• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3534 -
  • ۱۳۹۵ سه شنبه ۴ خرداد

محمدرضا رئوف شيباني، سفير ايران در سوريه در گفت‌وگو با «اعتماد»:

دولت سوريه در نقض آتش‌بس متهم رديف اول نيست

محمدابراهيم ترقي‌نژاد

 كلاف سردرگم سوريه پس از نشست بي‌نتيجه هفته پيش گروه حاميان اين كشور بيش از هر زمان ديگري پيچيده‌تر شده است. با وجود چهار دور مذاكرات نسبتا موفقيت‌آميز، گويا روند سياسي سوريه هم به وضعيت ميداني و صحنه عملياتي اين كشور گرفتار مبتلا شده و همين موجب شد تا محمدجواد ظريف، پس از پايان نشست اخير وين بگويد آنچه در نشست مطرح شد تكرار همان روايت‌ها و سخنان قبلي بود. آينده نامشخص بشار اسد، تلاش‌هاي ناكام براي سراسري كردن آتش‌بس كه به شكل مكرر از سوي طرفين نقض مي‌شود و كندي در ارسال كمك‌هاي انسان‌دوستانه كه دولت سوريه مي‌گويد برخي از آنها براي گروه‌هاي مسلح براي تجديد قواي آنها صورت مي‌گيرد و عدم اجرايي شدن توافقات نشست‌هاي پيشين، گره‌هاي بازنشدني بحران سوريه هستند. با اين حال، وضعيت سوريه آنچنان بحراني است كه ناكامي نشست موجب متوقف شدن بازيگران موثر در اين بحران نشده است. به موازات اين مساله، ايران هم كوشش‌هاي خويش را در راستاي حل و فصل بحران سوريه در حل سامان دادن است و به اين اعتبار مي‌توان گفت كه پرونده سوريه در كنار پرونده اجراي برجام، به يكي از دو پرونده اصلي دستگاه ديپلماسي تبديل شده است. نشست اخير مذاكرات بين‌المللي سوريه در وين نيز به بهانه‌اي تبديل شد تا با تمسك آن گوشه‌اي از آخرين وضعيت پرونده سوريه را از زبان محمدرضا رئوف شيباني جويا شويم. سفير ايران در دمشق كه از ابتداي بحران در سوريه حضور داشته است، در اين گفت‌وگو به تشريح سياست‌هاي ايران مي‌پردازد و نمايي از وضعيت سوريه و تلاش‌هاي بين‌المللي را ارايه مي‌دهد. مشروح اين گفت‌وگو در ادامه مي‌آيد.

پنجمين نشست بين‌المللي سوريه بدون دستيابي به نتيجه ملموسي به پايان رسيد و به قول آقاي ظريف حرف‌هاي قبلي تكرار شد. چرا اين دور از مذاكرات برخلاف نشست‌هاي قبلي به نتيجه خاصي دست نيافت؟
مهم‌ترين دلايل و علل عدم پيشرفت در اين دور از مذاكرات بين‌المللي سوريه را مي‌توان در سه محور مورد بررسي قرار داد. محور نخست، اصول و مباني موارد مورد توافق قرار گرفته در نشست‌هاي قبلي است كه بر پايه‌هاي نادرست و غيرواقعي بنا شده‌اند و همين موجب شده است تا در مرحله اجرا مشكلاتي ايجاد شود. به طور مثال، در بحث تعيين مناطق آتش بس و مشخص ساختن گروه‌هاي تروريستي، شركت‌كنندگان در نشست‌هاي قبلي، مباني درستي را براي تصميم‌گيري و اجرا اتخاذ نكردند. درگير شدن منافع كشورهاي خارجي در بحران سوريه و اولويت دادن منافع خود در قياس با منافع مردم سوريه عامل دوم اين مساله بود. متاسفانه در بحران سوريه، منافع مردم سوريه در پشت سياست‌هاي برخي كشورها قرار گرفته است. محور سوم، سيطره نيت‌هاي غيرصادقانه مجريان تصميمات متخذه در نشست‌هاي مذكور است. اين مساله به گونه‌اي است كه موجب شده تا براي بسياري از ناظران تحولات ميداني و سياسي در سوريه در رابطه با رفتار مجريان سياست‌ها شبهه ايجاد شود. اين شبهه مبني بر اين است كه اراده مجريان سياست‌ها بر اين است تا در دو جهت اقدام كنند: نخست، تقويت جريان‌هاي مسلح در ميدان از حساب دولت، ارتش و مردم سوريه و دوم، دستيابي به اهدافي كه از طريق نظامي امكان حصولش فراهم نبود كه راس در اين اهداف، كمك تمام عيار به روند تحولات در راستاي اسقاط حاكميت در سوريه است.
جان كري پس از پايان نشست ديروز گفت كه اجراي توافقات قبلي مهم‌ترين چالش است. آيا با تشكيل يك كميته اجرايي مي‌توان به عملي ساختن توافقات قبلي كمك كند؟
متاسفانه تا زماني كه نگاه نظامي به عنوان تنها راه‌حل بر رفتار جمعي برخي كشورهاي عضو اين نشست حاكم باشد، امكان خروج از بحران سوريه فراهم نيست. امريكا و برخي كشورهاي حامي تروريسم به اين نشست و ديگر تلاش‌هاي بين‌المللي به عنوان ابزاري براي تحقق اهداف خود در سرنگوني نظام و حاكميت سوريه نگاه مي‌كنند. به نظر من، هنوز اراده واقعي براي حل سياسي بحران سوريه و پذيرش طرف مقابل و مشاركت سياسي به عنوان راه‌حل در نگاه امريكا، عربستان، تركيه و ديگر حاميان تروريسم شكل نگرفته است بنابراين تا زماني كه تغيير رويكرد در رويكرد اين كشورها ايجاد نشود، تشكيل هر مجموعه جديد يا برپايي كميته‌هاي ديگر تاثير قابل توجهي در حل بحران سوريه نخواهد داشت.
در نشست اخير همچنان بر حفظ آتش‌بس و گسترش آن و ارسال كمك‌هاي انساني تاكيد شده است در حالي كه هفته‌هاي قبل شاهد نقش آتش‌بس از سوي طرفين بوديم. تا چه اندازه فكر مي‌كنيد امكان متحقق شدن اين مساله موجود دارد؟ به عبارت ديگر، مهم‌ترين ضعف سازوكار كنوني چيست؟
علت اصلي عدم اجراي كامل آتش بس، تفكيك غيرمنصفانه گروه‌هاي مسلح تحت عناوين تروريسم معتدل و افراطي است. اين روش امريكا در سوريه نخستين تجربه شكست خورده آنها در منطقه نبوده است. امريكا همين تجربه را در افغانستان، عراق، ليبي و ديگر نقاط تكرار كرده و متاسفانه به دليل همين رويكرد اشتباه غرب و نظام سلطه است كه منطقه ما در درياي وحشيانه‌ترين اشكال تروريسم غوطه‌ور شده است. اراده امريكا در منطقه متاسفانه بر مبناي اصل شكل‌دهي به بحران‌هاي مديريت شده قرار گرفته و بنابراين در نگاه امريكا و ديگر كشورهاي حامي تروريسم حل سياسي بحران و ريشه‌كني تروريسم، معنا و مفهومي ندارد.
مساله آتش‌بس مورد تاكيد اكثريت بازيگران موثر در سوريه از جمله ايران، روسيه و امريكا است. براي عدم تكرار نقض آتش بس چه سازوكاري بايد به وجود بيايد؟ پيشنهاد ايران چيست؟
برخورد با تروريسم به شكل يكپارچه بهترين راه‌حل دستيابي به ثبات و آرامش در منطقه است. تفكيك تروريسم به تروريسم خوب و بد، فضا و مجال را براي جريان‌هاي تروريستي و مسلح فراهم مي‌كند تا به اقدامات تروريستي‌شان در منطقه ادامه بدهند. تا زماني كه اين تناقض در رويكرد امريكا نسبت به پديده تروريسم وجود دارد، امكان خاموش شدن حركت‌هاي تروريستي در منطقه وجود نخواهد داشت.
ايران براي حفظ آتش بس از سوي دولت سوريه، چه فشارهايي به بشار اسد آورده است؟
آن چيزي كه در حفظ آتش بس از اهميت برخوردار است، ضرورت وجود ضمانت اجرايي براي آتش‌بس و تنبيه طرفي كه موجب نقض آتش بس مي‌شوند، است. در مكانيزم پيش بيني شده، علاوه بر تناقضي كه به آن قبلا اشاره كردم، براي برقراري آتش بس هيچ راهكار عملي و تاثيرگذار براي ممانعت از نقض آتش بس از سوي گروه‌هاي مسلح پيش بيني نشده و از نظر بنده، امكان طراحي اين راهكار تا زماني كه سياست‌هاي امريكا بر مبناي رويكرد دو گانه در قبال تروريسم حركت كند، وجود نخواهد داشت. به بيان ديگر، جريان‌هاي مسلح موجود در صحنه، هيچ التزام و تعهدي در برابر قوانين و مقررات بين‌المللي نداشته و به راحتي با تغيير نام خود از پذيرش مسووليت حفظ و مراقبت از آتش بس شانه خالي مي‌كنند. اينكه جريان‌هاي تروريستي را به جريان معتدل و افراطي يا تروريسم خوب و بد تقسيم كنيم، راه براي فرار اين گروه‌ها از پذيرش مسووليت بين‌المللي باز گذاشته خواهد شد. اين اشكالي است كه در حال حاضر به عنوان مهم‌ترين عامل نقض آتش بس در صحنه مشاهده مي‌شود. دولت سوريه به عنوان عضو جامعه جهاني در برابر قوانين و مقررات بين‌المللي از يكسو و همچنين در قبال مردم حامي خود از سوي ديگر، مسووليت‌پذير بوده و به دليل نگراني از رفتارهاي غيرمسوولانه امريكا و كشورهاي حامي تروريسم همواره پيشقدم اجراي توقف اعمال خصمانه بوده است. در اين راه دولت سوريه، علاوه بر تعهدات بين‌المللي خود رعايت سياست‌هاي متخذه از سوي كشورهاي دوست و حامي خود از جمله جمهوري اسلامي ايران و روسيه را در موضوع حفظ آتش بس و ارسال كمك‌هاي انساني همواره مدنظر قرار داده و مي‌دهد.
دولت سوريه در نقض آتش‌بس اقدامي انجام داده است؟
دولت سوريه در نقض آتش‌بس متهم رديف اول نيست.
پس ممكن است كه نقض آتش‌بسي هم از سوي دولت سوريه صورت گرفته باشد؟
طبيعي است كه دولت سوريه در مقابل نقض آتش‌بس طرف مقابل، اقداماتي را هم انجام دهد ولي عامل اصلي برهم خوردن آتش بس در سوريه، بي‌توجهي و غيرمسوولانه كشورهاي مسلح و كشورهاي حامي تروريسم است.
عادل الجبير گفته است كه اكنون نوبت اجراي طرح جايگزين (پلان بي) در خصوص سوريه است. اين طرح به معناي حضور نظامي مستقيم عربستان در سوريه است؟ آيا اين طرح با حمايت امريكا است؟
عربستان، تركيه، امريكا و رژيم صهيونيستي فرصت ايجاد شده در سوريه را فرصتي طلايي براي تغيير رژيم در اين كشور مي‌دانند و بنابراين از هر فرصتي براي نزديك شدن به اين هدف بهره‌برداري مي‌كنند. به اعتقاد بنده، اين رويكرد تركيه و عربستان بيش از آنكه برخاسته از نگاه استراتژيك اين دو كشور باشد، در حال حاضر بيشتر ناشي از نگراني در رابطه با چيدمان سياسي آينده منطقه با حفظ سوريه بشار اسد است. به نظر من، حس عربستان در اتخاذ طرح جايگزين و حضور نظامي مستقيم در سوريه قبل از آنكه واقعي باشد، يك بلوف نظامي و سياسي است. عربستان و تركيه نبايد فراموش كنند قدرت‌هاي بزرگ، هزينه‌هاي هنگفتي را در دخالت در كشورهاي ديگر پرداخت كرده‌اند. عربستان و تركيه قطعا تحمل پرداخت هزينه‌هاي مشابه را نخواهند داشت. البته نبايد فراموش كرد عربستان و تركيه تا همين حد هزينه‌هاي دخالت خود در بحران سوريه را پرداخت كرده‌اند. رويكرد امريكا و رژيم صهيونيستي نيز در اين باره، درگير كردن بيشتر كشورهاي منطقه در بحران‌هاي كنوني است. اينكه امريكا تا پايان راه حامي ورود و دخالت مستقيم عربستان در بحران سوريه خواهد بود و چتر حمايتي خود را سر اين رفتار حفظ خواهد كرد بايد به آينده تحولات سپرد.
در صورتي كه عربستان يا تركيه وارد جنگ با سوريه شوند و دخالتش را به صورت مستقيم كند، آيا ايران حاضر خواهد بود تا نيروهاي نظامي بيشتري را به سوريه اعزام كند؟
حضور نظامي ايران در سوريه بر اساس درخواست دولت قانوني سوريه و در حد ارايه مشاوره‌هاي نظامي است. چنانچه دولت سوريه نياز به افزايش مشاوره‌هاي نظامي از سوي جمهوري اسلامي داشته باشد، ايران اين درخواست را مورد بررسي قرار خواهد داد.
در صورتي كه دولت سوريه از ايران بخواهد سطح حضور نظامي‌اش را مانند سطح حضور نظامي روس‌ها بكند، آيا ايران اين كار را خواهد كرد؟
نگاه راهبردي جمهوري اسلامي ايران بر مبناي حل سياسي بحران قرار گرفته است، قطعا اولويت تصميم‌گيري در سياست‌هاي كلان ايران برتلاش گسترده و بي‌شايبه براي كاهش هرگونه احتمال درگيري نظامي و افزايش راه‌حل‌هاي سياسي بنا شده است.
هم‌اكنون وضعيت ميداني سوريه چگونه است؟ آيا كاهش حضور نظامي روسيه
به معناي تغيير موازنه صحنه ميداني در سوريه است؟
روند كلي تحولات سوريه به اعتقاد كارشناسان سياسي و نظامي به نفع مردم و دولت سوريه و همچنين محور مقاومت و كشورهاي حامي سوريه است. بايد دانست با يك برش مقطعي از روند تحولات ميداني در سوريه نمي‌توان به يك استنتاج كلي رسيد. منحني تحولات ميداني و سياسي در سوريه از ابتداي بحران تاكنون، يك منحني رو به بالا است. تغييري صورت نگرفته و حركت، حركتي مثبت است.
هم‌اكنون وضعيت رايزني‌هاي ايران و روسيه درباره سوريه در چه سطحي است؟
ايران و روسيه در ابعاد كلان سياسي و رفت و آمدها هيات‌ها و هماهنگي در ميدان رايزني‌ها ادامه دارد. رويكرد استراتژيك روسيه در قبال بحران سوريه بر مبناي حفظ حاكميت و تماميت ارضي سوريه قرار گرفته است و بازگشت‌پذير هم نخواهد بود. نگاه استراتژيك جمهوري اسلامي ايران درباره سوريه نيز با روسيه تطابق‌هاي بسياري دارد.
ما در چه مواردي با روس‌ها اختلاف نظر داريم؟
هم‌اينك بحث در رابطه با اختلاف نگاه با يك هم‌پيمان نيست. آنچه مدنظر ايران و مقامات روسيه است، نگاه مشترك برخاسته از مسووليت بين‌المللي دو كشور در قبال يك عضو جامعه بين‌المللي است. هم تهران و هم مسكو بر ضرورت دفاع از حاكميت و تماميت ارضي يك عضو ديگر جامعه بين‌المللي به عنوان اولويت رفتاري خود در صحنه جهاني را اتخاذ كرده‌اند.
در ماه گذشته شاهد اعلام اعزام 250 نظامي امريكايي به سوريه بوديم. معناي اعزام اين نيروها به سوريه در حالي كه امريكا عدم علاقه‌مندي خويش را به حضور نظامي مستقيم در خاورميانه نشان داده است، چيست؟
شما به تناقض رفتار و گرفتار امريكا اشاره كرديد. اين نخستين بار نيست كه افكار عمومي شاهد تناقض امريكا در برابر تحولات منطقه‌اي و بين‌المللي است. امريكا در برابر تحولات سوريه دچار سردرگمي سياسي شده است و در اتخاذ رفتارهاي با ثبات در برابر اين بحران به‌شدت دچار ضعف شده است و تلاش بسياري در جهت رفع اين نقيصه به عمل مي‌آورد. آنچه از تحولات در نگاه امريكا قابل قرائت است، عدم اطمينان به آينده قابل اعتماد از اين تحولات است بنابراين رفتارهاي متناقضي را از رفتارهاي اين كشور در قبال بحران سوريه مشاهده كرده و مي‌كنيم.
آيا قبول داريد كه امريكايي‌ها سياست‌هاي‌شان را در رابطه با سوريه تعديل كرده‌اند؟
قطعا؛ آنها وادار به تعديل‌ سياست‌هاي‌شان شده‌اند و اين تعديل از ناچاري بوده است اما اين تعديل در سياست‌ها با اراده و خواسته امريكا صورت نگرفته است. امريكا اگر مجالش را پيدا مي‌كردند، براساس مواضع ابتدايي‌شان تحولات آتي را طراحي مي‌كردند. با اين حال، ايستادگي و مقاومت مردم سوريه و حمايت كشورهاي حامي مردم سوريه موجب شده است تا امريكا به برخي از واقعيات صحنه ميداني و سياسي در بحران سوريه را اعتراف كند.
تاكنون چهار دور مذاكرات ميان دولت سوريه و معارضه صورت گرفته است. مهم‌ترين موانعي كه موجب عدم دستيابي به توافق ميان گروه‌هاي سوري شده است، چيست؟
مهم‌ترين موانعي كه در اين رابطه وجود دارد را مي‌توان در چهار محور دسته‌بندي كرد؛ نخست، اصرار جريان معارضه براي سرنگوني نظام حاكم در سوريه. دوم، عدم استقلال در تصميم‌گيري در تيم معارضه به دليل سيطره يافتن منافع كشورهاي حامي معارضه نسبت به منافع مردم سوريه. سوم، فاصله بسيار زياد ميان نگاه دو تيم مذاكره‌كننده نسبت به راه‌حل بحران. چهارم، نگاه گذرا و ابزاري معارضه به كميته‌ها و نشست‌هاي بين‌المللي و تصميمات متخذه از سوي آنها با هدف تقويت مواضع ميداني خود و تسليح هرچه بيشتر عناصر خود.
در جريان مذاكرات ژنو، شاهد بروز اختلافات ميان جريان‌هاي معارضه بوديم و همين روند مذاكرات را با كندي مواجه ساخته است. چرا غرب نتوانسته است تا معارضين را به اجماع برسند؟
اين مساله را مي‌توان در تضاد منافع دانست. كشورهاي مختلف كه هر كدام دستجات مختلف معارضه را مورد حمايت قرار مي‌دهند، هر كدام از منافع مختلف برخوردار هستند كه بعضا هر كدام دچار تضاد در اين رابطه هستند. همين تضاد منافع كشورها نيز موجب عدم وحدت در ميان گروه‌هاي حامي اين كشورها شده است.
يكي از انتقاداتي كه به ايران مي‌شود، عدم رابطه موثر و تاثيرگذار با جريان‌هاي مختلف معارضه است. آيا ايران تلاشي براي ارتباطات خويش با جريان معارضه انجام داده است؟
به دليل قرار گرفتن در كنار دولت سوريه در جهت دفاع از منافع فرامرزي‌مان و همچنين دفاع از يك كشور عضو جامعه جهاني كه مورد تهديد گروه‌هاي تروريستي قرار گرفته است، طبيعي است ديگر رفتارهاي ايران تحت‌الشعاع اين سياست كلان قرار بگيرد ولي شايان ذكر است جمهوري اسلامي ايران در مقوله معارضه از ابتداي بحران سوريه با دو طيف از معارضين در ارتباط مستمر بوده است؛ طيف نخست اين معارضه، معارضه داخل كه بخشي از افكار عمومي داخل را مديريت مي‌كند و طيف دوم، بخشي از معارضه خارج است كه اولا اعتقادي به راه‌حل نظامي ندارد و ثانيا به هرگونه دخالت خارجي در بحران مخالف هستند و ثالثا بر حل سياسي بحران از طريق مشاركت جمعي همه طرف‌ها از جمله حكومت فعلي سوريه اعتقاد دارند. البته نبايد فراموش كرد در حال حاضر، به دليل ورود مستقيم و پر حجم بازيگران منطقه‌اي و بين‌المللي بيش از آنكه نقش معارضه مستقل در حل بحران تاثيرگذار باشد، رويكرد و منافع كشورها در حل و فصل يا استمرار اين بحران اثرگذار است.
نظر ايران نسبت به حضور كردها در مذاكرات ژنو چيست؟
به اعتقاد بنده، به سوريه به عنوان يك كشور يكپارچه بايد نگاه كرد. تقسيم سوريه در اين بحران براساس اديان، مذاهب و قوميت‌ها، نه تنها مشكل را حل نخواهد كرد بلكه بر پيچيدگي بحران خواهد افزود. متاسفانه رفتار نظام سلطه در قبال بحران‌هاي منطقه‌اي و به ويژه بحران‌هاي جاري در منطقه حساس و راهبردي غرب آسيا، همواره براساس تقويت نگاه مذهبي طايفه‌اي و قوميتي بنا شده است كه بي‌ترديد اين نگاه در تضاد با منافع كلان مردم و كشورهاي اين منطقه است. متاسفانه برخي از كشورها نيز بدون توجه به حساسيت‌هاي كلان منطقه‌اي از اهرم قوميتي براي تسويه‌ حساب‌ با رقباي منطقه‌اي و بين‌المللي خود استفاده مي‌كنند.
اين سخن به معناي مخالفت با حضور كردها در مذاكرات سوريه است؟‌
در تيم مذاكره‌كننده سوري، شخصيت‌هايي اعم از كرد، مسيحي و ديگر طيف‌هاي جامعه سوريه حضور دارند بنابراين دولت سوريه هيچ گونه نيازي به طرف كردي به عنوان يك جهت مستقل مذاكراتي ندارد و اعتقادي در اين باره ندارد.
در زماني كه سرگئي لاوروف مي‌گويد بشار اسد متحد روسيه نيست، آيا بشار اسد خط قرمز ايران محسوب مي‌شود؟
خط قرمز سوريه را مردم سوريه تعيين مي‌كنند و هر تصميمي كه مردم سوريه براي خود اتخاذ مي‌كنند، بايد از سوي جامعه بين‌المللي محترم شمرده شود. آنچه براي جمهوري اسلامي ايران اهميت دارد، حفظ حاكميت و تماميت ارضي سوريه، حفظ و حراست از محور مقاومت و ايستادگي در منطقه در برابر طرح‌هاي امريكا و رژيم صهيونيستي و همچنين تامين منافع و مصالح كلان مردم منطقه و تلاش در جهت ثبات و امنيت منطقه در تمامي ابعاد است.
گفته مي‌شود بشار اسد مقبوليت خويش را در ميان علويان سوريه از دست داده است. اين مساله صحت دارد؟
من اين اخبار را در قالب جنگ رواني مي‌بينم.
ايران در حاشيه يكي از نشست‌هاي مذاكرات بين‌المللي سوريه، عضو كميته تعيين گروه‌هاي تروريستي شد. تاكنون رايزني‌ها در اين باره در قالب آن كميته به كجا رسيده است؟
آن كميته با رفتارهاي غيرمسوولانه امريكا و برخي حاميان گروه‌هاي تروريستي از حيز انتفاع خارج شده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها