• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3405 -
  • ۱۳۹۴ يکشنبه ۸ آذر

تهران چيست؟ تهران كجاست؟

ناصر فكوهي

بحث درباره تهران، پاياني ندارد. بيش از 200 سال از زماني كه اين شهر پايتخت ايران شد، مي‌گذرد و در همان حال كه مي‌توان با قاطعيت به دلايل متفاوت فرهنگي، اجتماعي، كالبدي، معماري و شهرسازي از نوعي بي هويتي در اين شهر سخن گفت، دلايل ديگري نيز مي‌توان براي وجود نوعي هويت سيال و متكثر براي تهران آورد. از همين روست كه در 100 سال اخير مطالعات مربوط به تهران‌شناسي، هرگز از رونق نيفتاده است و در ايران و جهان هر سال صدها مقاله و كتاب درباره تاريخ و جغرافيا و فرهنگ و ساير ابعاد بي‌شمار اين شهر منتشر مي‌شود. تهران باستاني، تهران قاجار، تهران مشروطه، تهران پهلوي، تهران انقلاب، تهران دهه 60 و دفاع مقدس، تهران دوران پس از جنگ و سربرآوردن برج‌ها و سرانجام تهران امروز با جمعيتي در حد انفجار كه همه عناصر چند قرن زيستن صدها قوميت و زبان و سبك زندگي و خاطره و رويا و آرزو و حسرت و درد و درماندگي و خوشبختي و سعادت را با هم در خود جاي داده و سرانجام تهراني كه نبايد از ياد برد: تهران تاريخي و پيشا‌تاريخي كه تا شش هزار سال پيش مي‌توان در لايه‌هاي دورادور خاطرات و محوطه‌هاي باستان‌شناسي دنبالش كرد.
در برابر اين شهر، همواره دو رويكرد در مقابل يكديگر بوده‌اند: از يك سو كساني كه تهران را با نوعي نوستالژي، خاطره‌اي از دست رفته مي‌دانند و تهران معاصر را كابوسي كه بايد از آن گريخت، درون حباب‌هاي جماعتي فرو رفت و هر چه كمتر درونش وارد شد؛ و در برابر آنها كساني كه تهران را شهري مي‌دانند كه دقيقا به دليل همين در‌هم آميختگي ِ سبك‌ها و تجربه‌هاي زيست‌شده بي نهايت متفاوت، يكي از معدود شهرهاي بزرگ جهان را مي‌سازد كه در آن مي‌توان به جست‌وجوي هويت‌هاي گمشده رفت، در خيابان‌هايش پرسه زد، گويي در خيالات خود گام مي‌گذاري و در گوشه و كنارش آثاري را يافت كه هر يك نشاني از تاريخي، از اين و آن زندگي، از اين و آن واقعه، از اين و آن شادي و اندوه را يافت. اما اينكه كدام‌يك از اين دو خوانش را براي ورود به تهران معاصر يا تهران تاريخي برگزينيم، شايد بسيار بستگي به آن داشته باشد كه شهر را  يا بهتر بگوييم يك كلانشهر  يا حتي به گفته استاد فلامكي يك «ابر شهر» را چه چيزي بدانيم؟ و آن را چگونه و كجا در جغرافياي ذهني و طبيعي در دسترس خود قرار دهيم.
به گمان من، تجربه‌هاي مشابهي را مي‌توان دست‌كم در دو اثر كلاسيك و بسيار مهم تاريخ ادبيات اجتماعي شهرهاي جهان معاصر يافت: نخست كتاب «بوطيقاي شهر» پير سانسو (1973) كه به صورتي گسترده بر پاريس نه به مثابه يك مجموعه كالبدي، بلكه به عنوان يك واقعيت ذهني و بازنموده شده در انديشه نمادهاي انساني‌اش بازآفريني مي‌شود، و از سوي ديگر در «ابداع روزمرّگي» ميشل دو سرتو (1980) كه او نيز شهر مدرن را در مفهوم تجربه بي‌مانند و جديدي از زيستن در فضا و زمان هر روز، اما آكنده از گذشته و آينده تحليل كرده است. والبته بي انصافي است كه از «تجربه مدرنيته» مارشال برمن (1982) و «پاريس، پايتخت مدرنيته» ديويد هاروي (2003) كه يكي از دريچه‌اي بيشتر ادبي - اجتماعي و ديگري از راهي بيشتر تاريخي، شهرهاي مدرن را واكاويده‌اند، يادي نكنيم.
اما اگر به تهران بازگرديم، خوشبختانه افزون بر گنجينه بزرگ ادبيات كلاسيك، كتاب قديمي اما با ارزش جعفر شهري درباره «تهران قديم» و مجموعه كتاب‌هاي تاريخي استاد ناصر تكميل همايون (1381) درباره تهران و در نگاهي جديدتر به دو كتاب اساسي جلال ستاري «اسطوره تهران» (1385) و «تهران در قاب شهر» (1390) كه يكي درباره تهران در نثر و ديگري در شعر است و به فيلم محمدرضا اصلاني «تهران هنر مفهومي» (1387) و رويكردشهرسازي – تاريخ فرهنگي سيد محسن حبيبي در دو كتاب « خاطره شهر » (1394) و «ميدان بهارستان» (1394) اشاره كنيم، همان‌گونه كه نبايد يك كار جمعي اساسي اخير را با عنوان «روايت تهران» (1393) كه سازمان زيباسازي شهر تهران منتشر كرده است، ازياد ببريم. نگارنده خود نيز همراه با گروه پژوهشي موسسه انسان شناسي و فرهنگ، كتاب «انسان‌شناسي شهري تهران» (1394) را زير انتشار دارد و در آن ديدگاه‌هاي جديدي مطرح شده‌اند. اين ادبيات كه تنها به گوشه‌اي كوچك از آن اشاره كرديم، خود گوياي جايگاه تهران در وجود و انديشه همه ما نه به مثابه جايي كه ناچاريم در آن زندگي كنيم، بلكه به مثابه يك مكان خاطره ارزشمند به شمار مي‌آيد. در اين ميان آيا نوسازي در بدترين معناي اين كلمه يعني از ميان بردن تمام بافت‌ها، بناها، فضاهاي مادي‌اي كه اين خاطرات و انديشه‌ها و تجربه‌هاي زيستي را در خود جاي مي‌داده‌اند، براي بنا كردن تعداد بي‌شماري سازه‌هاي جديد از شاهراه‌ها گرفته تا مجتمع‌هاي تجاري، از ساختمان‌هاي سر به فلك كشيده مسكوني تا پارك‌ها و گردشگاه‌هاي جديد، اين شهر را تخريب نكرده يا نخواهد كرد و «جا»ي‌هاي آن را به «ناكجا» آباد‌ها بدل نخواهند ساخت؟ آيا تهران به اين ترتيب چيستي و دليل وجودي خود را به مثابه يك مكان خاطره عظيم از دست نخواهد داد؟ بدون شك چنين است، اما ملاحظات ديگري نيز وجود دارد كه نبايد آنها را از خاطر زدود، چه در غير اين صورت نخواهيم توانست نگاه خود را از سطح يك رمانتيسم گذشته‌نگر و غيركاربردي فراتر ببريم.
شهر‌هاي بزرگ ناچار به نوسازي و ايجاد فضاهاي جديد هستند. جمعيت شهرها هر اندازه هم كه كنترل شود، بازهم افزايش مي‌يابد و به خصوص تنوع مي‌يابد، تنوعي كه خود را در سلايق گوناگون، در سبك‌هاي زندگي متفاوت و در تمايلات جديد و افزايش كمي و كيفي نسبت به فضا نشان مي‌دهد. اما در برابر اين موج تنوع خواه و اين وسوسه نوسازي به هر قيمت و آن هم با سبكي كه شايد در بهترين حالت بتوان به آن يك سبك بين‌المللي خنثي و بي‌رنگ نام داد، ساختمان‌ها، راه‌ها و فضاهايي كه نه فقط فاقد هويت هستند بلكه هويت‌هاي بازمانده را نيز از ميان مي‌برند، براي ما به ارمغان نخواهد آورد؟ در برابر اين چشم‌انداز پرسمان برانگيز به باور ما، مي‌توان راه‌هاي بدون شك مشكل‌تر اما كمتر خطرناك را پيش گرفت كه در عين نوسازي اين خاطره دويست ساله نسل‌هاي پي‌در‌پي، هويت‌هاي از دست‌رفته را نيز به آن بازگرداند. به باور ما اين امر هنوز ممكن است. تهران مي‌تواند در گذشته‌اش بازسازي شود تا آينده‌اش را به دست بياورد. اين امر بي ترديد كاري بسيار دشوار است و نياز به تلاش بزرگي در ابعاد انسان‌شناسي، شهر‌سازي، معماري، زيباشناسي و بسياري از ابعاد ديگر شهري به خصوص در حوزه‌هاي فناوري و مهندسي دارد، اما كاري غيرممكن نيست. به عبارت ديگر مي‌توان با مديريتي صحيح، تهراني كه هر روز درحال از دست دادن بيشترو بيشتر هويت خود است را به تهراني نسبتا هويتمند تبديل كرد. هر چه زودتر به صورتي جدي براي اين كار قدم‌هاي اساسي را شروع كنيم، فرصتي بيشتر نيز در اختيار خواهيم داشت. ميراث غير‌مادي تهران بي‌نهايت است و در لايه‌هاي بي‌شماري براي هميشه محفوظ، اما ميراث مادي تهران نيز تا حد قابل توجهي هنوز باقي است. به باور ما، امروز امكان دارد و بايد بيشتر از آنكه افسوس نداشته‌ها و از دست رفته‌هاي‌مان را بخوريم، در فكر داشته‌ها و آنچه را مي‌توانيم در اين شهر حفظ كنيم و به اين شهر بيفزاييم، فكر كنيم و اين كاري است كه بايد در تركيبي پيچيده ميان انديشه فضايي و فرهنگي ِ ذهن جوانان هوشمند ما در حوزه‌هاي شهرسازي و اجتماعي و پيشكسوتاني كه هرگز اين شهر را رها نكردند و به سرنوشتي محتوم نسپردند، اتفاق بيفتد.
٭ استاد انسان‌شناسي دانشگاه تهران /مدير موسسه انسان شناسي و فرهنگ

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون