قسمت سيام از خاطرات مديريت راديو در دهه شصت
گويندگان و مداحان مذهبي قبل انقلاب
محمدعلي ابطحي
بعد از دعوت آرام و با احتياط ما از هنرمندان دوره گذشته، كه با كار مرحوم نوذري شروع شد، فضاي جديدي در راديو به وجود آمد. مراقب بوديم كه خيلي محتاط باشيم. برنامههاي شاد و دو گويندهاي در راديو زياد شد. تصميم گرفتيم كه آرام آرام از ديگران هم استفاده كنيم. در مورد هنرمندان اجتماعي قبل انقلاب حساسيت زيادي نبود و از آن استقبال شد و مهم شجاعت تصميمگيري دعوت بود. اصليترين دليلش هم اين بود كه روحانيون و انقلابيون مذهبي عمدتا راديو و تلويزيون نداشتند و سريال و فيلم نگاه نميكردند و هنرمندانش را هم نميشناختند. آنها هم كه ميشناختند به روي خودشان نميآوردند كه ميشناسند و موقعيت انقلابي آن را به خطر نميانداختند. اما در مورد همكاران مذهبي راديو موضوع فرق ميكرد. در حوزه مسائل ديني افراد همكار با راديو تلويزيون از طرف روحانيت انقلابي و مديران بعد انقلاب شناخته ميشدند. به همين دليل مثلا هنرمندان مختلف كه نقشهاي بعضا بيپروايانهاي در حوزههاي مسائل اخلاقي و اجتماعي داشتند، مورد فشار شديد انقلابيون مذهبي قرار نگرفتند. اما روحانيون يا مداحاني كه قبل از انقلاب در راديو و تلويزيون حضور پيدا ميكردند، به دليل اينكه مورد شناخت انقلابيون و روحانيون تازه به مديريت رسيده بعد انقلاب بودند، حساسيت بيشتري روي آنان بود. منبريها و مداحهايي كه در راديو وعظ مذهبي ميكردند، مورد هجوم بيشتري نسبت به هنرمندان در رسانهها و به صورت عملي قرار گرفتند. نمونه بارز آن ذبيحي بود. ذبيحيها دو برادر بودند كه در راديو تهران و مشهد برنامه مذهبي، دعاي سحر و اذان اجرا ميكردند. البته جواد ذبيحي كه در تهران بود مشهورتر بود. صداي خوبي هم داشت. آنها در راديو فقط اشعار مذهبي ميخواندند ولي آخر اشعارشان گاه به گاه براي سلامت وجود ذات همايوني دعا ميكردند. برادر بزرگتر كه در تهران ميخواند رديفهاي موسيقي را ميشناخت ولي هميشه مناجاتهايش را بدون موزيك خواند. بلافاصله بعد انقلاب دستگير شد و بعد مدت كوتاهي آزاد شد. اما بعد از مدتي توسط نيروهاي مذهبي انقلابي ربوده شده و در بيابانهاي اطراف تهران كشته شد. يادم هست در مشهد چند نفر از روحانيون طرفدار شاه يا مخالف مبارزات مورد كينه مضاعفي قرار داشتند كه آنها را نيز به بيابانهاي اطراف بردند و بلاهاي مختلف و منجمله قتل بر سر آنان آمد. يكي از معروفترين وعاظي كه در ماه رمضان و مناسبتهاي مذهبي در راديو حضور پيدا ميكرد، شيخ رضاي نوغاني بود. انصافا بيان و خطابه كمنظيري داشت و در سخنراني يكي از صاحبان سبك بود. چند باري هم به ديدن شاه در مشهد رفته بود. وي از اين حساسيتها مطلع بود و به سرعت از ايران خارج شد و فكر كنم در لندن زندگي ميكند. دو هفته پيش شنيدم فوت شده است. نميدانم خبرش درست است يا نه. در دوران رياستجمهوري آقاي خاتمي نامهاي نوشت و خواست اجازه دهند به دليل كهولت سن به وطن برگردد. اما با وجود نظر موافق آقاي خاتمي، نهادهاي تصميمگيري اجازه ندادند. مرحوم ذبيحي برادر ديگري داشت كه برنامههاي مذهبي در راديو مشهد اجرا ميكرد. او را دستگير كردند. من روزهاي اولي بود كه به راديو مشهد رفته بودم. در سالن بزرگ كميته انقلاب اسلامي در اول خيابان جم دادگاه علني براي او تشكيل شده بود. شايد حدود هزار نفري از نيروهاي مذهبي آمده بودند. فقط با اين حساسيت كه نيروهاي مذهبي، انقلابي او را ميشناختند و از او متنفر بودند. من هم رفته بودم. آقاي شيخ علي تهراني كه بعدها از راديو بغداد سر در آورد، قاضي دادگاه بود. وقتي وارد شد، به طرفش هجوم بردند كه حفظش كردند. محاكمه كوتاهي بود. شيخ علي تهراني دستور داد كه از بلندگوي سالن صداي مجرمانه او را پخش كنند. از بلندگو با آواز پخش شد كه خدايا اعلي حضرت شاهنشاه آريامهر، شهبانو فرح ووليعهد را حفظ كن. سالن سكوت عجيبي گرفته بود. فضاي انقلابي بعد انقلاب آن قدر تند بود كه به راحتي شيخ علي تهراني فهميد كه اين ديگر نميتواند حرفي در دفاع از خودش بزند و حكم اعدامش را صادر كرد كه اعدام نشد. چند ماه بعد از آن محاكمه جلوي در راديو تلويزيون مشهد ايستاده بودم، ذبيحي داشت پياده از جلوي آنجا رد ميشد. داخل راديو را نگاه ميكرد. خيلي در آن ايام جرات ميخواست، از در بيرون رفتم و سلام و عليك كردم. عجب روزگاري. همچنان كه نوغاني واعظ هم بعد از خروج از كشور به صورت غيابي توسط مرحوم فردوسي پور به اعدام محكوم شد. اينها همه حكايت از حساسيت ويژه در مورد همكاران مذهبي راديو تلويزيون داشت كه بيشتر به تحكيم رژيم تعبير ميشد. دليل عمده آن البته عدم پيگيري راديو تلويزيون در آن ايام توسط روحانيون و نزديكانشان بود. هيچيك از هنرمندان قبل انقلاب راديو و تلويزيون دچار اين عقوبتهاي سخت نشدند. به اين دليل ما هم در راديو به فكر استفاده از نيروهاي مذهبي قبل انقلاب نيفتاديم و ميدانستيم كه امكانپذير نبود. اما نعمتي بود كه انقلابيون خيلي هنرمندان غيرمذهبي راديو را نميشناختند و ما توانستيم از آن استفاده كنيم و كمكم موردمقبوليت حكومت قرار گرفتند تا جايي كه در مرگ هنرمند طنز راديوي قبل انقلاب، مرحوم مهرپرور، رهبري معظم انقلاب هم تسليت علني
گفتند.