• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3420 -
  • ۱۳۹۴ دوشنبه ۳۰ آذر

نجوميان: تهران شهر پر از تناقض

77دقيقه پرسه‌زني سپانلو در تهران

  فرناز ميري/ «تهران، هنر مفهومي» فيلم و روايتي متفاوت درباره تهران است كه با بهره‌گيري از اشعار، صدا و تصوير زنده‌ياد محمدعلي سپانلو، شاعري كه به شاعر تهران معروف بود، توسط محمدرضا اصلاني ساخته شده است. مهم‌ترين ويژگي اين فيلم تصاوير شعرگونه آن است كه از انعكاس و بازتاب تصاوير در شيشه‌هاي شهري و آينه‌ حاصل شده است. اين انعكاس و بازتاب، تصاويري شكسته و معوج پديد آورده و صداي هر روزه شهر، بخشي از صداي محيط فيلم است و تماشاگر فيلم را در مواجهه مستقيم با اين كلان‌شهر قرار مي‌دهد. در برنامه ديگري از پرونده «تاملي بر سينما و انديشه محمدرضا اصلاني»، اميرعلي نجوميان، عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي، به بحث و گفت‌وگو درباره اين فيلم پرداخت. نجوميان سخنان خود را با نقل قولي مبني بر «بگذاريد زندگي روزمره يك اثر هنري شود. بگذاريد تمام ابزارهاي تكنيكي براي دگرگون كردن زندگي روزمره به‌كار گرفته شود. » آغاز كرد. وي در ادامه به چهار كانال نشانه‌اي متن اشاره كرد كه پيش‌تر از سوي ناصر فكوهي در جلسه نقد و بررسي اين فيلم مطرح شده بود. تصوير، موسيقي، صداي محيط و شعر محمدعلي سپانلو اين چهار كانال نشانه‌اي بودند كه فكوهي براي هريك از آنها يك معني مي‌سازد. تهران ويران‌شده يا ويرانگر خوانش او از تصوير، موسيقي بازنمايي تهران تراژيك، شعر سپانلو نشان‌دهنده تهران نوستالژيك و اثيري و صداي محيط نمايانگر تهران پيش‌پا افتاده است. نجوميان بحث خود را در ادامه همان مباحث اما از زاويه و نگاه ديگري و پيرامون عنوان فيلم آغاز كرد. به گفته نجوميان «عنوان در اين اثر كليد خيلي مهمي است. شايد راه ساده‌تر اين باشد كه ببينيم فيلم چه تهراني را بازنمايي مي‌كند. تهراني پر از تناقض كه سوژه‌ها همه ابژه شده‌اند، تاريخي كه فقط در موزه‌ها مانده نه در زندگي ما و زندگي ما كه تبديل به خريد و فروش و مسائلي از اين دست شده است. اما عنوان به ما مي‌گويد كه تهران به مثابه يك هنر مفهومي است و همين مساله قضيه را تغيير مي‌دهد. تجربه من از تماشاي اين فيلم مانند تجربه‌ام از زندگي شهر است.» آنچه نجوميان بر آن تاكيد داشت اين بود كه «هريك از ما هم تجربه‌اي از هنر و هم تجربه‌اي از شهر داريم. تجربه روزمره ما از شهر مانند تجربه ما از يك اثر هنري است. اما اگر شهر يك ابژه هنري است اين سخن از كجا مي‌آيد و چگونه به اين ديدگاه مي‌رسيم؟»
در همين زمينه نجوميان معتقد است شارل بودلر، نخستين فردي است كه به اين مساله توجه كرده و در بحثي درباره پاريس مي‌گويد كه خود پاريس در دنياي مدرن به يك اثر هنري تبديل مي‌شود و ما به عنوان پرسه زن در آن مي‌گرديم. از نظر نجوميان «پرسه‌زن در اين‌ فيلم سپانلو است كه در شهر راه مي‌رود. ما به‌واسطه اين فيلم در موزه‌ها براي تماشا نمي‌رويم بلكه در پياده‌روها به تماشا مي‌رويم. موزه خالي و شهر شلوغ است و اين ديالكتيك فضا است. » البته با اين تاكيد كه «تعريف ما از اثر هنري يك تعريف رمانتيك نيست بلكه زشتي‌ها هم مي‌تواند يك اثر هنري باشد، مانند تابلو گرنيكا پيكاسو كه تماشا كردنش رنج‌آور است. اما از رنج هم لذت مي‌بريم؛ چراكه بخشي از هنر است. » از طرف ديگر «هنر مفهومي سرشت هنر را تغيير مي‌دهد. اما آيا تهران به عنوان اثر هنري محمدرضا اصلاني براي نخستين‌بار چنين ايده‌اي را مطرح كرده است؟» پاسخ نجوميان اين بود كه به هيچ‌وجه چنين نيست؛ چراكه «اين ايده در دهه 1920 در شوروي و امريكا به طور مشخص دنبال شده و ژانري را در سينماي مستند به نام «سمفوني شهر» پديد آورده است. البته نجوميان معتقد است كه «ما براي نخستين‌بار در تاريخ سينماي ايران به واسطه فيلم «تهران، هنر مفهومي» با ژانر «سمفوني شهر» روبه‌رو هستيم.» نجوميان توضيح داد: «سمفوني شهر براي نمايش روح واقعي و حقيقي شهر از نمايش شهر استفاده مي‌كند و به زندگي روزمره انسان‌ها مي‌رود. از طرف ديگر اين نوع ژانر تحت تاثير سمفوني موسيقايي است. به عبارت ديگر به هم پيوستن تصاويري از زندگي روزمره شهري با موسيقي زنده ساخته مي‌شود و شكل شاعرانه دارد و به دنبال شاعرانگي در درون شهر مي‌گردد و مي‌خواهد آن را از فضاهاي روزمره شهر پيدا كند. همچنين در سمفوني شهر نظريه مونتاژ خيلي مهم است. كنار هم چيدن عناصر همزمان يا در تنش ديالكتيكي. تدوين ديالكتيكي در اين فيلم حرف اصلي را مي‌زند.»
در ادامه نجوميان باتوجه به معيارهايي كه براي هنري شدن يك شهر ارايه كرد به توضيح آن معيارها در فيلم پرداخت. به گفته نجوميان «بخش عمده تصاويري كه در اين فيلم مي‌بينيم در آينه و به واسطه انعكاس تصوير شكل گرفته است» از طرف ديگر اين فيلم درباره امكان ابژه هنري بودن تهران است، هرچند در فيلم خاطره‌اي نداريم. «اگر سپانلو و محمدمحيط طباطبايي را به عنوان دو سوژه در نظر بگيريم گويي خاطره شهر با آنها قياس مي‌شود. انگار گذشته‌اي از شهر را با خودشان حركت مي‌دهند. اما سوال اينجاست كه خاطره آن دو نفر با آنچه در فيلم از شهر مي‌بينيم چه نسبتي دارد؟» البته از نظر نجوميان نسبتي ندارد چراكه؛ «هم سپانلو به نوعي سرگردان است و آنچه در فيلم مي‌بيند آنچه نيست كه در شعرهايش از تهران سروده است. از طرف ديگر طباطبايي هم به نوعي انزواي خاطره  شهري را به‌خاطر مي‌آورد. » طبق ديدگاه نجوميان «فيلم از زاويه شهر خيال شده، به تمامي تهران را به يك ابژه هنري تبديل مي‌كند. اين فضاي خيالي شهري است كه در ذهن هنرمند ساخته مي‌شود. بنابراين همه شهرها حتي تهراني كه به عنوان شهر سينمايي مطرح شده، شهر خيال شده توسط هنرمند و بيان شخصي دنياي هنرمند است. » از طرفي نجوميان معتقد است «وقتي آرماني را به يك شهر نسبت مي‌دهيم، شهر را به اثر هنري بدل مي‌كنيم. حالا در اين فيلم بايد ديد آيا سركوب‌كننده آرمان‌ها است يا به آنها پر و بال مي‌دهد. » همچنين «چگونه شهر تبديل به يك شخصيت با ويژگي‌هاي انساني مي‌شود. تهران اصلاني آيا شخصيت انساني دارد يا برعكس انسان‌هايي مي‌بينيم كه همگي تبديل به ابژه و مسخ شده‌اند. در اين فيلم در كنار انسان‌هاي واقعي بلافاصله موجودات بي‌جان، مانكن يا مجسمه مي‌بينيم.»
در زمينه شهر لذت‌آفرين نجوميان بازهم تاكيد كرد: «الزامي در تماشاي زيبايي و لذت بردن از آن نيست اما مي‌شود از تماشاي زشتي‌ها هم لذت برد. وقتي ما خواهان تماشاي شهر مي‌شويم به‌خاطر لذتي است كه به ما مي‌دهد.»
نجوميان اصل داستان اين فيلم را درباره «تنش دنياي ايستا با دنياي گذرا» مي‌داند و «آنچه تهران را «زيبا و لذت‌آفرين و هنري» مي‌كند، تنش ميان گذرا و ماندگار است. تهران با يك فاصله و از طريق انعكاس شيشه و آينه دلالت بر گذرا، موقت و سراب‌وار بودن واقعيت عيني مي‌كند. همچنين به باور نجوميان در اين فيلم «ميراث‌فرهنگي انگار در جايي حبس شده و نه ديده و نه تجربه مي‌شود. چيزهايي كه ديده مي‌شود گذرا است. صداي شهري اين صداي گذرا و حركت است. تهران قديم مجموعه‌اي از عكس‌ها پشت يك ويترين است كه گويي تشخص ندارند.» از اين روي به گفته نجوميان «هر سه ويژگي بودلر يعني پرسه‌زن، ديدزن و فردي كه بدون دليل در شهر راه مي‌رود را سپانلو در اين فيلم برعهده دارد. صداهاي فيلم خود سمفوني شهري را مي‌سازد؛ شهري كه در آن مجازهايي از كل ديده مي‌شود.»

 

تجربه هنري در تهران چگونه است؟
معيارها و تعاريفي براي هنري شدن يك شهر از سوي نجوميان ارايه شد كه عبارتند از: شهر سينمايي، فضاهاي شهري داراي معني يا دلالت؛ بدين معنا كه شهري داشته باشيم كه تجربه ما از شهر در قياس با تجربه‌هاي سينمايي قرار بگيرد و شهر را تبديل به ابژه هنري ‌كند، شهر خاطره‌ساز، شهر تخيل شده به معناي شهري كه ما خيال مي‌كنيم، شهر روايت‌شده، شهر آرمان‌ها، شهري با شخصيت انساني، شهر مفهومي يا شهر استعاري، شهر لذت‌آفرين، شهر گالري، شهر اسطوره‌اي و شهر غريب.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون