دامنه نفوذ
مصطفي ايزدي
نفوذ، دامنهاي بسيار وسيع در تاريخ و جغرافياي سياسي هر كشوري دارد. هر فرد، حزب، قوم و هر كشوري براي اعمال ديدگاهها و برنامههاي خود در عرصههاي گوناگون اعم از سياسي، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و نظامي از نفوذ بهره وافر برده و خواهد برد. شيوههاي نفوذ نيز از قديم تاكنون اعم از غرب در شرق يا شرق در غرب، يا فرد در اجتماع يا يك مكتب در فرد و اجتماع، چندان تغيير نكرده است. شيوه تغييرناپذير نفوذ همانا فعاليت تبليغاتي و فرهنگي است؛ حتي اگر شركت يا كشوري بخواهد در جامعه يا در سرزمين ديگري اقتصاد خود را رونق دهد. از طريق تبليغ، نفوذ ميكند.
نفوذ دو نوع است؛ نفوذ براي كار خير يا اصلاح امور و نفوذ براي تخريب و تطميع و استيلا. نمونهاي از نفوذ به قصد اصلاح، صدور انقلاب اسلامي و توسعه دامنه جغرافيايي انديشههاي امام خميني است كه با كار فرهنگي و تبليغاتي گسترده شروع و به نفوذ سياسي به ويژه در منطقه خاورميانه منجر شد. اين مثال از دوران معاصر با نتيجهاي نسبتا روشن بود وگرنه ميتوان از نفوذ پيامبران و مصلحان در عمق جان افراد و در پهنه جغرافيا مثالهاي فراوان ذكر كرد.
اما فعلا بحث روز در محافل سياسي نفوذ معنوي و مثبت با اهداف اصلاحطلبانه نيست بلكه نفوذ دشمنان مردم مسلمان ايران براي شستوشوي مغزها، فلجكردن قدرت تدافعي جامعه، القاي برتري ماديگري بر معنويت، تسلط اقتصادي و سياسي و احيانا نظامي بر مردم و كشورمان است. شك نبايد كرد آحاد مردم ايران به دليل اينكه در صحنه سياسي حضور دارند متوجه اين هستند كه غربيها و شرقيها از اروپا و امريكا بگيريد تا روسيه و چين، از قديم تا امروز تلاش ميكنند حضور خود را نهتنها در كشور ما و منطقه خاورميانه بلكه در آفريقا و آسيا تثبيت و دامنهدار كنند. در اين ميان شكل و روش آنها متفاوت است. مگر تودهايها كه علاقهمند بودند در مراكز مهم حضور داشته باشند، در پشت پرده با شوروي سابق دمساز نبودند؟ يادمان نرفته است كه اين جماعت نفوذگر، در بسياري از ارگانهاي حساس كشورمان در بدو پيروزي انقلاب اسلامي نفوذ كردند؛ صداو سيما، رسانههاي مكتوب يا ارگانهاي اطلاعاتي و شبهنظامي. همين اقدام را به شيوهاي ديگر غربيها و مشخصا انگلستان و امريكا پي ميگيرند. منتها ظاهري متفاوت دارد و براي نفوذ در كل جامعه از بالا تا پايين كه به موازات هم مورد هدف هستند، انواع و اقسام مدل و طرح و برنامه در دست دارند. به طور قطع اولين خط سناريوي نفوذ، شناسايي مراكز مهمي است كه بيشتر از جاهاي ديگر در جامعه تاثيرگذارند. درواقع هزينهاي كه دشمن ميپردازد، باعث ميشود «بذر» خود را در «شورهزار» نپاشد، بلكه هر هزينهاي بايد در جاي خودصرف شود. اگر رسانهاي مخاطبان خاص و بسيار محدود دارد از نظر دشمنان كماهميتتر از رسانهاي با مخاطبان گسترده و مخصوصا مخاطباني است كه خودشان ميتوانند روي مريدان خويش اثر بگذارند يا رسانهاي كه جمعي از ياران حكومت نسبت به آن اعتماد داشته باشند. همچنان كه شوروي سابق و روسيه امروز، سعي ميكرده و ميكند در سيستم اطلاعاتي و نظامي و رسانههاي پر مخاطب در كشور رقيب خود نفوذي داشته باشند تا اهداف خويش را دنبال كنند، غربيها و مشخصا امريكاييها به خوبي ميدانند كه نيروهاي اصلاحطلب در مراكز حساس تبليغي و فرهنگي و حكومتي جايي ندارند. اصولا نفوذ در ميان كساني كه هيچ مسووليتي ندارند و محدوديت زيادي در كار تبليغي و فرهنگي دارند، حرف درستي نيست. مگر اينكه دشمن جمعبندي درستي از شرايط سياسي و فرهنگي مملكت ما نداشته باشد. اصولگرايان به ويژه آن دسته از ارگانهايي كه صدايي رسا براي آگاه كردن و قدرتي بالا براي برخورد با رقباي خود دارند، بايد وجدان خود را قاضي و همهجانبه با موضوع نفوذ برخورد كنند.
خلاصه اينكه نفوذ، دامنهاي بسيار وسيع دارد. دشمن تمام هم و غم خود را براي نفوذ در هر جامعه و كشوري به مراكز حساس و تاثيرگذار متمركز ميكنند همچنان كه در گذشته چنين كرده است.
با توجه به آنچه نوشته شد، سطور پاياني اين يادداشت را به، گزارشي از دهه اول بعد از پيروزي انقلاب اختصاص ميدهم كه بسيار پندآموز است. هفتهنامه «رمز عبور» كه فعلا به صورت ماهانه منتشر ميشود، در سرمقاله شماره جديد خود (شماره 16 - تاريخ 16 آبان ماه 94) به مواردي از نفوذ اشاره دارد كه بنيان آن، همان است كه نگارنده در اين يادداشت به آن اشاره كردهام. مثلا از چهرههاي به ظاهر متعهد و ارزشي ياد كرده است كه در مراكز مهم مملكتي جاخوش كرده بودند. از جمله نوشته است: «بيژن كبيري، ديگر عضو شاخه نظامي حزب توده، در سالهاي ابتدايي پيروزي انقلاب اسلامي ... در دادگاههاي انقلاب ارتش بود. حتي در پرونده منجر به اعدام قطبزاده، مهمترين نقش را ايفا كرد.» سرمقالهنويس اين نشريه اصولگرا نتيجه ميگيرد كه «اين روزها نفوذ در جمهوري اسلامي گرچه هدف ترور و جاسوسي را دنبال ميكند، اما پيش از اين مساله مهم، نفوذ، نظام تصميمگيري در جمهوري اسلامي را هدف قرار داده است. كشميريها و افضليها بايد در سمتهاي خود بمانند و كار كنند و تصميمات كليدي بگيرند.» (رمز عبور، شماره 16- ص1)
با اين نگاه آيا ميتوان پذيرفت كاريكاتوريستها، مديرانمسوول مطبوعات، روزنامهنگاران بييال و كوپال و... در رديف تصميمگيران و تصميمسازان كشور بزرگ ايران هستند؟