قدرت مدني، راهحل بزرگ آسيبهاي اجتماعي
غلامعباس توسلي
روزي روزگاري، تلفن اسباب مزاحمت بود. آدمهايي پيدا ميشدند كه صبح، ظهر و شب، شماره را ميگرفتند و با يك «فوت» در تلفن يا «دشنام» يا رفتاري ديگر، آرامش رواني يك خانواده را بهم ميريختند. در همين روزگار و قبلتر از آن، مزاحمتهاي خياباني هم شديد بود. امنيت در كوچه و خيابانها، به خاطر وجود مزاحمان خياباني به هم ريخته بود و آرامش شهروندي هم وجود نداشت. حالا روزگار عوض شده؛ آن مزاحمان تلفني، به نحوه و شيوههاي ديگري انرژي مخرب خود را تخليه ميكنند؛ در ورزشگاهها، دشنام ميدهند، مسيجهاي فيسبوكي، تلگرامي و مجازي ناخوشايند ميفرستند و گهگاهي هم به همان سيستم قديمي مزاحمت تلفني و خياباني رجوع ميكنند. واقعيت اين است كه اين قشر در جامعه ايراني هنوز زنده است و حالا ممكن است با توجه به امكانات تازه، شكل و شمايل مزاحمت خود را تغيير داده باشد، اما همچنان نفس ميكشد و با رفتارش شهروندان را مورد آزار و اذيت قرار ميدهد.
جامعه ايراني در مواجهه با اين رفتارها و واقعيتها به دو دسته تقسيم شده؛ دستهاي كه رفتار سالم شهروندي را ميدانند و دستهاي كه هيچ آگاهي از اين رفتار سالم ندارند. نميتوانيم بگوييم تعداد كدام بيشتر است و برچسب كلي به شهروندان ايراني بزنيم كه از رفتار سالم اجتماعي خبر ندارند يا خبردارند. مساله اين نيست، مساله اين است كه جامعه مدني در ايران هنوز تقويت نشده. مساله اين است كه تحصيلكردگان، آنهايي كه آداب اجتماعي را ميدانند و از حداقل سلامت رفتاري در جامعه باخبرند، نميتوانند نقش آگاهيسازي شهروندي خود را ايفا كنند.
نهادهاي مدني اجتماعي كه ابزار مهمي براي تقويت هنجارها و كمرنگ كردن ناهنجاريها هستند، قدرت چنداني براي ترميم معضلات اجتماعي ندارند. آنها فقط رعايت ميكنند و به جز اين رعايت، كار ديگري براي فرهنگسازي بيشتر از دستشان برنميآيد. نه زمينهاي براي تربيت وجود دارد و نه ميداني براي نشر و گسترش. در حالي كه بخش مهمي از سلامت شهروندي و گسترش فرهنگ شهرنشيني و همزيستي مسالمتآميز اجتماعي در دستان شهروندان است. آموزش زندگي در اجتماع به كودكان، نمايش آسيبهاي ناخوشايند رفتارهاي ناخوشايند، حرف زدن و اطلاعرساني كردن، تقويت رفتارهاي سالم و... مباحثي از اين دست كه فرهنگسازي است و باعث از بين رفتن رفتارهاي ناخوشايند ميشود، در جامعه ايراني بسيار بسيار كمرنگ است. در حالي كه ما نيازمند اين ابزار قدرتمند هستيم تا رفتارهاي ناسالم و ناهنجار نشسته در جامعه ايراني را از بين ببريم. مديران اجتماعي بايد نهادهاي مدني را تقويت كنند، بايد اجازه فعاليت به اين نهادها را بدهند و در كنار آن از شهروندان تحصيلكرده و سالم كمك بگيرند. جامعه مدني بايد در ايران تقويت شود تا ترميم ناهنجاريهاي اجتماعي به دست خود مردم اتفاق بيفتد. اعتماد به جامعه مدني و بهبود راهها و مسيرهاي حركت روانتر در متن اجتماع، نتيجه بزرگ تصحيح رفتارهاي شهروندي را به همراه دارد. ما نميتوانيم در راه مقابله و مبارزه با ناخوشاينديهاي اجتماعي، شهروندان را حذف كنيم و صرفا با برنامهريزيهاي مديريتي و همايش و سخنرانيها، كاري از پيش ببريم. مردم بايد سهم بزرگي از اين اصلاحات و ويرايشها داشته باشند و قدرت مدني بايد به جامعه بازگردد تا آسيبهاي اجتماعي مختلف به حداقل خود برسند.