كيارستمي از چهار سو
زهرا علياكبري
آنقدر كه اين جهان به كيارستمي نياز دارد، او نيازي به اين جهان ندارد. «چارسو» سهشنبهشب شاهد حضور كساني بود كه نشاني از كيارستمي با خود داشتند، گره خورده با رونمايي از فيلم «كيارستمي در نماي باز». بيش از 60 هنرجوي كلاسهايش در اين فيلم درباره او صحبت كردند و گفتند چه آموختهاند اما پايان فيلم كاملا روشن بود؛ حجم آموختهها از 70 دقيقهاي كه «محسن شرفينيا» كارگرداني كرده است، بيشتر بود و اين خصلت اوست كه نگفتهها دربارهاش بيش از گفتههاست. اين ويژگي مردي است كه همه اين هفتاد تن را از استاد خطاب كردنش بر حذر داشته بود و دارد. چارسو سهشنبهشب آنهايي را ديد كه نه در غياب استاد كه در حضور هميشگياش، تولدش را به جشن نشستند و آرزو كردند زودتر سكانس ترك بستر بيماري را كارگرداني كند.
سوي اول- مرد بلندترين روز سال، درسهاي بزرگي براي مردمي دارد كه از همان هوايي نفس كشيدهاند كه ريههاي او را پر ميكند. او نشان داد ميتوان زندگي و نگاه شخصي را جهاني كرد، كافي است براي خودت زندگي كني. بيترس از شكست، بيهياهو به جاي تلاش و بينياز به تشويقهاي ديگران. اين گونه است كه نگاه بهشدت شخصي او، جهاني را به تحسين وادار كرده است.
سوي دوم- درسهايش براي مسوولان، شايد تكاندهندهتر از اينها باشد. او به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و تمام بخشها و نهادها و مراكزي كه به كار مهم پرورش استعداد و آموزش فيلمسازي و... اشتغال دارند، نشان داد در فقدان همه امكانات معمول و مرسوم ميتوان كارگاهي بر پا كرد با خروجياي به بزرگي صدها فيلم كوتاه و نيمه بلند، آن هم با جمعيت جواني كه چيزي جز انگيزه در دست ندارند. خروجي كارگاههاي فيلمسازي كيارستمي در ايران اين مدعا را اثبات ميكند. كيارستمي به تنهايي توانست در چند سال، بيشتر و بهتر از انجمن سينماي جوان در چند دهه، فيلمساز تربيت كند. هنرجوياني انگيزه پيدا كردند و فيلم ساختند و مهمترين نكتهاي كه آموختند تغيير نگاهشان به دنياي اطراف بود. همنشيني با مردي كه محدوديت را نميپذيرد و كارگردان دنياي اطرافش است، همين يك درس را اگر داشته باشد، براي عمري بس است.
سوي سوم- كيارستمي درسهاي بزرگي به كارگردانان بزرگ و اهالي حرفهاي سينما داده است. تدارك ساده توام با نگاه سختگيرانهاش براي ساخت فيلم، نتايجي درخشان به دنبال داشته است. آنجاست كه اسكورسيزي، يكي از پرافتخارترين كارگردانان جهان دربارهاش ميگويد: با ديدن فيلم ABC آفريقا تمام حسرتم پيش چشمم آمد، چون هميشه آرزو داشتم به دور از سلطه سرمايه فيلم خود را بسازم. او بدون اغراق كيارستمي را نماينده عاليترين سطح هنر در سينما معرفي ميكند.
سوي چهارم – او براي تاريخ هم درسهايي بزرگ دارد. روايتش از روزي كه به عنوان برنده «جايزه كن» به ايران آمد ويرانگر و قابل تامل است. «از در پشتي برو، عدهاي جمع شدهاند و قصد دارند كتكت بزنند!» اين پيام كوتاه مامور فرودگاه به او، سبب شد جايزه در دست، پنهاني، در قامتي غيرقابل شناسايي از مهرآبادي كه امروز ديگر پذيراي مسافران از خارج برگشته نيست، راه خانهاش را پيش بگيرد. او اهل غم اگر باشد، اهل قهر نيست. پس از اين واقعه هم در ايران ماند و همين ماندنش بود كه امسال آن استقبال باشكوه براي «از كن برگشتگان» را رقم زد.