عدالت كمي، گام نخست عدالت آموزشي
شهين دخت ميان دشتي٭
صرفنظر از اختلافاتي كه در مفهوم عدالت از منظر فلسفي و اخلاقي وجود دارد، اگر بخواهيم «حق آموزشي» را به عنوان يكي از مصاديق اصلي «حقوق بشر» بدانيم بايد هرگونه محروميت از آموزش به هر دليل را يك نقض حقوق بشر و مصداقي از بيعدالتي بدانيم.
هر كودكي كه در يك جامعه متولد ميشود صرفنظر از دين و مذهب، قوم و رنگ و نژاد و زبان حق دارد از خدمات آموزشي بهرهمند شود و اين حق همچون «حق حيات» و «حق امنيت» و «حق سلامت» به هيچ بهانه و دليلي نبايد ناديده گرفته شود.
هر چند ناكارآمدي نظام آموزشي در بعد كيفيت آموزشي نارضايتي گستردهاي را ايجاد كرده است و خانوادهها نگرانيهاي شديدي دارند و معلمان و مربيان به عنوان اصليترين ركن فرآيند آموزشي همچنان معترض هستند اما با همين شرايط تعداد زيادي از كودكان و نوجوانان از همين حداقلهاي كمي در آموزش نيز بيبهره هستند.
«كلاس»، «كتاب» و «معلم» مثلثي است كه براي تحقق فعاليت آموزشي به عنوان حداقل شرايط بايد تامين شود، هر چند براي يك كلاس درس استانداردهايي تعريف ميشود و بايد شاخصهايي را داشته باشد تا از آن به عنوان يك فضاي مناسب آموزشي بتوان نام برد اما وقتي از كميتها و حداقلها سخن به ميان ميآيد همان چارديواري است كه دانشآموز و معلم را زير يك سقف مطمئن جمع ميكند؛ حداقلي كه متاسفانه هنوز در برخي از مناطق وجود ندارد. محروميت از يك چارديواري با سقف مطمئن يكي از مصاديق بيعدالتي آموزشي است، اين در حالي است كه آمارهاي تكاندهندهاي از مدارس و كلاسهاي فرسوده هر از چند گاهي اعلام ميشود. تامين فضاي آموزشي نخستين گام براي تحقق عدالت آموزشي است چرا كه پس از تامين فضا است كه ميتوان از ساير اركان آموزشي سخن به ميان آورد.
بسيار تاسفانگيز است كه درد نيايي كه نظامهاي آموزشي از كميتها عبور كردهاند و در مسير ارتقاي كيفيت قرار گرفتهاند ما هنوز نگران تامين حداقلهاي كمي براي تحقق عدالت آموزشي هستيم.
پس از فضاي آموزشي «كتاب» به عنوان يكي از پايدارترين ابزار سنتي آموزشي هنوز جايگاه خود را حفظ كرده است؛ ابزاري كه بهرغم ورود تكنولوژي و فناوري آموزشي كاربرد مهمي دارد. خوشبختانه در تامين اين حداقل چندان مشكلي وجود ندارد و به دورترين نقاط كشور هم قبل از شروع سال تحصيلي كتابهاي درسي ميرسد.
ضلع سوم اين مثلث معلم است كه آمارها نشان ميدهد در ظاهر كمبودي وجود ندارد اما توزيع نامناسب موجب شده است تا هنوز كلاسهاي متراكم ظلمي را هم بر معلم و هم بر دانشآموزان وارد سازد؛ ظلمي كه نهتنها كيفيت آموزشي را تحتالشعاع قرار ميدهد بلكه كميت ضروري يعني نسبت معلم به دانشآموز را نمايان ميسازد.
بهطور كلي بايد گفت عدالت آموزشي قبل از هر چيزي از كميتهايي شروع ميشود كه تامينكننده حداقل شرايط آموزشي است؛ حداقلهايي كه گزاشهاي اعلامشده از برخي مناطق محروم بيانگر عدم تامين آن است.
نتايج عدم تحقق عدالت آموزشي خود را در آمارهاي تكاندهنده بازماندگان از تحصيل نشان ميدهد هر چند ناتواني در رقابت موجب نااميدي و در نهايت ترك تحصيل نيز ميشود اما گام نخست را بايد محكم و گسترده برداشت، پس براي پاي نهادن بر پله بعدي اقدام كرد.
وقتي از تحقق شاخصهاي كمي در عدالت سخن به ميان ميآيد درواقع اشارهاي ميشود به يك پيشنياز براي توسعه و قدم گذاشتن در مسيري كه ضرورت آن بيش از هر زماني احساس ميشود.
٭مسوول گروه صفحه مدرسه اعتماد