عباس عبدي در گفت‌وگو با «اعتماد»:
7 اسفند فراموش ناشدني است
شكاف اصولگرايان با رياست لاريجاني
پر نمي‌شود/ پرونده حذف تندروي تازه
باز شده است نه بسته
محمدحسين مهرزاد
انتخاب هيات رييسه مجلس دهم روز گذشته برگزار شد و علي لاريجاني توانست بار ديگر قباي رياست مجلس را به تن كند. همچنين اكثريت هيات رييسه مجلس نيز در اختيار اصولگرايان قرار گرفت. عباس عبدي روز گذشته در مصاحبه‌اي با «فرارو» در تحليل اين اتفاق آن را ثمره استراتژي اشتباه اصلاح‌طلبان دانست كه نتيجه‌اش از ميان رفتن مرز تندرو و كندرو در ميان اصولگرايان بود. عبدي همچنين معتقد است با اتفاقي كه امروز رخ داد لاريجاني مديون تندروها شد. عبدي در اين گفت‌وگو در پاسخ به اين پرسش كه آقاي لاريجاني در مجلس نهم و در رقابت با آقاي حدادعادل توانست 173 راي بياورد با اينكه حدود 70 درصد تركيب مجلس دهم تغيير كرده اما بازهم تعداد آراي آقاي لاريجاني همان 173 راي باقي مانده است، عدم تغيير سبد راي آقاي لاريجاني با وجود تغيير تركيب مجلس را چگونه تحليل مي‌كنيد؟ گفته است: «اين عدد به تنهايي چيزي را نشان نمي‌دهد. آن روز كه لاريجاني اين تعداد راي آورد از جناح اعتدالي اصولگرايان مجلس بود و تندروهاي جبهه پايداري به او راي ندادند، ولي امروز همه آنان به او راي دادند و اصلاح‌طلبان به عارف راي دادند. اين به معناي آن است كه تركيب مجلس يك انتقال جدي از تندروها به سوي اعتدال و اصلاحات داشته است. اگر با گرايش آن دوره به او راي داده مي‌شد به احتمال فراوان 250 راي داشت و نه 173 راي. البته مطمئن هستم بخشي از طرفداران اصلاحات هم به دليل تحليلي، ضمن احترام به عارف به او راي نداده‌اند. آراي مطهري مويد اين استدلال است.» گفت‌وگوي «اعتماد» با عباس عبدي از همين نقطه آغاز مي‌شود:
***
آقاي عبدي شما در مصاحبه‌تان با سايت فرارو اعلام كرده‌ايد كه مرز بين اصولگرايان معتدل و تندروها برداشته شده و دليل خود را هم راي پايداري‌ها به لاريجاني اعلام كرده‌ايد. به واقع اين شكاف پر شده است؟
اين دقيقا بستگي به عملكرد اصلاح‌طلبان دارد. بلافاصله بعد از انتخابات 7 اسفند گفته شد كه رفتار اصلاح‌طلبان تعيين‌كننده رفتار طرف مقابل است. امروز هم اگر بخواهيم در ادامه راه 7 اسفند قدم‌برداريم اين شكاف ميان آنها تعميق مي‌شود اما اگر راه ديگري برويم به پر شدن شكاف كمك مي‌كنيم.
هدف اصلي جريان اصلاحات تشكيل مجلسي با كمترين تندرو بود. آيا اين هدف محقق نشده است؟
اشتباه نكنيم. موضوع را نبايد فقط به تركيب مجلس تقليل داد. هدف اصلي تداوم ضعف و منفعل شدن آنها بود. بنابراين پرونده حذف تندروي تازه باز شده است و نه بسته. تركيب مجلس نخستين قدمي بود كه بايد با قدم‌هاي بعدي تكميل شود در غير اين صورت وضعيت گذشته بازتوليد خواهد شد.
اين هدف در ادامه چگونه محقق مي‌شود؟
نبايد كاري كنيم كه ميانه روهاي اصولگرا دوباره به سمت تندروها برگردند و پشت آنان قرار گيرند. بنابراين بايد آن سياست تداوم يابد. بحث من انتخابات مجلس از بعد فني و جزيي نيست. در صورتي كه به اين گزاره معتقد و ملتزم باشيم نماينده‌ها خودشان مي‌دانند براي تحقق اين گزاره در مجلس چه بايد بكنند.
استراتژي ما از اين پس بايد چگونه اجرايي شود؟
هر كاري كه مي‌خواهيم بكنيم بايد بتوانيم بر اساس راهبرد گفته شده آن را توجيه كنيم. متاسفانه نقض اين راهبرد در انتخاب هيات رييسه مجلس اتفاق افتاد.
به اين معنا كه هر كاري مي‌خواهيم انجام دهيم اول خودمان را با عكس‌العمل احتمالي تندروها تنظيم كنيم؟
نمي توانيم از پيش بگوييم كه در هر عملي دقيقا چه اتفاقي بايد بيفتد. بايد دستاوردهاي هر عملي را با اين راهبرد بسنجيم. اين راهبرد بايد كلي و راهنما باشد. 7اسفند بر اساس اين راهبرد به دست آمد، نمي‌توان به اين سرعت آن را ناديده گرفت و فراموش كرد. ما بر اساس عكس‌العمل ديگران نبايد كار كنيم بلكه از ابتدا بايد طوري رفتار كنيم كه عكس‌العمل مورد نظر خود را در آنان ايجاد كنيم.
تا چه زماني بايد راهبرد جريان اصلاحات اين‌گونه باشد؟
نمي توان براي آن زمان تعيين كرد. ممكن است 6ماه ديگر به اين نتيجه برسيم انفعال و ضعف تندروها به درجه‌اي رسيده كه توجه به آنان ديگر موضوعيت ندارد. امكان هم دارد تا 5 سال ديگر به اين نتيجه نرسيم. مهم اين است تا زماني كه اين نتيجه حاصل شود راهبرد بايد هماني باشد كه گفته شد.
آيا پر شدن اين شكاف به زعم شما مدت‌دار است يا صرفا در موضوع انتخاب هيات‌رييسه مجلس رخ داده است؟
شكاف اصولگرايان به اين راحتي‌ها و با رياست لاريجاني پر نمي‌شود و نمي‌گوييم از بين رفته است. اما نگراني از اين است كه شكاف‌هاي ديگر در جاهاي ديگري در حال فعال شدن است كه احتمال دارد اين شكاف را تحت تاثير خود قرار دهد. بايد مراقب اين هم باشيم.