كشف جسد در گودالي دو متري
قتل صاحب ثروتمند گاراژ در كلاهبرداري ميليوني
اعتماد| دو دوست كه براي كلاهبرداري از صاحب يك گاراژ، او را به قتل رسانده و جسدش را در گودالي دفن كرده بودند، از سوي پليس دستگير شدند.
ششم ارديبهشت امسال مردي به پايگاه يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ مراجعه كرد و از ناپديد شدن ناگهاني برادرش شكايت كرد و گفت: «برادرم ايرج به تنهايي در خانهاش در سعادتآباد زندگي ميكند. او يك گاراژ در تهرانسر دارد و قرار بود براي تعمير بخشي از سقفش به آنجا برود و با مستاجرش حرف بزند اما چند روز است كه خبري از او نيست و تلفنش را هم جواب نميدهد. »
با ثبت شكايت برادر مفقودي، تحقيقات كارآگاهان آغاز شد. آنها ابتدا به گاراژ مراجعه كرده و از مستاجر آن (اميد) بازجويي كردند، او اما از ناپديد شدن ايرج اظهار بياطلاعي كرد و گفت: «چند روز پيش ايرج به گاراژ آمد و ماشينش را در اختيارم گذاشت تا به خانمي در شهرك اكباتان تحويل دهم. همين كار را هم انجام دادم اما از آن زمان ديگر خبري از ايرج نشده. »
اظهارات اميد در حالي بود كه پليس، پس از چند روز خودروي مفقودي را به شكل رها شده در شهرك اكباتان كشف كرد. به اين ترتيب ماموران بار ديگر به گاراژ رفتند و براي دومين بار اميد را مورد بازجويي قرار دادند. او اينبار هم از ناپديد شدن ايرج اظهار بياطلاعي كرد و گفت كه با او ارتباط خوبي داشته و پيش از اين نيز سه دانگ گاراژ را به قيمت 800 ميليون تومان، در ازاي قطعات يدكي خودرو با ايرج معامله كرده است.
اين در حالي بود كه تحقيقات از خانواده مفقودي نشان ميداد كه او هيچ نياز مالي براي فروش گاراژ (به ارزش سه ميليارد تومان) نداشته است. به اين ترتيب تناقض در اظهارات اميد آشكار شد و ماموران براي دستگيري او به گاراژ اعزام شدند. اما اينبار مشخص شد كه اميد بهطور ناگهاني به ساوه رفته و به شاگرد خود نيز تاكيد كرده است كه هيچ كسي را از اين موضوع باخبر نكند.
با اين همه، سرانجام اميد از سوي پليس دستگير شد و در بازجوييها پرده از راز ناپديد شدن ايرج برداشت. او به كارآگاهان گفت: «من دوستي به نام مهدي دارم كه در كار قاچاق سلاح است. ايرج هم در كار خريد و فروش مواد مخدر بود. آنها ميخواستند با هم معامله كنند براي همين يك ماه پيش به باغي در ساوه رفتيم. آنجا مهدي و ايرج براي معامله اسلحه به محلي ديگر رفتند و من در باغ ماندم. وقتي مهدي برگشت، گفت ايرج را كشته و اگر حرفي در اين مورد به كسي بزنم، من را هم خواهد كشت. »
با ثبت اعترافات اميد، مهدي نيز تحت پيگرد قرار گرفت و بازداشت شد. او در بازجوييها خريد و فروش سلاح را رد كرد اما گفت كه قتل در همان گاراژ اتفاق افتاده. او گفت: «27 فروردين امسال با نقشه قبلي، ايرج را به بهانه صحبت با اميد براي بازسازي سقف، به گاراژ كشانديم و با كمك اميد دست و پايش را بستيم و با تهديد، امضا و اثر انگشتش را روي قولنامه فروش سه دانگ گاراژ زديم. پس از اين كار اميد گفت نميتوانيم ايرج را آزاد كنيم چون به پليس شكايت ميكند. براي همين پيشنهاد داد او را بكشيم و جسدش را به ساوه ببريم. قبول كردم و پس از خفه كردن ايرج، جسدش را با پرايد مهدي به نزديكي روستايي در ساوه برديم و همانجا دفن كرديم. خودرو 206 ايرج را هم به شهرك اكباتان برديم و همانجا رها كرديم. »
سرهنگ كارآگاه حميد مكرم، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ با اشاره به كشف جسد مقتول در گودال دو متري حفر شده از سوي متهمان از ارسال پرونده به پايگاه دهم پليس آگاهي تهران بزرگ براي رسيدگي به اتهام قتل عمد خبر داد.