فردا سالروز درگذشت علياكبر دهخدا ست
مردي كه از سياست نگذشت، سياست از او گذشت
محمد دهقاني
علياكبر دهخدا مرد سياست بود؛ برآمده از نسلي كه آرمانهاي سياسي خويش را در دوره محدوديت و فشار رضاخاني رها نكرد. نسلي كه عالم سياست آنها را به گوشهاي راند، اما آنها آرمانهاي خويش را رها نكردند و با تغيير فعاليت سياسي به فرهنگي، آرمانهاي بزرگ خود براي پيشرفت ايران را پيگيري كردند و آثاري به جا گذاشتند و تغييراتي ايجاد كردند كه همچنان از مهمترين اتفاقهاي فرهنگي تاريخ ايران است. دهخدا در دوره پهلوي اول و بعد از ممنوعيت از فعاليت سياسي، به نوشتن روي آورد. مقالات «چرند و پرند او، تحتالشعاع نگاه سياسياش بود و همين شد كه حالا ميتوانيم بگوييم؛ بنيانگذار طنز سياسي در ايران است. اهميت سياسي اين نوشتهها در دوره او بسيار زياد بود و هرچند حالا ديگر اين اهميت با تغيير زمانه از بين رفته است و تنها ارزش ادبي اين نوشتهها باقي مانده. اما بعد از نگارش «چرند و پرند» بود كه مجلههايي مثل «توفيق» و «گلآقا» اين مسير را ادامه دادند و حالا طنزسياسي داريم. دهخدا سياستمداري اديب بود كه هيچوقت آرمانهايش را در نقطهاي متوقف نكرد و در هر شكل و در هر شرايطي، مسير حركت در راستاي آرمانهايش را ادامه داد. اگر مقدمه «لغتنامه دهخدا» را بخوانيم، ميبينيم كه در همان مقدمه به عشق و علاقهاش به ايران و پيشرفت سرزمين اشاره ميكند. آرماني كه از دوران مشروطه دنبال كرده و در شرايط محدوديت با تاسيس بنياد لغتنامه دهخدا، ميراثي ارزشمند براي مردم اين سرزمين به جا گذاشت يا با گردآوري «امثال و حكم»، فرهنگ عامه و فولكلور ايراني را ثبت و معرفي كرد. خدمات ادبي دهخدا، ميراثي بسيار ارزشمند و جاودانه است. ميراث مردي كه هيچگاه آرمانهايش را فراموش نكرد و براي دنبال كردن آنها، مسيرهاي مختلفي را امتحان كرد. درست شبيه اكثر چهرههاي مهم نسل خود و نسلهاي بعدي كه هركجا، اجازه فعاليت و پيگيري آرمانهاي خود را نداشتند، در مسيري ديگر، يادگارهاي ارزشمند به جا گذاشتند. سرنوشت دهخدا شبيه به سرنوشت بهار و فروغي با جدايي از دنياي سياست به تاثيرگذاري در فرهنگ ختم شد. همانطور كه بعدتر صادق هدايت وقتي ممنوعالقلم شد با ترجمه آثار پهلوي، خدمتي بزرگ به ادبيات ايران كرد يا نظير بزرگ علوي و.... اين چهرهها همه اديبان و دلسوزان وطني بودند كه هيچگاه، وظيفه اصلي و آرمان اصلي خويش را از ياد نبردند و تلاش كردند در همان محدوديتها و سختيها، راه ديگري براي تاثيرگذاري پيدا كنند. در اين ميان دهخدا با بهجا گذاشتن ميراثي بزرگ و ارزشمند، دينش را به سرزميني كه عاشقانه دوستش داشت و نگرانش بود، ادا كرد. به اين ترتيب ميتوانيم بگوييم دهخدا مردي نبود كه از سياست ببرد، سياستمداري بود كه سياست از او بريد و منفعت اين اتفاق به فرهنگ اين سرزمين رسيد و در نهايت ردپاي تاثيرگذار دهخدا براي ما باقي ماند.