• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3545 -
  • ۱۳۹۵ سه شنبه ۱۸ خرداد

سليقه را پشت در جام جم بگذاريد و داخل شويد

احمد پورنجاتي

بنيادي‌ترين موضوع در ارزيابي كارنامه رسانه‌اي همچون صدا و سيما كه مهم‌ترين ويژگي‌اش انحصاري بودن و فراگير بودن و تعلق‌ ساختاري به نظام است، توجه به اين نكته مهم است كه اين دستگاه به مثابه سرمايه ملي است و نه پول‌توجيبي مديران. با اين نگاه و از اين زاويه ديد و آمد و شد و تغيير مديران نبايد چندان تاثير زير و روكننده‌اي در رويكردهاي اصلي و اولويت‌هاي رسانه ايجاد كند كه اگر چنين شود و چنين انتظار يا اتفاقي تاكنون يا در آينده رخ دهد و رويكرد رسانه قالبي باشد از سليقه مديران، فاتحه رسانه خوانده شده است. اما متاسفانه به نظر مي‌رسد اين چالش در كنار بسياري از كاستي‌ها و نادرستي‌ها در نحوه اداره صدا و سيما ساليان سال است كه وجود دارد. صدا و سيما در يك عبارت ساده بايد تجليگاه سليقه ملي باشد، نه سليقه مديران صدا و سيما و نه حتي توليدكنندگان برنامه‌هاي صدا و سيما. سه مولفه يا سه عامل در هر رسانه‌اي به عنوان پيش‌نياز است و بايد در رسانه ملي هم مورد توجه باشد كه عبارت است از: خواست يا تقاضاي مخاطب، نياز مخاطب و مصالح و منافع مخاطب. اين سه با يكديگر متفاوتند. رسانه در واقع مانند پيشخواني است كه روي آن كتاب، نشريه يا هر كالاي مورد استفاده جامعه عرضه مي‌شود. اما اگر اين سه مولفه در پيشخوان هر عرضه‌كننده مورد اعتنا نباشد يا مانند اين روزهاي صدا و سيما كه مديران آن  تنها به مصلحت مخاطبان مي‌انديشند و دو عامل ديگر را در نظر نمي‌گيرند، بي‌ترديد رسانه هم دچار كسادي بازار مي‌شود و به ناچار باعث پايين كشيده شدن كركره مغازه مي‌شود؛ حتي اگر چراغ مغازه روشن باشد. مشكل مهمي كه ما به عنوان جامعه مخاطب در ايران صرف‌نظر از برخي استثناها به صورت عمومي با صدا و سيما داريم، تركيب عوامل ديگر در نظام تصميم‌گيري بر اين سه مولفه است. به بيان ديگر بي‌اعتنايي به سليقه ملي با هر دليلي كه باشد؛ چه ارزشمند چه فاقد ارزش، چه با داعيه‌هاي دهان‌پركن از موضع سياسي يا حتي منت‌گذاري بر انقلاب و نظام و ارزش‌هاي جامعه و چه به عنوان ابزار كار گرايش‌هاي سياسي دستمايه منافع جناح‌هاي سياسي كه اين دومي بسيار هم آسيب‌رسان است به اعتبار رسانه و در افكار عمومي نمي‌توانند توجيه‌كننده ناديده‌انگاري سليقه‌ ملي باشند. به نظر من اگر اراده صادقانه و جدي در مديريت رسانه در سطوح گوناگون براي اصلاح روندها و آشتي تدريجي افكار عمومي با رسانه وجود داشته باشد نخستين گام اين است كه مديران صدا و سيما، سليقه و نوع نگرش خودشان را پيش از ورود به ساختمان جام‌جم در صندوق عقب ماشين جا بگذارند و با روش‌هاي كارشناسانه و علمي براي سنجش درست آن سه مولفه يادشده دست به كار شوند تا بتوانند به مظنه‌اي يا گمانه نزديك به واقعيت از خواست، نياز و مصلحت و منفعت مخاطب برسند. نشستن در اتاق‌هاي دربسته با جمعي از پيش برگزيده شده و همسو به لحاظ سياسي يا فكري و نقطه عزيمت‌هايي از جنس كنترل افكار، راه به جايي نخواهد برد. البته براي به انجام رساندن چنين هدف و رويكردي صدا و سيما بايد در عمل نشان دهد كه براي بهره‌گيري از ديدگاه‌هاي كارشناسانه در امر برنامه‌ريزي به‌گونه‌اي روادارانه و همراه با سعه‌صدر و خالي از تنگ‌نظري‌ نه‌تنها آغوش باز مي‌كند بلكه حتي اگر لازم باشد با خواهش و تمنا از كساني كه هم در عرصه رسانه‌اي و هم به‌خصوص در زمينه‌هاي مهم مربوط به موضوعات مفيد براي برنامه‌سازي اهليت دارند، دعوت كند تا به تدريج يخ گروه‌هاي مرجع جامعه شكسته و آب شود و مردم متوجه شوند كه اتفاق معناداري از نظر اعتباربخشي به ديدگاه‌هاي كارشناسانه در رسانه رخ داده و به چشم ببينند كه اين اتفاق با برخوردهاي ناخنكي، موردي و موسمي كه گاهي هم به شكل يك گام به پيش و دو گام به پس است فرق دارد و ديگر اينطور نيست كه در ميزگردي از شخصيتي كه مدت‌ها به نوعي انگار سانسور مي‌شده، دعوت شود و بعد دوباره همه چيز به روال سابق باز گردد يا موضوعات موردي و گلخانه‌اي مجال بحث و گفت‌وگوي آزادانه پيدا مي‌كنند و بعد ديگر هيچ. افكار عمومي در فرآيند مستمر كارنامه رسانه، به ارزيابي آن مي‌پردازد و تاكيد من اين است كه اين قيموميت و احساس ولايت همه‌جانبه كه در تشخيص شكل، محتوا، قد و قواره برنامه‌ها و دعوت و عدم دعوت از اين و آن، در صدا و سيما در سليقه مديريت و مديران اين رسانه است، بلاي جان اين رسانه شده. مديران صدا و سيما اين را بايد بپذيرند كه رسانه ابزار يا بوق نيست كه هرچه بدميم شنونده هم مي‌شنود. چه بسا كه در گوشش را بگيرد كه نشنود و از آن مهم‌تر گاهي اوقات گوش ‌كند و برداشت متفاوت ‌كند و نقض غرض ‌شود. مثلا مخاطب به فلان بخش خبري گوش مي‌دهد و حرف‌ها و خبرهاي درست را هم وارونه مي‌گيرد و اين خطرناك است. گاهي اوقات اين احساس ناخوشايندي به من دست مي‌دهد كه مي‌دانم برخي از برنامه‌‌ها با هدف خوب و فرآيند توليد كارشناسانه، تهيه شدند اما چون اعتماد رسانه نابود شده، بازخورد منفي مي‌بينيم و اين را بايد حل كرد. بازگرداندن صدا و سيما و جلب اعتماد هم به همان روندي كه اشاره كردم برمي‌گردد.
روندي كه البته در همه حوزه‌ها بايد اتفاق بيفتد؛ منظورم فقط پخش سريال و فيلم نيست، در عرصه سياسي و خبر هم اين موضوع‌ها و مولفه‌ها بايد جدي‌تر در نظر گرفته شود. به عنوان يك پيشنهاد مشفقانه و خيرخواهانه و به عنوان مديري كه سعي كردم كنار مخاطب باشم به مديران صدا و سيما توصيه مي‌كنم؛ خودشان را از اعمال نظر و نفوذ كارشناسي در فعاليت رسانه‌اي كنار بكشند و ميدان را به ديدگاه كارشناسانه براي رسيدن به سليقه‌اي ملي واگذار كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون