• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3401 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۳ آذر

شاهين 20 ساله از زورگيري در نوجواني مي‌گويد:

مردم فرياد مي‌زدند فيلم زورگيري‌ات را گرفته‌ايم

 

اعتماد| اسمش شاهين است. 20 سالش تازه تمام شده. لباس‌هاي زيتوني رنگ بي‌رنگ و روي زندان به تنش زار مي‌زند. هيچ كس شايد باور نكند اين پسرك هماني است كه در 16 سالگي چاقو به دست گرفته و به جان آدم‌ها افتاده. گاهي مي‌خواهد همه‌چيز را تمام و كمال تعريف كند و با همه وجود از خودش دفاع كند اما سكوت ناگهاني‌اش يكسره حرف‌هاي دلش را مي‌گويند. چشم‌هايش بي‌حرف روايتگر جدال دروني‌اش است. سرش را پايين مي‌اندازد و مي‌گويد: «سال 89 مردم، فيلم زورگيري من را زير پل امين‌حضور گرفتند و پليس خيلي زود با استفاده از آن من و دوستم ميلاد را شناسايي و دستگير كرد.» مثل همه متهم‌ها بارها و بارها داستان واقعه را مي‌گويد و هيچ جايي براي دفاع از خودش نمي‌بيند: «يك نفر را كه از بانك بيرون آمده بود تعقيب كرديم. زير پل خلوت بود، من از موتور پياده شدم تا كيف پول را از صاحبش بگيرم كه او در برابرم مقاومت كرد، من نيز با چاقو به جانش افتادم و هفت يا هشت ضربه چاقو به كمرش زدم تا شايد كيف را رها كند، او همچنان مقاومت مي‌كرد. در همين زمان مردم با صداي بلند مي‌گفتند «فيلمت را داريم مي‌گيريم»، تازه متوجه شدم تمام لحظات زورگيري فيلمبرداري شده. من و ميلاد بدون آنكه موفق به سرقت كيف شويم، با موتور به سرعت از محل فرار كرديم اما چند روز بعد در خانه بودم كه مامورين آگاهي ريختند تا من را دستگير كنند. هر دو پايم مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بعد از آن دستگير شدم.» حالا 30 نفر از شاكيان كه شاهين را در آن ماجرا شناسايي كرده بودند از او شكايت كرده‌اند. او هنوز رضايت هيچ كدام از شاكيان را نگرفته و در برابر اين سوال كه چرا اين كار را نكرده هيچ حرفي براي گفتن ندارد: «همان اول برايم حكم محاربه صادر شد اما چون 16 سال بيشتر نداشتم در دادگاه تجديدنظر به من تخفيف دادند و به شش سال حبس محكوم شدم.»
تحمل ندارم به زندان برگردم
خالكوبي‌هاي روي ساق دستش به زني مي‌ماند كه شبيه پلنگ شده است. 30 ميليون تومان پول براي ضمانت گذاشته اما راضي نشده رضايت شاكيان پرونده‌اش را بگيرد: «خانواده‌ام 30 ميليون تومان به يك نفر دادند تا سندش را براي آزادي من به ضمانت بگذارد و من با آن آزاد شدم. روزهاي مرخصي‌ام 10 تا 12 روز طول كشيد. بعد از تمام شدن دوره مرخصي‌ام هم خودم را معرفي نكردم و چند روز پيش همراه برادرم حميد و دو تا از بچه محل‌هايمان در خانه مجردي در پاكدشت به اتهام زورگيري و كيف قاپي دستگير شدم.» شاهين سال 90 از كانون فرار كرده و بعد از يك ماه دربه دري دوباره دستگير شده و به كانون بازگردانده شده است. وقتي از او درباره دلايل بزهكاري‌هايش پرسيده مي‌شود هيچ نمي‌گويد و تنها زمين را نگاه مي‌كند. انگار دلش نمي‌خواهد چيزهايي را كه به دل دارد به زبان بياورد. خيلي زود همه‌چيز را به خانه و محل زندگي‌اش ربط مي‌دهد: «نمي‌دانم؛ شايد به خاطر محل سكونت‌مان و بيشتر بچه‌هاي محل كه بيشترشان تو كار سرقت، دزدي يا كيف‌قاپي هستند.» كودكي‌اش پر از دعواها و درگيري‌هايي است كه در همه جاي صورت و بدنش ديده مي‌شود: «اين خراش‌ها در دعوا و درگيري‌ها ايجاد شده است. سال 89 بود كه با يكي از بچه‌هاي محل به‌نام حميد درگير شدم كه او با چاقو به صورتم زد. داخل زندان هم خودزني مي‌كردم حالا هم تحمل رفتن به زندان را ندارم.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون