• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3464 -
  • ۱۳۹۴ شنبه ۲۴ بهمن

شب ابدي يا «ابد» بازي؟

پيام رضايي

جشنواره سي و چهارم تمام شد.
« ابد و‌يك روز» سيمرغ‌ها را درو كرد و هر بار كه اسم فيلم خوانده شد سالن اصلي برج ميلاد از شدت تشويق منفجر شد. «ابد و يك روز»
 9 سيمرغ گرفت تا جشنواره سي‌و‌چهارم را با اين فيلم به‌ياد‌بياوريم. اما فقط اين نبود. جشنواره شگفتي‌هاي به ياد ماندني ديگري نيز داشت. منظم بودن، درخشش بخش خصوصي، پله‌‌نشيني‌هاي اصحاب رسانه، خنديدن به فيلم‌هاي جدي و سانس‌هاي فوق‌العاده شگفت‌انگيز براي برخي فيلم‌ها. با اين‌همه جشنواره امسال در امتداد جشنواره سال گذشته بود. بزرگ‌ترين شباهت جشنواره امسال با جشنواره سي و سوم نزديكي سليقه داوران و مخاطبان است. سال گذشته رخ ديوانه با 5 سيمرغ در جشنواره و استقبال مخاطبان اين اقبال را داشت. امسال اما هيات داوران گوي سبقت را ربود و به جاي 5 سيمرغ، 9 سيمرغ را از 10 نامزدي به فيلمي داد كه مخاطبان سينما سخت دلباخته‌اش بودند. قطعا اين نكته، شايسته تامل بيشتر است.
نزديكي آراي داوران به آراي مردمي از ميان تمام احتمالات ممكن به سه احتمال نزديك‌تر است. اول اينكه سليقه مخاطبان سينما به سطح حرفه‌اي و داوري رسيده است. دوم اينكه داوران گوشه چشم كه نه نگاهي تمام عيار به استقبال از فيلم‌ها دارند و در نهايت اينكه فيلمسازان ميدان مشترك سليقه‌اي را ميان نگاه حرفه‌اي داوران و سليقه مردمي كشف كرده‌اند.
نوشتن از سطح سليقه مخاطبان سينما در ايران كاري
به غايت دشوار است. چرا كه پيش‌تر نيز اين مخاطبان با استقبال از آثاري همچون اخراجي‌ها، دوران عاشقي، نيم‌رخ‌ها، جدايي نادر از سيمين و غيره كه تركيبي ناهمگون است، همه را به شگفتي وا‌داشته‌اند. بي‌هيچ ترديدي مخاطبان در هر سطحي مي‌توانند از هر فيلمي استقبال كنند و در احترام به چنين انتخابي هيچ ارزشگذاري نمي‌توان قايل شد. زيرا در وضعيت سال‌هاي اخير سينما، همين‌كه آنها از سينما استقبال مي‌كنند، به غايت از فضاي فيلمسازي پيش‌ترند. با اين‌همه اين وضعيت آشوبناك تامل‌برانگيز است. البته نمي‌توان تغيير فضاي رسانه‌اي و تبليغات را در سال‌هاي اخير ناديده گرفت كه تاثير انكارناپذيري بر معادلات فروش گذاشته است. با اين‌همه سينما همچون هنرهاي ديگر با وجود اينكه پيشاپيش آزادي انتخاب مخاطب را در خود مفروض دارد و با اذعان به تكثر رويكردها و گونه‌هاي سينمايي، باز در سطوحي داراي استانداردهايي است. استانداردهايي كه پيش‌تر فيلم بودن يك فيلم را تعيين مي‌كردند و اكنون كيميايي شده‌اند كه در جشنواره به جست‌وجوي آنها هستيم. ناگفته نماند حساب آنهايي كه استانداردهاي خود را مي‌سازند بايد از اين مقوله جدا كرد، كه البته چنين فيلم‌ها و چنين فيلمسازهايي انگشت‌شمارند. هر‌چه هست اين مخاطبان در سال‌هاي اخير توانسته‌اند آرايي نزديك به هيات داوران داشته باشند.
اما هيات داوران بخش ديگر ماجرا هستند. اگر سال‌هاي گذشته حرف و حديثي درباره فشارهاي احتمالي از بيرون به هيات انتخاب بود امسال تا اين لحظه به نظر مي‌رسد چنين احتمالي به كل منتفي است. امسال جشنواره، متعلق به بخش خصوصي بود و تا توانست اين بخش را ستود كه خود كاري ستودني است. حتي خوشبين‌ترين طرفداران فيلم « ابد و يك‌روز» هم تصور چنين شب «ابد»ي را نداشتند. با اين همه ظاهر ماجرا چنين به نظر مي‌رسد كه داوران ترجيح دادند
« نهراسند» و در يك سنت‌شكني يك فيلم را به عرش اعلي ببرند. بدون شك جشنواره سي و چهارم از لحاظ كيفيت آثار نمره بالايي نخواهد داشت. اما بذل و بخشش سيمرغ‌ها در حركتي كه مثلا آكادمي اسكار سابقه آن را دارد، نيازمند پشتوانه بيشتري است. آنچه اتفاق افتاده اين است كه مهم‌ترين رويداد فرهنگي و هنري كشور و مهم‌ترين ويترين توليدات سالانه سينماي ايران، هر‌چه نشان و مدال داشته است را يك‌سره بر بلنداي يك فيلم دوخته است. قطعا چنين امري در ذات رواست. اما پرسشي كه آرام آرام دارد از عمق به سطح جشنواره مي‌آيد، اين است كه: به راستي «ابد و يك روز» فيلمي بود كه 9 سيمرغ از مهم‌ترين جشنواره سينمايي بگيرد؟ ساخته سعيد روستايي قطعا يكي از بهترين آثار جشنواره بود. اما نكته اينجاست كه ميزان اين «بهتري» تا چه حد است؟ به هر روي جشنواره تازه به پايان رسيده است و تاريخ سينما نشان داده سينما هنري سيال است و گاه فيلمي از دل تاريخ سينما به عنوان يك شاهكار سر بلند مي‌كند و به عكس گاهي نيز شاهكارهايي به محاق مي‌روند و تنها نشاني از سليقه و مناسبات حاكم بر ذهن اهالي و مخاطبان سينما به شمار مي‌آيند. هرچند ساده است رويكرد داوران را هم به نامزدي‌ها (نگاه كنيد به امكان مينا با 9 نامزدي و دو سيمرغ مشترك) و هم به اهداي سيمرغ‌ها نوعي آوانگارديسم و سنت‌شكني تلقي كنيم.
اما هرچه هست در اين همسويي، سيمرغ‌ها بر شانه فيلمسازها مي‌نشينند. برنده نهايي همسويي و سليقه مشترك اهل فن و مخاطبان، فيلمسازاني هستند كه بي‌هيچ اما و اگري با قفسي پر از سيمرغ‌هاي بلورين اختتاميه‌ها را ترك مي‌كنند. آنها برگزيدگان جشنواره فيلم فجر هستند. جشنواره‌اي كه نه مثل اسكار (كه اتفاقا چنين رويكردي دارد) جوايزش را پس اكران فيلم‌ها مي‌دهد، بلكه جشنواره‌اي كه مثل «كن» فيلم‌ها را پيش از اكران داوري مي‌كند. در سال‌هاي اخير به نظر مي‌رسد هيات داوران و مردم به يك سليقه مشترك رسيده‌اند. سليقه‌اي كه هنوز مرزهاي آن مشخص نيست و فعلا فقط در روزهاي جشنواره خود را نشان مي‌دهد. چنين كشفي پيشاپيش از آن‌رو كه در راستاي تقويت بخش تجاري سينماي ايران است، شايسته تقدير است. پس اگر اين وضعيت نتيجه تيزهوشي و ذكاوت فيلمسازان است بايد به آنها تبريك گفت و موضع منفعلانه و پذيراي داوران را در قبال فيلم‌ها زير يك علامت سوال بزرگ قرار داد.
با اينهمه جشنواره فيلم فجر با وجود اينكه به تجريه نشان داده به حمايت از سينماي تجاري ايران رغبت بيشتري دارد، اما رفتاري چندگانه را در پيش‌مي‌گيرد. جشنواره فيلم فجر گويي نه آشكارا موضع و رويكردش را اعلام مي‌كند و نه آنچه داعيه آن را دارد، به كار مي‌بندد. به نظر مي‌رسد جشنواره فجر با نگاهي روشنفكرانه دلبسته سينماي تجاري است. اهميت دادن به سينماي تجاري نه تنها مانعي ندارد بلكه يك ضرورت براي سينمايي است كه قصد دارد گيشه‌هاي جهاني را فتح كند. اما به نظر مي‌رسد ذهنيتي اخلاقي و روشنفكرانه از اعلام آشكار اين رويكرد ابا دارد. نتيجه اين محجوب بودن، انتظارهايي است كه در اختتاميه‌ها برآورده نمي‌شود؛ سرخوردگي‌هايي است كه دامن برخي را مي‌گيرد و توهماتي است كه برخي را مي‌بلعد.
جشنواره سي و چهارم قطعا در نظم و برگزاري و بيش از همه در برگزاري اختتاميه‌اي خوش‌ريتم و بي‌ملال و بي‌سخنراني به ياد خواهد ماند. «ابد و يك‌روز» نيز قطعا يكي از بهترين فيلم‌هاي جشنواره است. اما همچنان پرسشي پيش پاي ما است: آيا جشنواره بايد استقلال و سطح كيفي خود را حتي با اهدا نكردن سيمرغ حفظ كند يا هر سال به آنچه دارد، اكتفا كند و هر‌چه سيمرغ دارد را ببخشد؟ كدام رويكرد پيشروتر است؟ شب ابدي يا «ابد»بازي؟

 

چهار ويژگي خاص جشنواره امسال

   محمود گبرلو/ سي‌و‌چهارمين جشنواره فيلم فجر هم تمام شد و ما شاهد آثار جديدي از فيلمسازان قديمي و جوان و نكات مثبت و منفي سينماي ايران بوديم. برخي نكات را مي‌توان در حال حاضر تحليل و ارزيابي كرد و برخي نكات بايد پس از اكران فيلم‌ها بررسي شوند. ويژگي امسال جشنواره حضور نسل جواني است كه وارد عرصه فيلمسازي شده‌‌اند و با شتاب بيشتري از نظر تكنيك به ميدان پا گذاشته‌اند. فيلمسازان جوان خيلي پرانرژي‌ و با استعدادي وارد ميدان شده‌اند و آينده درخشاني را براي سينماي ايران رقم زدند. اما ورود به عرصه‌هاي اجتماعي در فيلمسازي از ويژگي‌هاي جشنواره امسال بود. مضامين اجتماعي به‌گونه‌اي است كه ممكن است به دليل طرح برخي موضوعات، آثار را به سويي ببرند كه با اعتراض جدي روبه‌رو شوند و از سوي ديگر راهگشا باشند. خوشحالم سينماگران جوان به سينماي اجتماعي روي آورده‌اند و به بيان دغدغه‌ها و معضلات اجتماعي مي‌پردازند. اميدوارم از اين جريان حمايت شود و اجازه بدهند فيلمسازان دغدغه‌هاي خودشان را مطرح كنند و در يك بستر مناسب بحث، گفت‌وگو و تبادل نظر به سينماي مطلوب اجتماعي برسيم. طبيعي است در اين مسير فيلمسازان برخي مضامين تكراري را دوباره تكرار مي‌كنند يا به سراغ برخي از موضوعات مي‌روند كه نمي‌توان آن را به كل جامعه تعميم داد. اين امر بديهي است.
بي‌شك هر حركت نويي در درون خودش خطاها و اشتباهاتي دارد. اما خوب است تحمل كنيم و از اين پتانسيل بهره ببريم. اما در جشنواره امسال نكته قابل تامل پرداختن به برخي مضامين و سوژه‌هاي انقلابي بود كه پس از سي و اندي كه از انقلاب مي‌گذرد در سينما به آنها پرداخته نشده بود. مانند فيلم‌هايي كه به نقش گروهك‌ها مي‌پرداختند يا از نقش نيروهاي مدافع حرم يا نيروهاي ارزشي در جريان پس از انقلاب و جان‌فشاني آنها مي‌گفتند. اين فيلم‌ها در جشنواره امسال حضور چشمگيري داشتند. فيلم‌هاي «ايستاده در غبار»، «سيانور»، «باديگارد»، «امكان مينا»، «جشن تولد» يا «دلبري». اما ما در شرايطي هستيم كه نياز به مخاطب جدي سينما داريم. اگر سينما نتواند مخاطب خود را در داخل كشور جذب كند با شكست روبه‌رو مي‌شود. نمي‌خواهم بدبين باشم و بگويم سينما در آستانه تعطيلي است. اما اين دغدغه همواره وجود دارد. سينماي ايران بايد تماشاگر خودش را دريابد. بايد ديد فيلم‌هاي امسال مي‌تواند مخاطب را جذب كند يا خير؟
 به‌نظر مي‌رسد بخش بيشتر فيلم‌هاي امسال براي مخاطب خاص است و اين دغدغه وجود دارد كه مخاطب عام نتواند به خوبي از اين آثار استقبال كند. به دليل مضامين و نوع ساختار اين آثار براي مخاطب عام جذابيتي ندارد. جا دارد فيلمسازان و منتقدان با گفت‌وگو، تحقيق و پژوهش اين مشكل را حل كنند؛ چراكه اين تعداد تماشاگر پاسخگوي نياز صنعت سينما نيست. در ارتباط با بحث داوري جشنواره نيز اتفاقاتي كه افتاد موجب اعتراض برخي از صاحبنظران شد كه گاه اغراق‌آميز بود و با توهين و فحاشي همراه شد. فراموش نكنيم در هر جشنواره‌اي بايد به قوانين جشنواره احترام بگذاريم تا در دوره‌هاي بعد اين احترام براي ما نيز باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون