• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3139 -
  • ۱۳۹۳ شنبه ۶ دي

در تفاوت نقد و توقيف

سيد عبدالجواد موسوي

داستان توقيف فيلم، كتاب، موسيقي و كلا آثار هنري داستان غمباري است كه ديگر كمتر كسي حتي حوصله شنيدن جزيياتش را دارد. گفتن اينكه ديگر هيچ فيلمي در كمد پنهان نمي‌ماند يا اينكه با وجود وسايل ارتباط جمعي امروز حذف و سانسور راه به جايي نمي‌برد هم براي گوينده ملال‌آور است و هم براي شنونده. اما چه مي‌توان كرد؟ اين داستان هم مثل خيلي از داستان‌هاي تكراري اطراف ما هيچ راه برون‌رفتي ندارد مگر اين كه... دستي از غيب برون‌ آيد و كاري بكند. وقتي يك عمر بنويسي و به در بسته بخوري يعني هيچ گوشي براي شنيدن پيدا نكني بايد هم منتظر باشي تا از غيب اتفاقي بيفتد. با اين حال بعضي وقت‌ها چيزهاي مي‌شنوي كه برايت غيرمنتظره است. از اهل سياست هر چيز كه بشنوي غير منتظره نيست. آنها حساب و كتاب‌هايي دارند كه آدم ساده‌يي مثل من خيلي از آن سر درنمي‌آورد، اما وقتي منتقدي كه دعوي هيچكاك‌شناسي و برگمان ‌دوستي دارد سر و صدا راه مي‌اندازد كه فلان فيلم را توقيف كنيد موضوع كمي پيچيده مي‌شود. منتقد عزيز مي‌تواند از يك فيلم تا سر حد نفرت بدش بيايد. مي‌تواند با بدترين الفاظ از فيلم و سازنده فيلم ياد كند. چنان كه بارها و بارها اين كار را كرده اما درخواست توقيف يك فيلم آن هم از سوي يك منتقد نه‌تنها خوشايند نيست كه گزك مي‌دهد به دست  كساني كه كاري جز زدن و بستن و توقيف و تعطيلي بلد نيستند. مطمئنم دوست منتقد من در يك فضاي خصوصي و دربسته و در جمع شاگردانش اين حرف را زده و هرگز حاضر نيست از يك تريبون رسمي آن حرف‌ها را تكرار كند اما متاسفانه آن حرف‌ها رسانه‌يي شده و دوست و دشمن هر كدام مي‌توانند استفاده يا سوءاستفاده لازم را ببرند. دوست منتقد ما همواره به دوستي با سيد مرتضي آويني افتخار مي‌كند. حق هم دارد. دوستي با مردي كه هم متدين بود و هم ستايشگر زيبايي و آزادي، افتخار هم دارد. و باز به ياد مي‌آورم دوست منتقد ما همواره در مرزبندي خود با دشمنان زيبايي و آزادي به خاطره‌يي اشاره مي‌كرد كه فكر مي‌كنم نقل آن در اينجا بي‌مناسبت نيست. در يكي از شماره‌هاي مجله سوره نقد تندي عليه يكي از رمان‌هاي موجود در بازار نشر نوشته شده بود. نقد تندي كه شايد شباهت‌ها و همانندي‌هاي بسيار با اعتراضات به اصطلاح انقلابي و ارزشي موجود داشت. شهيد آويني براي رفع هرگونه سوءتفاهمي و جلوگيري از سوءاستفاده مقدس‌مآبان بي‌ذوق از آن مقاله در پاورقي نوشت آنچه مي‌خوانيد هيچ ربطي به مواضعي از اين دست كه ممكن است در روزنامه كيهان ديده شود ندارد. و بعد توضيح داده بود كه ما ممكن است با يك اثر هنري مخالف باشيم اما اين مخالفت به هيچ‌وجه به معناي بستن و توقيف و اين حرف‌ها نيست. ما صرفا بحث نظري مي‌كنيم. دوست منتقد ما با استناد به همين پاورقي همواره مواضع تند و منتقدانه‌اش را صرفا يك بحث نظري مي‌دانست و عرصه فرهنگ را با كولي‌بازي‌هاي سياسي دو چيز كاملا جدا و منفك از هم معرفي مي‌كرد. همان طور كه گفتم من هنوز هم معتقدم دوست منتقد ما باورش همان چيزي است كه عرض كردم. منتهي عصبانيت او از يك فيلم باعث شده تا آن حرف‌ها را بر زبان بياورد و از شانس بدش آن حرف‌ها به بيرون درز هم كرده. چيزي كه ممكن است براي همه ما اتفاق بيفتد؛ اما به قول اهل سياست مي‌توان گاهي اوقات تهديدها را به فرصت بدل كرد. فكر مي‌كنم اين موقعيت خوبي است براي اينكه دوست منتقد ما يك بار ديگر بتواند موضعش را صريح و شفاف بيان كند و فرق نقد بي‌پروا و انقلابي را با اعمال غيرفرهنگي دوستان خودارزشي پندار به ديگران نشان دهد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون