• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3139 -
  • ۱۳۹۳ شنبه ۶ دي

فرديتِ منتَشَر

  سيد علي ميرفتاح/ما زيادي از خودمان مي‌نويسيم و زيادي خودمان را نشر مي‌دهيم. اصلا اين دنياي مجازي را انگار ساخته‌اند تا ما خودمان را تكثير كنيم و به نمايش بگذاريم. ترومن شو يادتان است؟ آنجا كارگرداني بود و تهيه‌كننده‌يي و تماشاگراني و اينجا در زندگي ما همه‌چيز خودمانيم. آن بنده خدا يك وبلاگي داشت هشت، ده سال پيش به اسم سردبير خودم؟ حالا ما هم همان شده‌ايم به علاوه كارگردان خودم، عكاس خودم، نويسنده خودم، آشپز خودم، لطيفه‌گو خودم، مرثيه‌سرا خودم، تماشاچي خودم، همه خودم، خودم، خودم... حال‌تان بد نمي‌شود از اين همه تكثير تاسف‌انگيز خودتان؟ توي اينستاگرام غذا مي‌خورند، عكس مي‌گيرند به اشتراك مي‌گذارند، ناخن‌شان را لاك مي‌زنند، منتظرند خشك شود، عكس مي‌گيرند، پخش مي‌كنند تا لايك بگيرند، از خواب بيدار مي‌شوند عكس مي‌گيرند از صورت نشسته و چشمان
قي كرده‌شان و زيرش مي‌زنند همين الان يوهويي بعد از خواب. كم مانده تا دستشويي رفتن‌شان را هم عين ماركو گريگوريان به نمايش عمومي بگذارند تا همه ببينند و درود بفرستند به رواني به اين رواني. به بركت اينستاگرام همه شده‌اند عكاس مستند اجتماعي (كدام اجتماع؟) و عين برق و باد همه‌چيزشان را عكس مي‌گيرند و براي هم شير مي‌كنند تا عمر مفيد هر عكس بشود سه ثانيه، كمتر يا كمتر. خيلي از اين كاربران معلوم است كه استعداد دارند و ممكن است روزي عكاس خوبي بشوند اما در اين محيط‌هاي مجازي بابت مزخرفي كه نشر مي‌دهند و لايك بيهوده‌يي كه مي‌گيرند تباه مي‌شوند و دست آخر در همين حد كاربر مجازيِ سلفي بگير مي‌مانند. خيلي از اين استاتوس‌نويسان فيس‌بوك هم معلوم است كه مستعد نويسنده شدن‌اند و بعيد نيست كه روزي مشهور و معروف و آدم حسابي شوند، اما طفلك‌ها دارند خودشان را و استعدادشان را در مناسبات فيسبوكي هبا مي‌كنند و از حد يك بلاگر بالاتر نمي‌روند. از فيسبوك كسي نويسنده نمي‌شود، چرا كه اين شبكه را براي كار ديگري ساخته‌اند نه براي پرورش نويسنده. خودتان بهتر از من مي‌دانيد كه لايك در عين بي‌اهميت بودن تا چه ميزان مهم است و مسير و رفتار استاتوس‌نويس را تحت تاثير قرار مي‌دهد. لايك مانع يادگيري و دوام و قوام شخصيت است. لايك از ما فرديت منتشري مي‌سازد كه جز دوستيابي مجازي به هيچ درد ديگري نخورد.
از همه اينها بدتر اما وايبر است با جملات شبه‌روشنفكري كه از قول بودا و چاپلين و اينشتين و حاج اسماعيل دولابي نقل و منتشر مي‌شود. چنين تصوري مي‌دانم غيرواقعي و احمقانه است اما انگار سازماني و اداره‌يي و دايره‌يي وجود دارد كه توليدات وايبر را در آنجا مديريت مي‌كنند و از آنجاست كه به همه جا مي‌فرستند. جوك‌ها را حتي انگار در آن مركز است كه طبق يك بخشنامه توليد مي‌كنند و نشر مي‌دهند. از شما چه پنهان من حتي به سلام و عليك‌هاي معمولي هم اعتماد ندارم و فكر مي‌كنم كاربران خلاقيت‌شان را فقط در
كپي/ پيست متمركز كرده‌اند و سلام و احوالپرسي را از ياد برده‌اند. رحيم قاسميان كه خيلي ترجمه مي‌كرد به شوخي مي‌گفت از عادت ترجمه، نامه هم بخواهم براي رفيقي بنويسم اول بايد يك متن انگليسي خوب پيدا كنم تا بعد از رويش ترجمه كنم. او به شوخي مي‌گفت اما دنياي وايبر اين كار را كرده و حرف‌هاي عادي و روزمره را به فرآيند كپي/ پيست تقليل داده. رفيقي كه برايم مي‌نويسد دلم برايت به اندازه مثلا دنيا تنگ شده، نمي‌دانم از روي دست كس ديگري بلند كرده يا خودش خلاقيت به خرج داده و تنگي را به اندازه دنيا وسعت داده. هرچه هست ما به شكل مشمئز‌كننده‌يي داريم خودمان را شبيه به بقيه مي‌كنيم... نه، نه. اشتباه گفتم. ما خودمان را شبيه بقيه نمي‌كنيم بلكه داريم به بقيه تبديل مي‌شويم. داريم عين هم مي‌شويم. داريم به فرديت منتشر پيش پا افتاده بي‌ارزش تبديل مي‌شويم. توي فيس‌بوك بچرخيد ببينيد چقدر همه شبيه هم شده‌اند؟ اشتباه گفتم؟ بگرديد ببينيد چقدر همديگر شده‌اند؟ شوخي‌ها عين هم، استاتوس‌ها عين هم، موضع‌گيري‌ها عين هم، و... و اين غذاي لعنتي كه دست از سر ملت برنمي‌دارد. عكس از كتلت و ‌آش رشته و سبزي خوردن و ساندويج كثيف و چلوكباب و لاك و دامن و دمپايي و... حال‌تان بد نمي‌شود از اين همه تكرار نفسانيت پيش پا افتاده حقير؟‌ اي عجب، دل‌تان بنگرفت و نشد جان‌تان ملول؟... انگار جمال‌الدين عبدالرزاق در وصف ما گفته. انگار و در حقيقت شرح حال ما است اين: الحذر ‌اي غافلان زين وحش آباد الحذر/ الفرار ‌اي عاقلان زين مرده آباد الفرار/‌ اي عجب دل‌تان بنگرفت و نشد جان‌تان ملول/ زين هواهاي عفن، زين آب‌هاي ناگوار؟... من دشمن دنياي مجازي نيستم و كسي را بابت فرو رفتن در اين دنيا تحقير نمي‌كنم اما از اين فرديت منتشر مي‌ترسم و نگرانم فردا كه پيشگاه حقيقت شود پديد/ شرمنده ره روي كه عمل بر مجاز كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون