كتاب را تقسيمبندي نكنيد
ابراهيم عمران
به اين خبر دقت شود تا ميزان درايت برخي مشخص. «به دانشآموزان ممتاز بن كتاب براي نمايشگاه تعلق ميگيرد.» نميدانم كجاي قاموس كتاب و كتابخواني آمده است كه درسخوان بودن و شاگرد ممتاز و از شب تا صبح كتاب ورق زدن و معلم خصوصي داشتن مترادف است با كتاب خواندن بيشتر و كتاب دوستي افزونتر؟! همگان و بيشتر آناني كه دستي بر روانكاوي دانشآموزان دارند به خوبي آگاه هستند اينگونه تقسيمبندي در مورد دانشآموزان به هيچوجه درست نيست و چه بسا از پايه بياساس؛ چه كه ديده شده و به گواه كساني كه دورههاي مختلف تحصيلي تا آخر دبيرستان را طي كردند؛ نيك ميدانند خوانش و خواندن كتاب درست بر عكس، نزد آناني كه به هر دليل درس را جدي نميگيرند بيشتر است كه چرايي آن، در اين نوشته نميگنجد. پس چرا دوستان فرهنگي به چنين پيشنهادي رسيدند؛ جاي شگفتي دارد و چراي بيشتر، اينكه كسي و نهادي اعتراض چنين گفتهاي هم برنميخيزد؟ تقسيمبندي دانشآموز ممتاز و غير آن و اختصاص بن كتاب به يكي و محروم كردن ديگري از آن، در جغرافيايي كه ميانگين خواندن از دو تا هفت دقيقه با احتساب همه خواندنيهاست؛ چه پيامي دارد و چه پسامدي؟ بهراستي اينگونه گفتن و شعار دادن تشويق است يا تنبيه يا دور نمودن عدهاي؟در كجاي علم مدرن امروز و در چه پايگاههاي نظرسنجي اين مدعا ثابت شده كه درسخوان بودن بيشتر با كتابخواني بيشتر، همراستاست؟ مثل اين ميماند كه گفته شود آناني كه در رشته فرهنگ و ادب و علوم انساني تحصيل ميكنند لامحاله به نسبت دانشآموزاني كه در رياضي و تجربي درس ميخوانند؛ بيشتر كتاب ميخوانند! چون آن رشته در ذاتش خواندن است و اين رشتهها فني و عملي؟ در صورتي كه باز هم در مدارسمان چه حال و چه در گذشته بچههاي رياضي بيشتر از علوم انساني به كتاب مشتاق بودند و پيگيرتر، كه البته جاي پرسشهاي بيشماري دارد اينگونه بودن... ولي جان مطلب اين است كه «خواندن كتاب» به رشته و ممتازي و درسخواني و درسنخواني و زرنگ و تنبل بودن ربطي ندارد و پارامترهاي آن بسيار فراتر از سطحي نگري اينگونه پيشنهادهاست.