جوابيه فدراسيون فوتبال به مطلب منتشرشده در روزنامه «اعتماد»
تبعات يك گزارش
پيرو درج مطلبي تحت عنوان «گزارش اختصاصي «اعتماد» از آخرين اقدام فدراسيون فوتبال براي ادامه مديريت» كه در روزنامه چهارشنبه مورخ 9/10/94 در صفحه پانزدهم روزنامه اعتماد به چاپ رسيد، فدراسيون فوتبال جوابيهاي ارسال كرده كه در ادامه ميخوانيد:
«و باز هم گزارشات خاص و هدفمند روزنامه اعتماد، كه قطعا نام آن براي خوانندگان عزيز اين روزنامه تداعي اعتماد را كرده و خواهد كرد. روزنامهاي قديمي كه بارها و بارها به دليل اشتباهات سرويس ورزشياش مجبور به رفتن به دادگاههاي ويژه رسانه شده است. از همين روي به نظر ميرسد، اين بخش روزنامه اعتماد با ادامه اين رويه و پافشاري بر روي مطالبي كه بسياري از آنها را ساير رسانهها، روزها و شايد هفتهها پيش به آن پرداختهاند و گاها توسط مسوولين ورزش كشور تكذيب شده است به دنبال اهدافي نخنما و مشخص هستند و جالب اينجاست كه تنها صفحه ورزشي روزنامه اعتماد به مطالب سوخته و بدون مرجعي بازميگردد كه نشان از عدم مطالعه نگارندگان آن يا عدم اطلاع از موضوعات روز فوتبال ايران دارد. گروه ورزشي اين روزنامه مطالبي در تنها صفحه ورزشي از روزنامه درج ميكند كه گاها نه تنها كذب بوده بلكه برخي اوقات نشان از تشويش اذهان عمومي را فراهم ميآورد. بازگرديم به اصل ماجرا و دليل صرف زمان براي پاسخ به گزارش نوشته شده در صفحه 15 روز چهارشنبه اين روزنامه كه با تيتر «گزارش اختصاصي «اعتماد» از آخرين اقدام فدراسيون براي ادامه مديريت» ارايه شده است. گزارشي كه در آن نشان از بياطلاعي و عدم آگاهي از مهمترين و اساسيترين ركن فوتبال ايران به وضوح در آن ديده ميشود و آن هم اساسنامه فدراسيون فوتبال است.
در ابتداي اين گزارش به جلسه وزير ورزش و جوانان و رييس فدراسيون فوتبال پرداخته شده است. در اين بخش از گزارش عنوان شده كه از فدراسيون فوتبال خواسته شده است كه سرمربي تيم ملي را بركنار كنند تا «علي كفاشيان از اين طريق امتياز تاييد صلاحيتش را از وزارت ورزش و جوانان بگيرد.»
موضوع برگزاري نشست وزير ورزش و جوانان و رييس فدراسيون فوتبال هفته گذشته توسط يكي از خبرگزاريها عنوان شده بود و درست در همان روز توسط مديركل حراست فدراسيون فوتبال تكذيب شد. فرداي همان روز نيز رييس فدراسيون فوتبال در مصاحبهاي با يكي ديگر از خبرگزاريها اين خبر را تكذيب و عنوان كرد اين موضوع به هيچ عنوان صحت ندارد. حال جالب اينجاست كه چرا پس از گذشت يك هفته و آن هم پس از تكذيب شدن اين موضوع توسط فدراسيون فوتبال و وزارت ورزش و جوانان باز هم اين خبر جزو مستندات نگارنده اين گزارش است؟
يكي از دلايل ما براي بياطلاعي نگارنده اين گزارش اين است كه در ادامه مطلب خود آورده است كه در سال 1390 تغييرات نگارشي اساسنامه فدراسيون فوتبال «رياست مجمع فدراسيون فوتبال كه برعهده رييس سازمان تربيت بدهي وقت يا وزارت ورزش و جوانان فعلي بود حذف شد». لازم به توضيح است كه در زمان برگزاري انتخابات سال 1390 سازمان تربيت بدني به وزارت ورزش و جوانان تبديل شده بود و جالب اينجاست كه نويسنده اين گزارش به خاطر ندارد كه دكتر عباسي نخستين وزير ورزش و جوانان كشور بوده است و شخص دكتر عباسي و حميد سجادي به عنوان وزير و معاون ورزش قهرماني و حرفهاي در اين مجمع حضور يافتند و باز جالب اينجاست كه نخستين آراي اخذ شده در اين مجمع از شخص وزير و معاون ايشان بوده است. موضوعي كه همگان بر آن واقفند و نگارنده اين گزارش از آن بياطلاع است.
در ادامه گزارش آمده است كه مسوولان فدراسيون فوتبال هيچ اطلاعرساني در خصوص اصلاح اساسنامه فدراسيون فوتبال كه قرار است در مجمع عمومي 23 ديماه 94 برگزار شود، نداشتهاند. باز هم جالب است كه خوانندگان عزيز اين روزنامه بدانند كه موضوع عدم اطلاعرساني تنها به سرويس ورزشي اين روزنامه بازميگردد. چرا كه طي هفته گذشته سيدي مربوط به تغييرات اساسنامه فدراسيون فوتبال در اختيار همه اعضاي مجمع قرار گرفت و اين بياطلاعي مربوط به اعضاي مجمع نيست چرا كه برخي از ايشان در مـصاحــبـههـاي خود دريافت آن را تاييد كردهاند و عدم آگاهي تنها مربوط به گزارشنويس اين مطلب در روزنامه بازميگردد.
دروغ بزرگ و عجيب اين گزارش در بخش سوم آن آمده است و بازميگردد به حذف وزير ورزش و جوانان از ميان رايدهندگان در انتخابات فدراسيون فوتبال. موضوعي كه نياز به توضيح واضحات ندارد و كافي است تنها با كمي كاوش و حتي يك تماس تلفني با اعضاي مجمع فدراسيون فوتبال متوجه شد كه اساسنامه فدراسيون فوتبال درخصوص راي وزير ورزش و جوانان و معاون ورزش قهرماني و حرفهاي وزارت ورزش و جوانان هيچ تغييري نداشته است و ايشان كما فيالسابق در رايگيري انتخابات حضور خواهند داشت. حالا مخاطبان اين روزنامه خودشان درخصوص صحت و سقم مطالب نوشته شده در سرويس ورزشي روزنامه وزين «اعتماد» قضاوت كنند.
در ادامه اين گزارش و ادامه تشويش اذهان عمومي، نگارنده بياطلاع كه به يكي از اعضاي كميته حقوقي و تدوين مقررات فدراسيون فوتبال استناد كرده، نوشته است كه طبق گفته اين فرد كه نام او اعلام نشده است! بيشترين تغييرات «نگارشي» است. اما در ادامه گزارش باز هم تاكيد و پافشاري دوباره بر اصرار بر نشر اكاذيب تكرار و اين بار مدعي ميشود كه «به اين ترتيب وزير به عنوان متولي اصلي ورزش ايران و معاون ورزش قهرماني وزارت ورزش به عنوان يك عضو ساده هم نميتوانند در مجامع فوتبال حضور داشته باشند.» اين ادعا باز هم يك بياطلاعي ديگر و شايد نشر اكاذيب بيشتري باشد. چرا كه پيش ازاين هم وزير ورزش و جوانان و معاون ورزش قهرماني و حرفهاي وزارت ورزش و جوانان هر دو عضو مجمع بوده و خواهند بود و هر دو ايشان در رايگيريها حضور خواهند داشت و اساسنامه فدراسيون فوتبال در عضويت ايشان هيچ تغييري نداشته است.
در ادامه نيز آمده است: «براساس تغييرات جديد، وزارت ورزش و جوانان يك راي يا عضو در مجمع دارد كه ميتواند اين عضو شخص وزير ورزش باشد با معاون ورزش قهرمانياش». واقعا در برابر اين جملات كه اميدواريم از سر بياطلاعي باشد چه ميتوان گفت؟ در اساسنامه پيشين و فعلي فدراسيون فوتبال و همين اساسنامهاي كه براي اعضاي مجمع عمومي فدراسيون فوتبال ارسال شده است به وضوح و در ماده 21 آن دو عضو نخست مجمع عمومي فدراسيون فوتبال به اين شرح و متن دقيق معرفي شدهاند:
«ماده 21- اعضاي مجمع و آرا:
نمايندگان حاضر در مجمع بايستي نماينده عضو فدراسيون بوده كه از طريق انتخاب يا انتصاب معرفي كتبي شده باشند.
مجمع از 76 نفر اعضاي زير تشكيل شده است و داراي حق راي ميباشند:
1- وزير ورزش و جوانان (1 راي).
2- معاون ورزش قهرماني و حرفهاي وزارت ورزش و جوانان (1 راي).»
حال اين سوال مطرح ميشود كه هدف از نوشتن اين گزارش و پرداختن به مسائلي كه از بنيان اشتباه، كذب و ناشي از بياطلاعي (اميدواريم كه اينگونه باشد و نيات ديگري در پس آن نباشد) است، چه ميتواند باشد؟
تا همينجا كافي است و مابقي ماجرا و مطالب نگاشته شده آن نيازي به پاسخگويي و روشنگري ندارد و قضاوت در مورد نوشتهها را به خوانندگان عزيز اين روزنامه كه تمام هدفشان از انتخاب اين روزنامه جز «اعتماد» نيست، واگذار ميكنيم. اعتمادي كه اميدواريم در سايه اين سادهانگاريها، بيتوجهيها و بياطلاعيها خدشهدار نشود.
نوشتن اينگونه مطالب دشوار نيست؛ كافي است ذهن خود را از همه چيز خالي نگاه داشت و تنها به داشتههاي ناچيز و بي اطلاعي خود اكتفا كرد. آنگاه ميتوان گزارشي نوشت كه نهتنها نميتواند دردي از فوتبال ايران دوا كند بلكه موجبات افزايش آلام آن را فراهم خواهد آورد.
در پايان تنها يك سوال ديگر باقي است و آن اين است كه نگارندگان اينگونه مطالب كذب چه هدفي را دنبال ميكنند و چه انتظاري با ادامه اين رويه از آينده فوتبالي دارند كه نگاه يكي از رسانههايش اينگونه به فوتبال ميتازد و تنها اطلاعات كذب در اختيار خوانندگانش ميگذارد.»