تبعات همسويي رسانههاي رسمي با رسانههاي مجازي
رسانههاي رسمي بايد مكمل باشند و نه ادامهدهنده
محمد مهدي فرقاني
شبكههاي اجتماعي و رسانههاي رسمي مكمل يكديگر هستند. در دوراني كه مردم به انتشار سريع خبر نياز دارند شبكههاي اجتماعي ميتوانند با انتقال سريع و لحظهاي اخبار خلأ رسانههاي رسمي را پر و نياز مردم را تامين كنند. ويژگي مهم شبكههاي اجتماعي همين است، اين ويژگي به كمك رسانههاي رسمي آمده و در بسياري موارد در زمينه اطلاعرساني و خبررساني سريع و با شتاب، جاي خالي خبرنگاران حرفهاي را پر ميكند. حالا اما ميتوان به اين ويژگي از دو زاويه نگاه كرد؛ گاهي ميتوان آن را تهديد ديد و گاهي هم فرصت. امروزه با گسترش تكنولوژي، شبكههاي اجتماعي امكان دسترسي آسان به اطلاعات را براي شهروندان فراهم كردهاند، امكاني كه در بعضي مواقع ايجاد دردسر ميكند و باعث شكلگيري فضاي هيجاني در جامعه ميشود. وقتي كاربران اين موقعيت را در اختيار داشتهباشند كه نظرات خود را در كمترين زمان به ديگران انتقال دهند، قطعا نظرات مختلفي و متنوعي از اين طريق منتقل ميشود كه شناخت سره از ناسره را براي مخاطب دشوار ميكند. اينجاست كه نقش رسانههاي رسمي پر رنگ ميشود و به كمك مردم ميآيند. رسانههاي رسمي بر اساس تحقيق و جستوجو توازن را در خبررساني رعايت و از جامعه ابهام زدايي ميكنند. حالا اما مشكلي كه به تازگي ديده شده و با انتشار خبر كشيدن بخيههاي كودك خردسال در بيمارستان اصفهان خود را بيشتر نشان داد اين است كه رسانههاي رسمي نقش و كاركرد اصلي خود را كه ابهامزدايي و شفافسازي اخبار است فراموش كردهاند و با فضاي هيجاني جامعه همسو شدهاند. بهنظر ميرسد روندي در حال شكلگيري است كه رسانههاي رسمي هم تحت تاثير شبكههاي اجتماعي قرار گرفتهاند و به جاي اينكه روي آنها تاثير بگذارند، از آنها تاثير ميگيرند و حتي گاهي به شايعهپراكني و ابهامآلودي فضا كمك ميكنند. اين امر اجتناب ناپذير است و بيشتر جوامع را درگير خود كرده است و هيچ رسانهاي نميتواند مدعي باشد كه از شبكههاي اجتماعي و نظراتي كه در آن پخش ميشود تاثير نميگيرد و سعي ميكند خود را بهدور از اين نظرات نگهدارد. يكي از چالشهاي گريزناپذير شبكههاي اجتماعي همين است و بايد براي آن راهكاري منطقي پيدا كرد. راهكاري مديريت شده كه نهشبكههاي اجتماعي را به حاشيه براند و نه رسانههاي رسمي را به شكل نامناسبي گسترده كند. زماني اين دو رسانه به كاركردهاي واقعي خود نزديك شدهاند كه بتوانند هر كدام جداگانه نقش خود را بهدرستي ايفا كنند و نياز مردم را تامين سازند. هر وقت رسانههاي رسمي بتوانند به اين جايگاه نزديك شوند و در كنار شبكههاي اجتماعي قرار بگيرند و از آنها تاثير نگيرند و وظايف خود را انجام دهند، كاركرد اصلي خود را انجام دادهاند. شبكههاي اجتماعي هدفمند و سودده خواهند بود و مانند موتورهاي جستوجوگر راهكاري براي بالا بردن سطح آگاهي مردم هستند، اما اين نوع استفاده منوط به بالا بردن سطح سواد رسانهاي افراد در مورد استفاده از اين تكنولوژي و ابزارهاي ارتباطي است. در چنين شرايطي شبكههاي اجتماعي كاركرد واقعي خود را انجام دادهاند و فرصتي ميشوند براي انتقال آزاد اطلاعات و ارتباطات كه به جريان آزاد اطلاعات مشهور است؛ امري مهم كه نياز جوامع امروزي است. كشش و اشتياق مردم جوامع به شبكههاي اجتماعي به دليل اين نياز شكل گرفت. نياز به دريافت خبرها بدون ملاحظه كاري و سانسور كه رسانههاي رسمي از پس برآورده كردن آن بر نميآمدند و شبكههاي اجتماعي در اين زمينه از آنها سبقت گرفتند و به اين نياز جوامع پاسخ دادند. بنابراين اگر فرصتها و تهديدهاي شبكههاي اجتماعي را كنار هم ببينيم، ميتوانيم براي بسياري مشكلات راهكارهاي منطقي پيدا كنيم.