قسمت بيستو هفتم از خاطرات مديريت راديو در دهه شصت
پخش اولين نمازها و ترتيلها در اولين رمضان
محمدعلي ابطحي
خاطرات رمضاني در راديو دهه 60 را قبلا گفتهام. اما در روز آغاز ماه رمضان خاطرههايي از آغاز پخش نماز در راديو و نكاتي درباره اذان و قرآن را مطرح ميكنم.
سال اولي كه ماه رمضان در ايام مديريت من قرار داشت، بنا به عادت مركز شيراز، فكر كرديم كه بعد از اذان صبح نماز پخش كنيم. دنبال ضبط نماز دو ركعتي از بزرگان كشور بوديم. بعضي از ائمه جمعه شهيد نماز جمعهشان را تبديل به نماز دو ركعتي كرده بوديم. سه تا نماز صبح با سه تا لهجه كاملا متفاوت بيشتر جلبتوجه كرد. يكي نماز صبح آيتالله شهيد صدوقي بود كه تهِ لهجه يزدي بود. يكي آيتالله شهيد دستغيب بود كه لهجه نمازشان اينقدر شيرازي شيرين بود كه نگو كاكو. در سخنرانيها و خطبههاي نماز جمعهاش هم وووووي ووووي شيرازي با نمكي به كار ميبردند و نيز نماز آيتالله شهيد مدني با لهجه تركي. ميشد فهميد كه نماز عربي صحيح را هر كسي با لهجه خودش ميخواند.
در يك ديداري كه با آيتالله خامنهاي رييسجمهور وقت داشتم پيشنهاد دادم اجازه دهند كه براي ضبط يكي از نمازهاي صبحشان دستگاه ضبط سيار كه به آن ناگرا ميگفتيم، به منزلشان بفرستيم و ضبط كنيم. ايشان كمي تامل كردند و گفتند، موقع نماز صبح اگر ضبط بياوريد، سخت است قصد قربت كردن. ايشان هم پيشنهاد كردند كه يا از نمازهاي جمعهشان استفاده كنيم يا ضبط ببريم دفترشان، بيآنكه مشغول نماز باشند، نماز را بخوانند و ما ضبط كنيم. ولي از فكر پخش نماز استقبال كردند. اما در مورد اذان، توجه به اين نكته ضروري است كه اذان از راديو سراسري از آغاز انقلاب به افق هر استاني پخش شد ولي قبل از انقلاب از راديو اذان پخش ميشد و چون شبكههاي استاني خيلي فعال نبودند يا پخش اذان بيشتر سمبليك بود، تنها راس ساعت ۱۲ ظهر از تهران اذان پخش ميشد.
در حالي كه در خود تهران و طبعا شهرستانها اذان شرعي ساعت ۱۲ نبود. اين البته يكي از ترجيعبند اشكالات روحانيون غيرسياسي، به دستگاه حاكمه در قبل از انقلاب هم بود. سحرهاي ماه رمضان البته اذان به وقت شرعي از راديو تهران پخش ميشد. بعد از انقلاب اذان در هر مركز استاني جداگانه پخش شد. بر اساس ساعت و دقيقه و حتي ثانيه. يعني ميشد بر اساس زمان اعلامي آن نماز خواند. يك بار در زمان مديريت راديو بخشنامه مفصلي تهيه كرديم و فرستاديم آن را مدير عامل، آقاي محمد هاشمي امضا كند تا در سراسر كشور اجرا شود. ديدم در آخر بندهاي بخشنامه ما يك بند اضافه شده است كه در راديو و تلويزيون وقتي اذان پخش ميشود، فقط جملات اذان بايد از رسانه پخش شود.
فلسفه و حتي معناي آن را نفهميدم. كمتر كسي يادش ميآيد كه اذان موذنزاده اردبيلي در ورژن اصلياش بعد از هر بندي از اذان با صداي آرامتري يك جمله عربي به تناسب آن بند ميگفت. زمان جنگ بود و در بين سنيهاي منطقه تبليغ كرده بودند كه اذان كه آن جملات لاي اذان هم جزو اذان شيعهها و ايرانيهاست. براي اينكه بيشتر بفهمم به آقاي محمد هاشمي زنگ زدم. گفت كه آشخ اكبر (اصطلاحي كه محمد آقا براي برادرش، اكبر هاشمي رفسنجاني به كار ميبرد!) تازگي سفري به بندرعباس داشته. همين مطلب را در مورد اذان موذنزاده گفتهاند و به اين دليل بخشنامه شد كه فقط خالص اذان از رسانه راديو و تلويزيون پخش شود. در آن ايام بايد سفر به شهرهاي نزديك مرز ميكردي تا فرق رسانهها ديده شود. دوران پيش از اينترنت و ماهواره بود.
از ابتكارات ديگر ديني در دوران مديريت من پخش روزانه يك جزء قرآن به صورت ترتيل بود كه بعد نماز صبح و عصر پخش كرديم. آقاي پرهيزكار قاري معروفي بود كه به همين بهانه لطف كرد و به استوديو آمد و يك دوره قرآن را به ترتيل خواند. آقاي قرائتي هم در آن دورانها كارش گرفته بود. شخصا از ايشان خواستم كه با همين آقاي پرهيزكار برنامههاي كوتاهي ضبط كنند كه يك آيه ايشان بخواند و آقاي قرائتي تفسير كوتاه چندجملهاي براي آن آيه بگويد كه لابهلاي برنامهها پخش كنيم. نميدانم الان هم آقاي قرائتي ميگويد يا نه، اما قديمها چند بار در جمعهايي شنيدم كه ميگفت تفسير مهمي كه بعدها نوشت، از همان پيشنهاد من براي اين برنامه شروع شد.