تاملاتي در روشنفكري (2)
1- مباني روشنفكريپژوهي و نقد روشنفكري (1)
1-1- مباني روشنفكريپژوهي (1)
1- روشنفكر به خودي خود پديدهاي است داراي ابعاد و جنبههاي گوناگون كه مطالعه آن براي پژوهشگراني از حوزههاي گوناگون مطالعاتي جذابيت خاص خود را دارد. مهمترين گروههاي پژوهشي در اين زمينه عبارتند از 1) خود روشنفكران، كه در برخي از موارد ممكن است جنبه يا بعد مطالعاتي آنان با مطالعات ويژه برخي از پژوهشگران ديگر همپوشاني يا تطابق يا تداخل داشته باشد؛ 2) جامعهشناسان؛ 3) اقتصاددانان؛ 4) پژوهشگران علومسياسي؛ 5) فرهنگشناسان؛ 6) روانشناسان؛ 7) برنامهريزان آموزش، پرورش و پژوهش؛ 8) انقلابپژوهان و پژوهشگران حوزه جنبشهاي سياسي و اجتماعي؛ 9) سياستدانان؛ 10) سياستورزان و دولتمردان؛ 11) قانونشناسان و قانونگذاران؛ 12) حقوقدانان و وكلا و قاضيان و دستگاه قضايي كشور؛ 13) تاريخنگاران؛ 14) زندگينامهنويسان؛ 15) پژوهشگران جريانهاي هنري.
2- اگر، در مقام پژوهشگر حوزه علوم انساني بهطور عام و حوزههايي چون حوزههاي سياسي و فرهنگي و اجتماعي بهطور خاص و حوزهاي چون روشنفكري بهطور اخص، بخواهيم به پديده روشنفكري بنگريم، نخست بايد به خود و سپس به ديگران يادآوري كنيم كه از چه موضع يا ديدگاه پيشاعلمي- فلسفي-عقيدتي- سياسياي به اين پديده مينگريم. از اين رو منِ نگارنده شخصا اعلام ميكنم كه موضع من در علوم اجتماعي و در برخورد به هستومندها و رويدادها و پديدههاي اجتماعي (مثلا روشنفكري و ويژگيهاي آن و ديگر پديدههاي بزرگ و كوچك مرتبط با آن) واقعيانگاري در ابعاد هستيشناختي و شناختشناختي و معناشناختي است، به گونهاي كه 1) براي پديده روشنفكري شأن هستيشناختي قايلم و باور دارم كه هستي اين پديده به گونهاي است كه داراي سطح قابل توجهي از استقلال نسبت به ذهن و زبان پژوهشگر و منتقد و ديگر انسانها است و نظر به ويژگيهاي اين پديده و اينكه ممكن است تحليلگر و منتقد خود از عناصر روشنفكري يا پاد-روشنفكري ويژهاي برخوردار باشد ممكن است كه ذهن و زبان تا اندازهاي (قابل بحث و بررسي) خود از آن متاثر شده باشد، 2) ميتوان به شناخت هرچه دقيقتري از آن دست يافت به گونهاي كه 3) نظرپردازيها يا نظريههاي ما درباره كل پديده مشخص روشنفكري و بخشهاي مجزاي مشخص آن به هستومندها يا امور يا رويدادهاي واقعا موجود، چونان مدلولهاي مفاهيمي كه از آنها بهره ميگيريم، ارجاع يا دلالت دارند و، متشكل از گزارههاي صادق، آن هستومندها يا امور يا رويدادها را تا حد زيادي به درستي، يعني مطابق با واقع، توصيف ميكنند و هرگونه كذب آنها، در عدم انطباق با واقعيت، چونان ارجاع به مدلولي كه وجود ندارد، يا ارجاع نادرست به مدلولي كه وجود دارد، آشكار خواهد شد.
3- گونههاي گوناگوني از پژوهش درباره موضوعي به نام روشنفكري وجود دارند. اگر بهراستي قصد از هرگونه پژوهش دستيابي به شناخت راستين از روشنفكري در زمينه مورد پژوهش است، آن پژوهش بايد پژوهشي علمي باشد. در شرايطي ممكن است پژوهش علمي با تاملات و نظرپردازيهاي توصيفي يا تجويزياي از منظري ناعلمي، براي نمونه منظر فلسفي يا منظر ذوقورزي ادبي يا منظر ايدئولوژيك، همراه باشد. ولي، به هر حال، اگر قرار است پژوهشي در خدمت اهداف همه پژوهشهاي راستين باشد بايد هسته علمي آن هرچه بيشتر و بيشتر تقويت شود.