درسهايي از خاتمه ليگ پانزدهم
وضعيت حملونقل عمومي در استانها بايد موردتوجه قرار گيرد و فرهنگسازي اجتماعي در دستور كار باشد تا بتوان از فوتبال هم لذت برد.
3- فوتبال روز دنيا بيشتر از هر چيز بر «احترام» اصرار دارد. آنها با برندسازي كلمه Respect به عنوان شعار در فيفا و يوفا، در حقيقت فرهنگسازي مناسبي در نوع نگاه هواداران، مديران، مربيان و بازيكنان ايجاد كردند تا اين راهبرد در اولويت رفتار، منش، ارتباط و فرهنگ قرار گيرد و احترام به ديگران تبديل به عادت شود.
دنيا به اين نتيجه رسيده است كه همه بايد به اين اعتقاد برسند كه اتفاقات فوتبال بر اساس ارتباط سالم پيش ميرود و هيچكس حق ندارد ديدگاه تهديدآميزي به اتفاقات داشته باشد. همين ميشود وقتي داور، قضاوت اشتباهي ميكند، كمتر كسي فكر ميكند جرياني در پشتپرده قرار دارد و اين رخدادها، آگاهانه است. قطعا بايد ترديدها و فسادهاي سازمان يافته را از ميانبرداريم تا به اين نقطه از اعتقاد برسيم. در فوتبال ايران، ترديد جاي اعتماد را گرفته است.
4- فوتبال را كنار برنامههاي خستهكننده تلويزيون بگذاريد. ليگ برتر ايران نشان داد كه فوتبال چه پتانسيل بالايي براي برنامهسازي و سرگرم كردن جامعه دارد. بنابراين بايد به مساله حق و حقوق فوتبال ايران در اين ميان توجه ويژه كرد. رييس جديد فدراسيون فوتبال ايران بايد نقشه راه تازهاي براي پيگيري حقوق فوتبال و درآمدهاي ناشي از آن را در دستور كار قرار دهد و حقوق فوتبال ايران را استيفا كند.
اگرچه پيش از اين صندلي فوتبال ايران به «عمد» كوچك شده بود، اما حالا اين صندلي بايد تبديل به جايگاه واقعي خود برگردد و اين گونه حق فوتبال ايران گرفته شود.
5- سالهاست ايرانيها خود را بهترين تماشاگران دنيا ميدانند. اما رفتار آنها در ليگ پانزدهم، شرمآور بود.
هرچند نميتوان آن را به همه ورزشگاهها و هواداران تعميم داد، اما ايجاد درگيري و تشنج روي سكوها، پرتاب اشيا و تخريب صندلي و امكانات ورزشگاهها، سر دادن شعارهاي ركيك و ناسزا – حتي در مواقعي كه اتفاق خاصي رخ نداده و صرفا تيم حريف حملهاي تدارك ديده است – از جمله سوء رفتارهاي تماشاگران در ايران است كه به پرتاب مواد محترقه و سنگ هم ختم شده بود.
فلسفه حضور هواداران در ورزشگاهها، تشويق و سردادن شعارهاي حمايتي براي كسب نتيجه ايجاد هيجان و انرژي مضاعف براي همتيميهاست اما اين رفتار در ورزشگاههاي ايران ديده نميشود و اكثر زمان بازي به ناسزا ميگذرد.
نتيجهگيري: اما بزرگترين درس ليگ پانزدهم، تلاش، ممارست، تمركز و پيروزيخواهي در فوتبال ايران بود. استقلال خوزستان و پرسپوليس، سردمدار اين تفكر بودند.
هرچند تيمهايي نظير استقلال تهران، تراكتورسازي، نفت تهران، ذوبآهن و چند تيم ديگر ميتوانند به اين ليست اضافه شوند، اما رفتار و عملكرد اين دو تيم درس بزرگي براي موجوديت فوتبال ايران بود.
نوع رفتار مربي و بازيكنان، اخلاق اجتماعي و فرهنگيشان، گفتار و عملكرد رسانهاي آنها و روشي كه در پيش گرفتند، ميتواند درس بزرگي براي فوتبال ايران باشد. اينكه براي موفقيت بايد برنامهريزي كرد، براي برنامه بايد ابزار داشت و براي ابزار بايد نحوه صحيح مديريت منابع را در دستور كار قرار داد. آيا اين نكات كمكي به آينده فوتبال خواهد كرد؟