دنياي اين روزهاي ابوالفضل جليلي
درگيريهايي درباره جامعه، سينما و ايدئولوژيها
دنيا عيوضي
شايد جزو معدود فيلمسازاني باشد كه دغدغههايش فقط در سينما و هنر خلاصه نميشود، همين است كه به چيزهاي ديگري هم فكر ميكند، چيزهايي مثل ايدئولوژي و آرمانخواهي. روايت دغدغه اين روزهاي ابوالفضل جليلي از خاطره ديدار با يك جانباز شيميايي شروع ميشود و تعريف ميكند: «چند روز پيش يك جانباز شيميايي را در بيمارستان ديدم، با هم درباره شدت بيمارياش و اينكه در چند سالگي شيميايي شده، حرف زديم. وقتي اين آدم را ديدم و با او درباره عارضهاش حرف زديم، احساس كردم چقدر به اين آدمها مديون هستيم. شايد براي هركدام از ما پيش آمده باشد كه جايي گفته باشيم به شهيدان و جانبازان مديون هستيم، اما اين حرفها بيشتر جنبه شعاري داشتند تا واقعيت. اما وقتي يكي از اين آدمها را از نزديك ميبيني، اين دين را با دل و جان احساس ميكني. همانطور كه براي من پيش آمد كه با ديدن اين جانباز شيميايي به اين فكر كنم كه اينها چه آدمهايي بودند كه توانستند پاي اعتقاد خود تا اين حد ايستادگي كنند. تا اينجا كه بهگفته همان جانباز از سن 23 سالگي به عارضه شيميايي مبتلا شده و تمام سالهاي بعد از آن را رنج كشيده است.»جانبازان و اعتقاداتشان همه دغدغههاي اين فيلمساز اجتماعي نيست؛ قشر كارگري يكي ديگر از دلمشغوليهاي اوست. جليلي به سختيهاي زندگي كارگرها زياد فكر كرده، بارها خودش را جاي آنها گذاشته و دراينباره تعريف ميكند: «بعضي وقتها در خيابان به كارگران ساختماني نگاه ميكنم، به آنهايي كه سر يك چهارراه جمع شدهاند و با آمدن يك ماشين به سمتش ميدوند كه اگر دنبال كارگر آمده باشد، آنها را با خود ببرد تا بتوانند براي آن روز كار كرده باشند و براي خانوادهشان پول ببرند. با ديدن اين صحنهها خودم را جاي آنها ميگذارم، اگر من يا پدرم كارگر بوديم زندگيمان چه شكلي بود، چه احساسي داشتيم. البته هرچقدر هم به زندگي كارگرها فكر ميكنم، نميتوانم سختيهايي را كه آنها در زندگي ميكشند به معناي واقعي درك كنم.»جليلي روايت دغدغههايش را ادامه ميدهد و به سينما و اسكار ميرسد. رفتار آكادمي اسكار با فيلم «محمد» يكي ديگر از دغدغههاي جليلي است و اينكه با فيلمي به اين مهمي چه برخوردي ميشود: «چند روز پيش تخيلاتم تا اينجا سركشيد كه اصلا اينكه يك فيلم به اسكار ميرود خوب است يا بد. البته از ديد خودم موفقيت در اسكار خيلي خوب است و من هميشه آرزو دارم فيلمي بسازم كه به اسكار برود و جايزه بگيرد. اما از ديد مسوولان سينمايي به آن فكر ميكردم، بهاينكه اينهمه مبارزه كردند و يكبار گفتند اسكار بد است و يكبار گفتند خوب است و حالا هم يك فيلم مذهبي را فرستادند به همين اسكاري كه سالها ميگفتند بد است. البته از يكطرف با خودم فكر كردم كه خيلي هم كار درستي بود كه محمد(ص) براي مراسم اسكار انتخاب شد چون اگر فيلم ديگري از ايران براي اسكار انتخاب ميشد، قطعا اهميت و بزرگي فيلم محمد(ص) زير سوال ميرفت، از اين نظر اين انتخاب را قابل احترام ميبينم. اما فكر و خيالهاي من درباره اين انتخاب تا اينجا سر كشيد كه اگر اين فيلم در اسكار ناديده گرفته شود، چه ميشود؟ آنوقت همه دنيا مينويسند اسكار، فيلم محمد(ص) را نپذيرفت يا اگر هيات انتخاب اسكار فيلم محمد(ص) را براي گرفتن جايزه معرفي كرد اما به يكي از عوامل خارجي فيلم جايزه داد، چه ميشود؟ بازهم همه دنيا مينويسند اين محمدرسولالله را هم خارجيها ساختند. البته وقتي اين فكرها را با خودم ميكردم از خودم پرسيدم فكر نميكني داري به اين فيلم حسادت ميكني اما پاسخم اينبود كه نه. اين فكر و خيالها همه از روي نگراني است.» جليلي در كنار روايت دغدغههايش، از يك آرزوي ديرينه هم ياد ميكند و ميگويد: «وقتي به فيلم محمد(ص) فكر كردم ياد يك نذري افتادم كه قديمها كرده بودم. اينكه خدايا هر موقع احساس كردي وقتش رسيده كاري كن كه من از واقعه عاشورا فيلم بسازم و فيلمم بهترين فيلم دنيا باشد و بهتر از آن فيلمي در دنيا ساخته نشده باشد و بعد از ساخت اين فيلم بميرم. اينآرزو و نذر را به آقاي شجريان گفتم، چون ايشان را خيلي دوست دارم و هرچه در عالم هنر دارم از صداي ايشان بوده. گفتم كه دوستدارم شما در انتهاي اين فيلم بخوانيد. ايشان گفت كه حالا چرا ميخواهي بعدش بميري؟ گفتم چون هواي نفس من را نگيرد. در ميان بازيهاي خيال و افكاري كه درباره نذر و فيلم محمد(ص) داشتم، به اين رسيدم كه از خودم بپرسم اگر تو فيلم سيدالشهدا(ع) را ساختهبودي حاضر ميشدي آن را به اسكار بفرستي؟ پاسخي كه به خودم دادم نه بود. اگرچه اسكار براي من سكوي پرتاپ و قله موفقيت است اما حاضر نميشوم فيلم سيدالشهدا را بسازم و بعد آن را به اسكار بفرستم و منتظر بايستم كه به آن جايزه ميدهند يا نه. اينكار را نخواهم كرد. خلاصه كه دو، سه هفته است درگيري ذهن من اين شده كه آيا اين تصميم درستي بودي كه محمد(ص) را به مراسم اسكار فرستادند يا نه. چون فكر ميكنم محمد رسولالله به حدي مقام بالايي دارد كه اگر اسكار درخواست هم ميفرستاد ما نبايد آن را ميفرستاديم. اين فيلم از ايدئولوژي و اعتقاد ما ساختهشده و بسيار ارزشمند است.»