقع داشته باشيد كه آن نسبت ۳۰ درصد محفوظ بماند. اين مطلب را بيان كردم كه از همكار خودم در فرهنگستان كه ميگفت خوشبين باشيد، دفاع كرده باشم. بايد بگويم من اين را خوشبينانه ميبينم، اما به اين معني نيست كه برنامههاي درسي ما خوب است. قطعا برنامههاي درسي ما خوب نيست. برنامه مدارس ما بايد با روحي كه در جامعه وجود دارد، متناسب باشد. گاهي مردم به علم علاقه دارند، گاهي به علم علاقه ندارند.
حتي اگر مصلحتبين باشيم مصلحت علم را بايد ديد
جامعه يوناني در زمانهاي قديم به علم توجه ميكند به طوري كه امروزه همه اصطلاحات ما از همانجاست. يونان قديم فيلسوف، منجم، دانشمند و... دارد. يونان، جايي است كه اروپا آن را آغاز علم خودش ميداند. در قرن دوم و سوم هجري در جامعه ما ذوق علمي پديد آمد. دانشمند و دانشمندپرور شد. يك زماني هم جامعهاي به علم اعتنا ندارد. ۲۵۰۰ سال است كه يونان به علم اعتنا ندارد وگرنه مردم باز هم درس ميخوانند و مدرسه هم ميروند. علم، طلب ميخواهد، گرچه بايد ما براي آن برنامهريزي كنيم و بكوشيم كه بهترين كتابهاي مدرسه را تهيه كنيم. همچنين وقت حساب شده براي تدريس آن در نظر بگيريم، اما تا طلب علم نباشد، دانشمند پرورش نمييابد.
صرف كتاب خوب و وقت لازم براي تدريس داشتن، كافي نيست در دوراني كه به علم كمتوجهي است. البته دوران ما را دوراني نميدانم كه به علم كمتوجهي باشد. برگزاري همين مجلس به خاطر اعتنا به علم است اگر براي تشريفات بود خيلي از ما، ماهها احتياج به تشريفات نداشتيم، اما آمدن در اينجا به خاطر اعتناي به علم است. برنامه بايد جاي خودش باشد و به خودآگاهي برسيم كه چگونه جانها طلب علم كنند. آن موقع بدانيد علمي كه بيشترين توجه به آن خواهد شد، علم رياضي است. درست است كه رياضيات امروزه رياضيات زيباي افلاطوني نيست، اما بدانيد كه رياضي از زيباترين علوم است. بازيهاي رياضي بيشتر از همه علوم است. هيچ علمي بازيهايش بيشتر از رياضي نيست و هيچ علمي بازياش زيباتر از بازي رياضي نيست. اگر رياضي نباشد، همه علوم فعلي ما به هم ميريزد. رياضي فقط مدخل علوم نيست بلكه همه علوم ما رياضي است. به اين جهت پيشرفت رياضي، نشانه پيشرفت علم است. حتي اگر مصلحتبين باشيم، مصلحت علم بنياد و پشتيبان را بايد در نظر بگيريم.
برش
من معتقد نيستم كه علم رياضي صرفا يك علم صوري و احكام آن، احكامي انتزاعي است. احكام رياضي همان طور كه كانت ميگفت احكام تاليفي يا به تعبيري واقعي است. اگر رياضي نباشد، همه علوم فعلي ما به هم ميريزد. رياضي فقط مدخل علوم نيست بلكه همه علوم ما رياضي است. به اين جهت پيشرفت رياضي، نشانه پيشرفت علم است.
رياضي در دوره جديد پس از گاليله جاي منطق را گرفت و به همين خاطر است كه در مدارس اروپا و امريكا، منطق به صورتي كه ما ميخوانديم ديگر تدريس نميشد.
گاليله گفت: «خدا جهان را با قلم رياضي خلق كرده است» و به همين منوال علم، رياضي شد.