رقابت سياسي به طريقه ژورناليسم
سيدعلي ميرفتاح/ روزنامه حزب نيست اما در غياب احزاب، بوي گل را از كه جوييم؟ از گلاب. كار سياسي و حزبي را هم چارهيي نداريم كه از روزنامه توقع كنيم. روزنامهها چه بخواهند، چه نخواهند سياسياند و نميتوانند به بهانههاي فرهنگي و اجتماعي و هنري بار سياسيشان را زمين بگذارند و كاركرد حزبيشان را از دست بدهند. به خصوص از دوم خرداد به اين طرف روزنامهها دايرمدار سياست شدهاند و چپ و راست، يا به تعبير دقيقتر اصلاحطلب و اصولگرا را با رنگآميزيهاي مختلف، نمايندگي كردهاند. درست است در مملكت ما رقابت حزبي وجود ندارد اما با همه مضيقههاي قانوني، اجتماعي و جناحي، روزنامهها جايگزين احزاب شدهاند و با يكديگر به رقابت پرداختهاند و بازي سياسي را تا اينجاي كار پيش آوردهاند. درست است كه بحث تحزب جدي شده و دولت شروع كرده به مجوز دادن اما واقعيت اين است كه براي درك فضاي سياسي منبعي مهمتر از روزنامهها وجود ندارند و اگر بخواهيم ببينيم مشاركتيها، موتلفهييها، كارگزارانيها، اصلاحطلبان، جبهه پايداريها و غيره در چه اوضاع و احوالي هستند چاره نداريم كه صفحات سياسي شرق و كيهان و اعتماد و وطن امروز و رسالت و غيره و ذلك را ببينيم و بخوانيم. مردم هم، چه گروه قليل روزنامه بخر و چه گروه كثيري كه دم پيشخوان مطبوعات ميايستند و مجاني تيترها و عكسهاي يك را ميخوانند و ميبينند، از روزنامهها توقع رفتار و گفتار سياسي دارند و تيترها و عكسهاي فرهنگي، هنري را و حتي اجتماعي را جدي نميگيرند. من خودم تجربه كردهام و بيواسطه و از طريق دكههاي معتبر فهميدهام كه عكسهاي هاشمي و سيدحسن و علي مطهري بفروشند و عكسها و تيترهاي عياري و كيميايي و حاتمي كيا نفروشند و توقع مخاطب را برآورده نميكنند، سهل است كنجكاوي او را هم تحريك نميكنند. اگر بخواهيم به سياسي بودن و تاثيرگذار بودن صفحه يك روزنامهها نمره بدهيم حق اين است كه كيهان و وطن امروز را به ترتيب، 20 و 19 بدهيم و سياسي بودن آنها را تحسين كنيم. الحق كيهان قدر صفحه يكش را ميداند و بسته به اوضاع داخلي و خارجي حتي ميليمتري از صفحهاش را هدر نميدهد. او ميداند كه در يك رقابت جدي سياسي قرار گرفته و ذرهيي غفلت موجب يك عمر پشيماني است. بر عكسش اما روزنامههاي اصلاحطلب هستند كه هيچ توجه و عنايتي به صفحه يك و تيتر و عكسشان ندارند. همين امروز (شما بخوانيد ديروز) به عنوان نمونه به روزنامههاي اصلاحطلب نگاه كنيد، مقابلش كيهان و وطن امروز و جوان را هم ببينيد. الان درست در ميانه بحثها و رقابتهاي داغ سياسي هستيم كه متناسب با پوزيشن جديد دولت و گرفتاريهاي داخلي و خارجياش راه افتاده و آرايش جديد نيروهاي سياسي به استقبال انتخابات مجلس، شكل گرفته. عكس يك چند روزنامه اصلاح طلب از سيدعلي صالحي، شاعر و مرتضي بانك اقتصاددان. فريماه فرجامي با تيتر ستارهيي كه ديگر ستاره نبود و كاريكاتور چاپ كرده از ظريف و كري است كه از بالا و پايين در نقطه چينها هم نفوذ كردهاند. خدا نفوذشان را بيشتر كند. باز دم اعتماد گرم كه سراغ احمدينژاد و جليلي رفته از يك ديدار ساده، يك خبر مهم و جدي هشداردهنده ساخته... من غلطگير روزنامهها نيستم و نميخواهم در كفش همكارانم پا كنم و از كارشان ايراد بگيرم بلكه عرضم اين است كه كار سياسي و حزبي و رقابت با كيهان و توابعش را نميشود با عكس شاعر و هنرپيشه و اقتصاددان پيش برد. بحث رقابت جدي است و همين الان هم دولت حسابي عقب و توان رسانهيياش ضعيف است و منتقدانش پيشروي كردهاند و ميكنند... از همين الان نبايد بحث مجلس را زمين گذاشت و كار حزبي را رسانهيي نكرد و به ميان مردمش نبرد اما انگار همه خوابند و بيحوصلهاند و از ترس هزينههاي سنگين سياسي هم كه شده ترجيح ميدهند صفحه يكشان را با چيزي معمولي و غير خبري برگزار كنند. بابت فريماه فرجامي و سيدعلي صالحي كه روزنامهها را نميبندند و تذكرشان نميدهند... ضمن اينكه كلا يك نخوت و بيحالي و بيانگيزگي در رسانههاي اصلاحطلب ديده ميشود كه معمولا حضور رقيب جدياي مثل كيهان و جوان و وطن را از ياد ميبرند و از روي دست هم از سياست ميگريزند و به تيترهاي خنك فرهنگي پناه ميبرند. در بازي سياسي عياري وزنهيي نيست كه بتوان بار سياسي روزنامه را روي گردهاش گذاشت. عياري و فيلمش و صالحي و شعرهايش مهم هستند اما نه آنقدري كه بشود بار سياسي و حزبي روزنامه را روي گردههاي لاغرشان گذاشت و وارد رقابت جدي شد. اگر با عرايضم موافق نيستيد صبحها دم دكه بايستيد ببينيد چندتا از تيترهاي اصلي و فرعي روزنامههاي نزديك به هم، شبيه همند و بيرمق؟