• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3511 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۶ ارديبهشت

رودخانه ادامه دارد...

يك‌بار به من گفت كه براي ترك سيگار، زنجبيل بخور. گفت كه من‌ هم امتحانش كردم و به‌شدت جواب داده. آنقدر جدي اين حرف را زد كه من باور كردم. پرسيدم از كجا پيدا كنم. گفت عطاري‌ها. رفتم و خريدم. بعد در دانشكده ديدمش و پرسيدم چطور استفاده كنم و چقدر. بازهم با همان جديت جواب داد بستگي به خودت دارد و هرچقدر بيشتر، بهتر. روز اول تمام غذاهايم را با زنجبيل خوردم و زياده‌روي كردم. شب حساسيت زدم و حالم بد شد. بعدها فهميدم كه سربه سرم گذاشته و با آن ظاهر جدي و شيك، دوباره از همان شوخي‌هاي خودش كرده. شوخي‌هاي غيرمنتظره حسين قندي. شوخي‌هايي كه ما به آن عادت داشتيم و مخصوص خودش بود. آنقدر كه دوسال بيماري‌اش را از ما پنهان كرد و ما نفهميديم. مي‌دانستيم كه يك اتفاقي افتاده، اما در مراوده و صحبت با او، آنقدر خوب اين بيماري را كنترل مي‌كرد كه تغييرها را مي‌گذاشتيم به حساب طنزش، به حساب حسين قندي بودنش. حسين قندي، يكي از اساتيد يگانه و كم‌مثال روزنامه‌نگاري بود. اما اين يگانگي و كم‌مثالي تنها به دانش بي‌نظير و وسعت آگاهي و استعدادش از فن روزنامه‌نگاري مربوط نبود. قندي، صاحب شخصيت و هويت متمايز و غيرمثالي بود. اين شخصيت به خودش برمي‌گشت و مجموعه‌اي از «آن‌»هاي خاص خود بود كه به او كمك مي‌كرد تا متفاوت و متمايز باشد. قد بالايش، نوع نگاهش به پيرامون، جهان خاص خودش، نوع رفتار و گفتارش و همه آنچه در شخصيت او مي‌ديديم، خاص خودش بود. به راحتي مي‌شد فريبش را خورد و به راحتي مي‌شد تحت‌تاثيرش قرار گرفت. كلاس‌هايش هميشه پرمخاطب بود. سخت است كه شاگردان را پاي حرف‌هايت بنشاني و بتواني يك كلاس را از اول تا آخر، پر كني. اما كلاس‌هاي قندي هميشه پر بود. چون به همان اندازه كه حرف براي گفتن و آموختن داشت، مي‌توانست شاگردها را غافلگير كند و آنقدر جذابيت و هم‌افزايي به كلاس اضافه كند تا شاگردها پاي حرف‌هايش بنشينند و كلاس پر پر باشد. قندي آرتيست بود و به بهترين شكل نه تنها كلاس‌هايش كه زندگي‌اش، كارش و روابطش و همه‌چيز را مديريت و كارگرداني مي‌كرد. منش خاص خودش را داشت و با همين منش و شخصيت متفاوت، محيط را تحت تاثير قرار مي‌داد. دانش و علم قندي، در كارهايش و كتاب‌هايش مشهود و بارز است و مي‌شود به آستانه آنها رسيد، اما فارغ از اين علم و آگاهي، آنچه قندي را مي‌ساخت، شخصيت يگانه و كم مثالش بود. سال پيش و در همين روزهاي رفتنش، يادداشتي درباره او نوشتم و تيتر زدم: «رودخانه ديگر راه نمي‌رود». اما امروز و با ديدن شاگرداني كه براي مراسم سالگردش آمده بودند، به ادامه راه و مسيري كه قندي مي‌رفت اميدوار شدم. امروز من درباره قندي و شخصيت كاريزماتيكش در جمع شاگرداني حرف زدم كه آمده بودند تا ياد استاد از خاطره‌ها نرود و همين، نشانه بزرگ و خوبي است. نشانه‌اي كه حالا مي‌توانم با اطمينان بگويم: «رودخانه ادامه دارد...».
پي‌نوشت: سوم ارديبهشت سالگرد درگذشت حسين قندي، روزنامه‌نگار و استاد دانشگاه بود. مردي كه سال‌هاي سال با آلزايمر دست و پنجه نرم كرد و مرگش اهالي مطبوعات را كه اكثرا از شاگردانش بودند، عزادار كرد. يك‌سال از مرگ حسين قندي گذشته است و به همين بهانه و صبح ديروز مراسم بزرگداشت او در مركز مطالعات رسانه، با حضور خانواده، همكاران قديمي و شاگردانش برگزار شد. فريدون صديقي، دوست و همكار قديمي حسين قندي و استاد روزنامه‌نگاري، براي «اعتماد» از قندي گفت و مراسمي كه صبح ديروز در آن شركت كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون