• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3394 -
  • ۱۳۹۴ دوشنبه ۲۵ آبان

نقدي بر اجراي اين اثر در آلمان

اميد يا خانه؟ به كدام سو كشيده مي‌شويم؟

Raffi Wohlfahrt، ترجمه سارا رسولي نژاد/

گروه ايراني تئاتر سايه نخستين بار در سال 2012 با نمايش «كلمات و مرد» مهمان جشنواره بين‌المللي تئاتر دونزدورف بود. اين نمايش به خاطر بازي‌هاي خالص و بهره‌ جستن از زبان بدن در مركز توجه قرار گرفت و به عنوان اثر برتر جشنواره انتخاب شد. اين‌بار در جشنواره امسال، مخاطبان نسبت به اين مهمانان ايراني كنجكاو بودند. يك‌بار ديگر اين گروه كوچك كه در سال 2001 تاسيس شده است توانست با ارايه سطح متمايزي از بازي‌ها، خود را به عنوان يك گروه توانا اثبات كند. در دومين حضور اين گروه، با دو زن جوان مواجهيم كه هركدام مي‌خواهد به كشوري مهاجرت كند كه ديگري تصميم به ترك آن گرفته. هر يك دلايل خاص خود را دارند، اما هر دو دچار شك و ترديد نسبت به درستي تصميم‌شان هستند.

اين نمايشنامه حاصل توجه خاص مهدي مشهور به مساله مهاجرت و درك كامل وي از احساسات مهاجران آسيايي به اروپا و ايالات متحده، قبل و بعد از مهاجرت است. وي در كارگرداني اين نمايشنامه، نگراني‌هاي افراد از عواقب اين تصميم و قرار گرفتن در دو راهي را به صحنه مي‌برد. كاراكترهاي نمايش او چه بخواهند يا نه، بين دو جهان سرگردانند و بيشتر از اين نمي‌توانند دوپاره شوند كه هم در خانه باشند و هم در اميد به جهان ديگر. دو زن جوان بايد تصميم بگيرند كه افق پيش رو، ارزش پشت سر گذاشتن خانواده، دوستان و خاطرات‌شان را دارد يا نه. عدم قطعيت و آشفتگي ناشي از اين وضعيت از جنبه‌هاي كليدي بازي‌ها در اين نمايش است. در عين حال كه دو شخصيتِ نمايش شك و ترديدهاي متفاوتي دارند اما اين بي‌قراري‌ها به خوبي براي تماشاگر محترم شمرده مي‌شود. چراكه در كنار تلاشي مدوام، بازي‌ها عاري ‌از اغراق در نشان دادن يأس و نااميدي يا هرگونه جانبداري افراطي يا تعصب نژادي است. گروه سايه شاهكار ديگري را در نهايت طمأنينه و به آهستگي به نمايش درآورده است. به‌ويژه جلوه‌هاي تعليق در بازي‌هاي آرام و ايجاد فضاي صحيحي از درماندگي. مخاطب نيز در اين احساس سرگرداني شريك مي‌شود كه كاراكترها به كجا تعلق دارند و بهتر است بمانند يا بروند. به جاي تقلا و فعاليت شديد، بازيگران را مي‌بينيم كه تنها در حالت ايستاده يا نشسته روي صندلي، حس و حال كاراكترها را آزادانه در فضاي نمايش رها و به مخاطب منتقل مي‌كنند. مفهوم مكث، درنگ و تاني به روشني در بيان چند جمله انگليسي، مشهود است؛ جايي كه دو زن آرزوهاشان را به زبان بين‌المللي بيان مي‌كنند؛ همينطور در باز كردن و بستن چندباره چمدان‌ها، جايي كه نمي‌توانند تصميم به ماندن يا رفتن بگيرند يا در سرگرداني بين صندلي‌ها، نشانه‌اي از اينكه نمي‌توانند جايي براي تعلق پيدا كنند و در نهايت تلاشي كه در پاك كردن يك كت آغاز مي‌شود اما در آشفتگي، آشوب و تلاطم به پايان مي‌رسد. به نظر مي‌رسد آنچه اين نمايش در پي آن بوده به خوبي براي تماشاگر قابل دريافت است: تقلاي كمتر روي صحنه و تاثير عميق‌تر بر مخاطب در پس نشانه‌ها و جزييات.

و جان كلام چيست؟ آيا انسان دايما براي دستيابي به انتخاب بديع در تلاش و تقلاست؟ در عين حال كه به درستي آن شك دارد و همزمان از آن مي‌هراسد؟

اين نمايش، كه استحقاق طيف گسترده‌اي از تفاسير را دارد براي يك جشنواره تئاتر، كاري بي‌عيب و نقص است كه به واقع ارزش توجه و تامل بيشتري دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون