استراتژي روسيه در سوريه
نيكولاي پاخوموف/ زماني كه پاييز گذشته بمباران روسيه در سوريه آغاز شد، ميشد فرض كنيم كه اقدامات مسكو اهداف سياست خارجي اين كشور را آشكار ميكند. اين فرض اكنون اثبات شده، پس از اينكه ولاديمير پوتين، رييسجمهور روسيه خبر خروج نيروهاي اصلي روسيه از سوريه را اعلام كرد. اقدامات مسكو در سوريه بيش از نيم سال گذشته راهبردهاي سياست خارجي روسيه و چگونگي برخورد مسكو با مشكلات بسيار پيچيده خاورميانه را روشن كرد.
1- چرا عمليات روسيه در سوريه شروع شد؟ پاسخ بسيار مفصل است، اما يك دليل اساسي وجود دارد: روسيه عمليات خود را در پاسخ به درخواست رسمي سوريه آغاز كرد. البته باز هم ميتوان درباره دلايل اقدامات روسيه بحث كرد، اما مسكو از قوانين بينالمللي و داخلي پيروي ميكند. اين منطقي بود، پس از اعلام خروج نيز، بشار اسد از روسيه براي حمايت از سوريه تشكر كند. قبلا درباره اينكه چگونه اصول نظام وستفاليايي بهطور فزايندهاي غيرضروري شده، نوشته شده است، و اينكه چگونه بازيگران عمده روابط بينالملل بهطور قابلتوجهي ارتباطات خود را از دست دادهاند. اما درگيريهاي سوريه، و در كل خاورميانه، نشان داده است با آنكه ايالات متحده همچنان بازيگر مسلط است اما اقدامات روسيه با توجه به قوانين بينالمللي براي معامله با كشورهاي ديگر موثر است و صرفا در حد شعار در سرمقالهها نيست.
2- مسكو ثابت كرد كه قدرت نظامي در امور خارجه منسوخ شده است. طرفداران قدرت نرم و ديپلماسي عمومي ميتوانند از اين مورد براي پروندههاي خود استدلال بياورند. اما يك ارتش موثر براي هر قدرتي ضروري است و اين بازيگر را قادر ميكند در سياست جهاني حرفي براي گفتن داشته باشد. باراك اوباما، رييسجمهوري امريكا گفته معروفي دارد كه: «روسيه يك قدرت منطقهاي است، و ما نام منطقهاي كه روسيه در آن عمل ميكند را حذف ميكنيم.» با آنكه تخيل قابلتوجهي لازم است تا روسيه را به عنوان يك قدرت منطقهاي در خاورميانه در نظر بگيريم، اما هنوز هم، كرملين قادر به نشان دادن قدرت نظامي خود در اينجا است. در واقع اگر چه ميتوان شك كرد كه روسيه به تمام اهداف خود رسيده باشد، اما دشوار است كه با اين نكته مخالفت كرد كه عمليات روسيه شرايط را براي آتشبس كنوني در سوريه فراهم كرد. بنابراين آيا ميتوان گفت روسيه پس از آن يك قدرت چند منطقهاي است؟
3- شواهدي وجود دارد كه اقدامات روسيه منافع ملي مهم اين كشور را تامين ميكند. كارشناسان و ديپلماتها در مسكو به راحتي ميتوانند ليستي را فراهم كنند كه نشان ميدهد شركاي غربي روسيه (آنگونه كه پوتين اغلب آنها را ميخواند) منافع خود را در تضاد با منافع روسيه دنبال ميكنند. اما بين نماي سياسي و ايدئولوژيك و منافع ملي، روسيه دومي را انتخاب كرده است. هنگامي كه كرملين لازم دانست، روسيه در كنار متحد خود بشار اسد ايستاد. با اين حال، زماني كه مسكو تصميم گرفت كه حمايت كافي ارايه شده، عمليات را متوقف كرد، چرا كه وضعيت تغيير كرده و منافع بر اين اساس تغيير كرده است. اين سه سنگ بناي (دولت و قوانين بينالمللي، ظرفيت نمايش قدرت نظامي و در نظر گرفتن منافع ملي) اصول استراتژي روسيه در خاورميانه هستند.
اين تصادفي نيست كه تصميم به قطع مخاصمات با مشاركت روسيه و ايالات متحده گرفته شد و پوتين خروج نيروهاي روسي از سوريه را به اطلاع اوباما رساند. اما استراتژي واشنگتن در خاورميانه چيست؟ اين سوال هنوز هم پاسخ داده نميشود. انتقاد جمهوريخواهان از سياست خارجي اوباما قابل درك است چرا كه اقدامات ايالات متحده در سوريه در هر دو بعد رسانههاي ليبرال امريكا و برخي از متحدان اروپايي معماگونه است.
در واقع ميتوان با اشاره به نمونههايي چون عراق و ليبي گفت كه واشنگتن تنها سرنگون ساختن ديكتاتورهاي سكولار را به عنوان راهي براي مقابله با مشكلات امنيتي جديد و جديتر مورد توجه قرار داده است. با اين حال، هنوز معلوم نيست موضع امريكا در سوريه چه است. در حالي كه هر دو طرف واشنگتن و مسكو براي مذاكراتي كه منجر به قطع مخاصمات در سوريه شد، حياتي بودند، بديهي است، روسيه به لحاظ نظامي و ديپلماتيك كنار متحد خود بشار اسد ايستاده است. اما متحدان امريكا در سوريه كنار چه كساني هستند؟ براي موضع قبلي امريكا كه «اسد بايد برود» چه اتفاقي افتاده است؟ واشنگتن اذعان ميكند كه اين مذاكرات سوريه به جايي نميرسيد مگر اينكه روسيه و ايران در ميز مذاكره باشند، ممكن است براي برقراري فوري ثبات در خاورميانه مفيد باشد، اما ايالات متحده چه برنامه بازي براي طولاني مدت دارد؟
بدون پاسخ به اين سوالات، دشوار خواهد بود براي سياست ايالات متحده در خاورميانه چشماندازي در نظر گرفت. ديگر بازيگران منطقهاي ميتوانند حركات روشن روسيه را مشاهده كنند و تصميم بگيرند با اين اقدامات مخالفت كنند يا نه. يعني بازيگران مهم منطقهاي از انگيزههاي روسيه، منافع، قابليتها و اهداف آن آگاه هستند و آنها ميتوانند بر اين اساس عمل كنند. در نتيجه عدم شفافيت استراتژي امريكا در منطقه هم براي جايگاه بينالمللي ايالات متحده يا براي ثبات روابط بينالملل بهطور كلي مفيد نيست.
شكي نيست كه خاورميانه مكان آشفته و خطرناكي است. خيلي زود بازندگان و برندگان جنگ در سوريه معرفي ميشوند اما اقدامات روسيه در بحران سوريه نشان ميدهد اين كشور در هر دو بعد قدرت و زمان اقدامات موثري براساس دستورالعملهاي كلاسيك، ديپلماسي رئاليستي در قرن بيست و يك داشت. اعلام خروج نيروهاي روسي از سوي پوتين نيز نشان ميدهد او دوباره منتظر عكس العمل است.
منبع: نشنال اينترست