منجي راست
«اعتماد» از جايگاه لاريجاني در ميان اصولگرايان گزارش ميدهد
محمدحسين مهرزاد
علي لاريجاني ذاتا اصولگراست اما در مراسم 22 بهمن شهر قم با لنگه كفش و مهر نماز مورد حمله كساني قرار ميگيرد كه آنها هم اصولگرا هستند، در مجلس اصولگرا رييس دولت اصولگرا را با چنان جملاتي بدرقه ميكنند كه مجادله كلاميشان در تاريخ پارلمان به نام «يكشنبه سياه» نامگذاري ميشود، در مجلس تمام اصولگرا چنان خطاب ميشود كه گويي اپوزيسيون نظام است و در نهايت از سوي اصولگرايان نامش حتي در ميان سه كانديداي شهر قم هم قرار نميگيرد. با اين حال او هنوز هم يك اصولگرا است؛ اصولگرايي كه محو بازي تندروها نشد و از همان بيرون دايره تنگ اصولگرايي آنقدر وزن و تشخص دارد كه حتي اگر با حمايت اصلاحطلبان منتخب دوم شهر قم شود باز هم خانه اول و آخر اصولگرايان مجلس دهم پشت دفتر او باشد. رقيب اصلاحطلب او را محترم ميشمارد. براي اصلاحطلبان علي لاريجاني يك اصولگراي متشخص و عاقل است. مثل علي اكبرناطق نوري يا علي اكبر ولايتي و برخي ديگر كه تلاش ميكنند دال مركزي اصولگرايي را در گرداب تندروي حفظ كنند. اصولگرايان هنگام تدوين ليستهاي انتخاباتيشان يك صندلي را به لاريجاني تعارف كردند اما او خود بهتر از همه ميدانست نشست پشت ميزي كه دور تا دور آن حاميان يك گفتمان خاص نشستهاند چه عواقبي برايش دارد. او با زرنگي مخصوص خود عطاي حضور در حلقه تصميمسازان اصولگرا را به لقايش بخشيد و ترجيح داد نقش اقليت را در ميان اكثريتي شامل جبهه پايداري، جمعيت ايثارگران و رهپويان بازي نكند. به همين دليل راهش را جدا كرد. او از گذشته و خاصه در انتخابات سال 84 به اين سو جايي نمينشيند كه اقليت بودنش به چشم بيايد. به همين دليل هم به محض ورود به مجلس در دوره هشتم پشت صندلي رياست نشست. در اين انتخابات هم حمايت اصولگرايان را نخواست. نيروهايش را با سهميه حزب اعتدال و توسعه به فهرست اميد فرستاد و خود نيز با حمايت اصلاحطلبان و معتدلين از حوزه انتخابيه قم هرچند به عنوان نفر دوم وارد مجلس دهم شد. گردونه انتخابات اما آنگونه كه اصولگرايان منهاي لاريجاني فكر ميكردند نچرخيد. در تهران هر 30 نفرشان از ورود مجدد به خانه ملت بازماندند و در شهرستانها به سختي توانستند تنها بخشي از خواستههايشان را محقق كنند. آنها گمان ميبردند در اين انتخابات نسخه اصلاحطلبان و اصولگراياني از جنس لاريجاني را همزمان ميپيچند اما رقابت مغلوبه شد. كار به جايي رسيد كه در دور دوم انتخابات كانديداهايشان خواهش ميكنند مورد حمايت اصولگرايي نباشند تا آرايشان بيش از اين ريزش نكند و از اين تلختر آنكه برخي كانديداهايشان به جريان اصولگرايي پشت كردند و خواستار حضور در فهرست اميد شدند. اصولگرايان گمان نميكردند با چنين وضعيتي مواجه شوند، به همين دليل هم كميتهاي هفت نفره براي ساماندهي فراكسيون اصولگرايان تشكيل دادند؛ كميتهاي كه اكثريتش را باز هم همان كساني تشكيل ميدادند كه طي اين سالها هرآنچه توانستند در جدايي از لاريجاني به كار بسته بودند. هرچه از دور اول انتخابات گذشت اصولگرايان بيشتر به حقيقت 7 اسفند واقف شدند؛ پس در نخستين گام درخواست ملاقات با لاريجاني را رسانهاي كردند اما درست چند دقيقه قبل از برگزاري، اين جلسه لغو شد. اما گام دوم اصولگرايان نشان داد آنها كم كم ميخواهند با واقعيت كنار بيايند. كميته هفت نفرهشان با حضور باهنر، كوهكن و دهقان ترميم شده تا كمي از وجهه تندروي فاصله بگيرند و براي اصولگرايان معتدل انگيزه همكاري ايجاد كنند. در كنار اين دو گام تلاش گستردهاي از سوي اصولگرايان در جريان است تا با مصاحبههاي متعدد و مطالب مختلف بر اين تكيه كنند كه لاريجاني اصولگراست و قرار نيست جامه اصولگرايي را با لباس اصلاحطلبي عوض كند. او اصولگراست، اصولگرايي كه بيشترين ضربهها را نه از رقيب كه از همين اصولگرايان خورده. تشكيل جلسات مربع لاريجاني، ناطق، ولايتي و مقتدايي در فاصله كوتاهي مانده به انتخابات مجلس شايد نشان از ماموريت تازهاي به نام نجات اصولگرايي باشد. اين همان ماموريتي است كه اگر لاريجاني در انجام آن موفق شود رقيب اصلاحطلب نيز با آغوش باز از آن استقبال ميكند.