• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3568 -
  • ۱۳۹۵ سه شنبه ۱۵ تير

درباره «سرخ سفيد» مهدي يزداني‌خرم

سرخي من از تو!

مصطفي داننده

رمان «سرخ سفيد» مهدي يزداني‌خرم سبب شد تا مني كه بارها پياده از ابتدا تا انتهاي خيابان 16 آذر را گز كرده‌ام، بارديگر هوس كنم در اين خيابان قدم بزنم. قدم زدن اين‌بار اما يك تفاوت بزرگ داشت. تمام حواسم به آسمان بود، به ساختمان‌ها، به باشگاه ورزشي، به خيابان تا ببينم ارواح سرگردان اين خيابان را مي‌بينم؟ گاهي حتي پشت بام‌ها را نگاه مي‌كردم بلكه چشمم به لك‌لك عاشق تهران بيفتد. دلم مي‌خواست وقتي از انقلاب به سمت 16 آذر مي‌روم سيگارفروشي دم خيابان ايستاده باشد تا از او يك سيگار 57 بخرم. حتي وقتي از اين خيابان رد مي‌شدم حواسم به تيرهاي غيب بود. مي‌دانستم هدف اين تيرها نيستم اما مي‌ترسيدم از بد حادثه هم‌چون مريم گلوله بيايد، پيراهنم را پاره كند و به قلبم بنشيند.
پيش از اين؛ تنها «كليدر» دولت‌آبادي اين حس را به من داده بود. مدت‌ها بعد از اين كتاب، عاشق سبزوار و روستاهاي پرحاشيه‌اش بودم و نان و ماستم را مي‌خوردم. از شما پنهان نباشد عاشق مارال هم شده بودم البته. اما برگرديم به مهدي يزداني‌خرم و كتابش.
15 مبارزه و 15 داستان باعث شده است كه اين كتاب تبديل به يك كتاب استخوان‌دار و جذاب با ايده‌اي معركه شود. پيوند تهران امروز به تهران قبل از انقلاب اوج هنر مهدي يزداني‌خرم بود. اين 15 مبارزه باعث شد تا يزداني‌خرم تبديل به داستان‌گويي شود كه آدم‌هاي اين كتاب را براي مخاطب روايت مي‌كند. قصه‌گويي مهم‌ترين ويژگي «سرخ سفيد» است.
همه آدم‌ها قصه‌اي دارند و يزداني‌خرم به خوبي اين نكته را در كتابش نشان داده. شايد براي خيلي‌ها يك سيگارفروش، يك كشيش يوناني، پسر مسوول سردخانه، زالوانداز، سيد قلابي، مهاجم سابق تيم تاج، متخصص زنان ممنوع‌الكار شده، جوان تازه ازدواج كرده عضو كميته، رفتگر، كاردار سفارت لندن كه ماموريت گرفته است در دوبلين پايتخت ايرلند باشد و... جذاب نباشند اما وقتي مهدي يزداني‌خرم قصه آنها را از دل يك باشگاه ورزشي آن هم وسط تلاش‌هاي يك كيوكوشين‌كاي سي‌و‌سه‌ساله (كارمند جزو اداره‌اي ملال‌آور كه كتاب‌هاي بي‌مخاطب مي‌نويسد) براي كسب كمربند سياه بعد از 15 مسابقه، بيرون مي‌كشد متوجه مي‌شويد كه عجب، آدم‌هاي اين شهر با قصه‌هاي‌شان هر روز از كنارت رد مي‌شوند. حتي به تاريخ زندگي خود رجوع مي‌كنيد ببيند آيا قصه شما هم براي مردم شنيدني است.
نكته ديگر كتاب يزداني‌خرم، انتقال خوب او از تهران 1391 به تهران سال 1358 بود. او به خوبي اين كار را در كتابش انجام داده است. مثل چرخ و فلكي كه ابتداي كتاب سوارش مي‌شويد و انتهاي كتاب شما را در نقطه اول پياده مي‌كند. اين تونل زمان براي شما غريب نيست و اين پرش تاريخي اصلا شما را اذيت نمي‌كند و به خوبي با آن ارتباط برقرار مي‌كنيد. نمونه عيني پرش‌هاي تاريخي اين كتاب را مي‌شود در كارهاي كيانوش عياري مثل «دكتر قريب» و تا حدودي فيلم توقيف شده «خانه پدري» كه روايتگر دوره‌هاي مختلف ايران بود، مشاهده كرد. يزداني‌خرم با مهارت قابل ستايشي توانسته رابطه‌اي ميان رقباي كيوكوشين‌كاي سي‌و‌سه‌ساله و قصه‌هايي كه مي‌خواهد تعريف كند برقرار كند.
داستان‌هاي او اصلا خواننده را كسل نمي‌كند بلكه اين اشتياق را ايجاد مي‌كند كه ببيند بعد از پايان يك مبارزه، مبارز بعدي كيست و نويسنده چه داستاني را رو مي‌كند.
عطش اطلاع پيدا كردن از نتايج مسابقات كيوكوشين‌كاي سي‌و‌سه‌ساله، ديگر جذابيت كتاب مهدي يزداني‌خرم بود. بعد از هر قصه به مسابقه بازمي‌گرديم تا ببينيم اين جوان در حسرت موفقيت با رقيبان خود چه مي‌كند. 15 مسابقه كه با ريختن خون كيوكوشين‌كاي سي‌و‌سه‌ساله بر روي لباس سفيدش همراه بود، ابراز همدردي و سمپات شديد مخاطب را با قهرمان قصه ايجاد مي‌كرد.
تقريبا همه ما دوست داريم با كاري شناخته شويم و طعم شيرين موفقيت را بچشيم. حالا فرقي هم نمي‌كند براي به دست آوردن كمربند مشكي ورزشي باشد كه چند هزار نفر مانند آن را به كمر دارند يا تلاش براي رسيدن به قدرت. آدميزاد عاشق موفقيت است، به ويژه موفقيتي كه بعد از شكست‌ها به دست مي‌آيد.
«سرخ سفيد» مهدي يزداني‌خرم را دوست داشتم حتي خيلي بيشتر از «من منچستر يونايتد را دوست دارم». البته بماند كه يزداني‌خرم از زبان مرد جوان مغازه خشك‌شويي، مي‌گويد كه عاشق منچستر يونايتد است. سرخ سفيد جذاب است و اين جذابيت از روي جلد آغاز، در يكان يكان كلمات خلاصه مي‌شود و وقتي به پايان مي‌رسد، آدم دلش مي‌خواهد كه يزداني‌خرم باز هم بنويسد.
داستان بكر و ناب «سرخ سفيد» حكايت از اين معنا دارد كه مهدي يزداني‌خرم در حال تبديل شدن به رمان‌نويسي برجسته در زمان ماست. حالا مي‌توانم بگويم و البته بنويسم بعد از محمود دولت‌آبادي، بزرگ علوي، احمد محمود، اسماعيل فصيح، رضا اميرخاني، مسعود بهنود و عباس معروفي؛ «من مهدي يزداني‌خرم را دوست دارم».

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون