تربيت سياسي چرا؟ و چگونه؟
شهيندختمياندشتي٭
طبيعي است كه جامعه سياستزده و سياستگريز انگيزهاي براي پرداختن به امور سياسي نداشته باشد. مردمي كه حافظه تاريخي آنها پر است از پسوندها و پيشوندهاي منفي در مورد سياست و بدتر از همه اصطلاح «پولتيك» را مترادف با كلك زدن، دروغ و فريب ميدانستند و اين فضا در مقطعي از تاريخ بسيار متداول شده بود كه سياست گريز شوند البته هنوز هم كاربرد اينجمله كه «سياست پدر و مادر ندارد» نشان از اين دارد كه وجه غالب نگرشها به سياست منفي است.
سياست را كه از ضرورتهاي زندگي جمعي دردنياي مدرن است نميتوان به حاشيه راند. مردم را سياستگريز كردن وغيرسياسي كردن، برخلاف منافع ملي و اهداف جمعي است. سياست نهتنها يك ضرورت است بلكه با اتكا به دستاوردهاي سياسي و تجربههاي كمنظير، تبديل به مجموعهاي از علوم شده است. بيشتر سياستمداران در دنياي امروز تحصيلكردگان رشتههاي علوم سياسي در دانشگاهها هستند و با استفاده از دانش سياسي بهطور حرفهاي به سياستورزي ميپردازند.
تئوريهاي سياسي در سطح كلان و الزامهاي كنشگري سياسي در سطح حرفهاي و رفتارهاي مدني سياسي در سطح عمومي در جوامع توسعهيافته سه لايحه از سياستورزي را شكل ميدهند كه در پرتوي اين نقشآفرينيها علوم سياسي قوام دهنده و دوامبخش سير توسعه سياسي به موازات ساير ابعاد است.
صرفنظر ازاينكه سياست در سطح اول و دوم آن به صورت آكادميك بايد موردتوجه باشد و آموزش عالي به توسعه وتعميق رشتهها و گرايشهاي مختلف علوم سياسي بپردازد تا اين دودسته در سطح نظري و كنشگري حرفهاي جامعه را از ثمرات علوم سياسي بهرهمند سازند. در سطح سوم آموزش و پرورش وظيفه دارد سياست را به عنوان يك ضرورت زندگي جمعي در برنامههاي آموزشي خود بگنجاند و براي تربيت سياسي دانشآموزان محتوا و روشهاي آموزشي لازم را تدوين و اجرا كند.
با اين توضيح در چرايي تربيت سياسي نبايد ترديدي به خود راه داد چون سياست يك علم است وسياستورزي يك حرفه و سياستورزان به اين علم براي توسعه سياسي و ارتقاي كمي و كيفي آن نيازمندند اما در چگونگي تربيت سياسي چند نكته اساسي بايد موردتوجه قرار گيرد؛ نخست اينكه نبايد سياست را ايدئولوژيك كرد و از منظر خاصي موردتوجه قرار داد بلكه بايد سياست محض و آنچه در تمام دنيا موضوع و امر سياسي شناخته ميشود را در برنامه آموزشي گنجاند و دوم اينكه در تربيت سياسي بايد به دور از جناحها و جريانهاي سياسي به طور عمومي دانشآموزان را با مفاهيم و رفتارهاي سياسي آشنا كرد. نكته سوم توسعه نهادهاي مدني در مدارس است كه فراهمسازي زمينههاي فعاليت اين نهادهاي دانشآموزي كه بستري براي تمرين كنشگري سياسي هستند بايد موردتوجه جدي قرار گيرند.
مدارس بايد باشگاهي باشند براي تمرين مهارتهاي سياسي و رفتارهاي مدني. بذرهاي رشد و توسعه سياسي در كودكي و نوجواني و در مدارس بايد كاشته شوند. بزرگترين مانع كه همان نگرش منفي نسبت به سياست است بايد از كودكي و نوجواني اصلاح شود. آرزوها و اهداف سياسي در اين دوره بايددر ذهن كودكان شكل ببندد تا به موازات رشد علمي، اجتماعي و اخلاقي از جنبه سياسي هم شهرونداني رشد يافته داشته باشيم.
٭مسوول صفحه مدرسه اعتماد