مدل اقتصادي روحاني درست است
اگر بخواهيم يك اقتصاد موفق و رو به جلو داشته باشيم سهمالقدر مدل اقتصادي و اجراي اين مدل يا نسخه چقدر است؟
دانستن نسخه اجرايي اقتصادي 30 درصد از موفقيت است و 70 درصد مربوط به چگونگي و مديريت اجرايي آن است.
مدل اقتصادي دولت آقاي روحاني مدل درستي بوده؟
هوشياري آقاي روحاني اين است كه هر دو جريان را در تاريخ اقتصادي و سياسي ايران ديده وخودش از همان ابتداي نظام در صحنه بوده. آقاي روحاني خوب ميدانست كه راهحل عبور از بحرانهاي اقتصادي نه آن است و نه اين. همين شد كه اعتدال و استفاده از ظرفيتهاي اجتماعي را مد نظر گرفت و شعار قانون و مردمگرايي داد.
آسيبشناسي آقاي روحاني از فضاي سياسي و اقتصادي كشور و راهحل ايشان، راهحل درستي بوده؟
بهشدت درست است.
شعارهايش منطبق با واقعيتها بوده؟
بله. آقاي روحاني تحليل تاريخي درستي از فضاي سياسي و اقتصادي كشور دارد.
البته از يك مساله نميشود غافل شد و ذكر آن بيانصافي است. تا جايي كه خبر داشتم جنابعالي در اتاق بازرگاني تهران بسياري از چهرههاي اقتصادي كشور را دور هم جمع كرده بوديد از مسعود نيلي تا محمد خوش چهره كه برخي از اين دوستان در تيم اقتصادي آقاي روحاني قرار گرفتند. علت اصلي آن اقدام شما در اتاق بازرگاني چه بود و چه ثمراتي داشت؟
بله ما در اتاق بازرگاني بر اساس اتفاقي تصميم گرفتيم كه اقتصاد كشور را پيش از انتخابات 92 رصد كنيم.
چه سالي؟
سال 90. بايد وضعيت اقتصادي كشور را رصد ميكرديم و به يك مدل ملي براي نجات اقتصاد ايران ميرسيديم. ماموريت سنگين و ويژهاي بود. راهي نداشتيم جز اينكه نخبگان حوزه اقتصاد را بدون توجه به خط سياسي و وابستگيهاي جناحي به اتاق تهران دعوت كنيم. دو كميسيون تشكيل داديم؛ كميته اقتصاد وكميته روابط خارجي و ديپلماسي اقتصادي. آقايان نيلي، دانشجعفري، كميجاني وديگر اساتيد اقتصادي را دعوت كردم. 80 جلسه دو ساعته برگزار شد. سه ماه به سه ماه مسائل روز را مطرح وبررسي ميكرديم. ديدگاهها را دستهبندي كرده ويك گزارش از آن تهيه ميشد. كميته ديپلماسي اقتصادي هم با حضور آقايان واعظي، ابوطالبي، شيخالاسلام، مسعود كرباسيان و معاون وزير امور برگزار ميشد كه دبير جلسه آقاي واعظي بود كه يك گزارش هم از وضعيت ديپلماسي خارجي تهيه شد.
پس اين جلسات را شما راهاندازي كرديد ؟
بله. براي تعطيل نشدن اين جلسات و استمرار آن هزينه شد.
فقط بحث ميشد يا اينكه خروجياي هم داشت؟
موضوعات مطرح شده در اين دو كميته تبديل به پروژه ميشد. اين پروژهها با همكاري دانشگاههاي شريف، تهران، علامه و ديگر دانشگاهها اجرا شد. البته خروجي اين جلسات تبديل به كتابهايي شد كه اتاق بازرگاني منتشر كرد. از همان زمان اين مساله در ذهنم بود كه فارغ از اينكه چه كسي در آينده رييسجمهور ميشود، نتايج اين نشستها را در قالب گزارشي مفصل به رييسجمهور بعدي ارايه دهيم. همين هم شد. يعني دو گزارش مفصل در حوزه اقتصاد و ديپلماسي خارجي تهيه كرديم. معتقد بودم اين دو نشست و كميته بهترين افراد در زمينه اقتصاد و ديپلماسي هستند و ميشود الگو و نسخه اقتصادي ايران را با آنان تهيه و تدوين كرد تا رييسجمهور بعدي راه آسانتري داشته باشد.
نسخهاي از اين گزارشها را در اختيار آقاي احمدينژاد گذاشتيد؟
تنظيم گزارشها به طور كامل به عمر رياستجمهوري آقاي احمدينژاد نرسيد. مقطع برگزاري انتخابات بود. 40 نفر از اساتيد برجسته دانشگاهها با محوريت آقاي نيلي دور يك ميز جمع كرديم. مسوول نگارش پروژه آقاي نيلي شد. آقاي واعظي هم با مركز مطالعات استراتژيك به همراه آقاي كرباسيان و ابوطالبي و ظريف ديپلماسي سياست خارجي را نوشتند. پس از تنظيم دوباره مورد بحث و بررسي قرار گرفت و در نهايت اين الگوها تبديل به دوكتاب شد كه مدل اقتصادي و مدل اقتصاد ديپلماسيمحور ايران را تشريح ميكند. تا اينكه آقاي روحاني رييسجمهور شد. اين دوكتاب را به ايشان داديم. آقاي روحاني هم سياستمدار كاركشته و بادرايتي است و بهشدت از اين الگوها استقبال كرد و در نهايت هم همين 30 نفر را كه در اتاق بازرگاني بودند به عنوان كارگروه اقتصادي خود انتخاب كرد.
بعد از اينكه روحاني رييسجمهور شد با او ديدار داشتيد؟
نه، نيازي هم نبود. دنبالش هم نبودم كه ايشان را ببينم. البته آقاي روحاني جداي از اين 30 نفر تعدادي ديگر همچون آقايان نوبخت و سيف را هم به تيم اقتصادي دولت اضافه كرد.
آقاي طيبنيا در جمع آن 30 نفر حضور داشت؟
از ابتدا نبودند اما بعدا اضافه شدند. آقايان نعمتزاده، تركان و زنگنه هم بعدا اضافه شدند. آقاي آخوندي هم گاهي به جلسات ميآمد. با محوريت آقايان نيلي، نهاونديان و نوبخت اين الگو تدوين و اصلاح شد.
اين پروژه را چه كسي براي آقاي روحاني پرزنت كرد؟
آقاي نيلي 15 ساعت اين طرح را به آقاي روحاني توضيح داد. البته قرار بود آقاي نيلي معاون سازمان مديريت و برنامه شوند كه در نهايت مشاور اقتصادي رييسجمهور و مجري اصلي اين طرح شدند.
با اين تفاسير پس آقاي نيلي هد اقتصادي دولت هستند؟
با آن عقبهاي كه توضيح دادم بله. بر اساس همين الگو وزراي كابينه انتخاب شدند.
چطور همه اين افراد با سلايق مختلف به يك نتيجه و خروجي رسيدند؟ از چپ سوسياليستي تا راست ليبراليستي؟
ظرف اين 30 سال همه معتدل شدهايم. چه من آلاسحاق و چه آقاي نهاونديان و نيلي كه 30 سال قبل با هم سر ماجراهايي كه توضيح دادم اختلاف نظر داشتيم. البته اين همان چيزي است كه در همه جاي دنيا اتفاق افتاده. اين آقايان هم از افراد متدين، عاقل و منصف كشور هستند كه ظرفيتهاي بالايي براي بهبود وضعيت اقتصادي كشور دارند.
ميشود گفت كه بالابردن ضريب منافع ملي همه را به اين نقطه رسانده است؟
بله. همه اين افراد تعلقات جناحيشان را براي منافع ملي كنار گذاشتند و با رويكردي ملي اقدام به تهيه الگوي اقتصادي ايران كردند. من هم افتخار ميكنم كه ميليونها تومان براي انجام چنين كاري و چنين جلساتي هزينه كردهام چراكه ميبينم اين هزينهها پس از 30 سال دارد نتيجه ميدهد. آقاي روحاني هم يكي از بهترين گزينههاي رياستجمهوري بود كه اين طرحها را اجرا كند. ايشان سيستم و نواقص سيستم را خوب ميشناسد و بر كار مسلط است و اين تيم هم به ايشان معتقد است. آقاي روحاني وقتي رييسجمهور شد دو حلقه درست كرد. حلقه سياسي و حلقه ديپلماسي خارجي. حلقه سياسي همينهايي هستند كه ميبينيد به اضافه اينكه آقاي آشنا و ديگران به آن اضافه شدند. تقريبا اعتدال در اين مدل وجود دارد. در مدل اقتصادي آقاي نيلي اگر اقتصاد راه بيفتد، اشتغال و ديگر موارد حل ميشود.
در مسالهاي كه شما در اتاق بازرگاني با هم جدل كرديد و به بحث گذاشتيد نگاه به مشكلات سياسي خارجي ايران داشتيد؟
بله.
گفتيد كه حل شدن پرونده هستهاي خيلي مهم است. كسي از همحزبيهايتان مشكلي نداشت كه چرا اين كار را ميكنيد؟
من عضو هيچ حزبي نيستم.
آقاي نيلي هم به نظر شما همان نيلي دهه اول انقلاب است؟
نه، همه ما تغيير كردهايم. ايشان هم آدم منصفي است. نيلي امروز با نيلي سالهاي 72 و 73 فرقي اساسي دارد.
در بخشي از اظهاراتتان به ذينفعهاي بازدارنده اشاره كرديد و گفتيد كه يكي از مشكلات اساسي اقتصاد و سياست ايران اين جريان است. اين ذي نفعهاي بازدارنده متشكل از چه جريانها و افرادي است؟
ذينفعهاي بازدارنده همان جيغ بنفشها هستند. كساني كه مدل اقتصادي آقاي روحاني منافع اقتصادي و سياسيشان را با بحراني اساسي مواجه كرده.
يعني كركره كاسبيهايشان را پايين كشيده؟
از صدر تا ذيل جريان ذينفعهاي بازدارنده كاسبيهايشان تعطيل يا به حداقل رسيده. هم در حوزه اقتصادي و هم در حوزه سياسي. به همين علت است كه اين ذينفعها، فضاي اعتدالي را برنميتابند.
چون حيات و مماتشان بستگي به فضاي غيراعتدالي دارد؟
بله. لغت اعتدال براي آنها ملاك نيست. هر كلمهاي را بگوييد فقط منافعشان را مدنظر دارند. لازم باشد يك روز كاپشن ميپوشند و ريش ميگذارند و اگر لازم شد كت و شلوار ميپوشند و كراوات ميزنند. براي اين جريان هيچ چيزي جز منافع خودشان مهم نيست. براي اينان منافع شخصي، گروهي، حزبي و دستهاي اهميت دارد. سران اين جريان هم بهشدت باهوش هستند. كاملا متوجه شدند كه شرايط اعتدالي غير از اين است كه بتوانند نفس بكشند. همين است كه به هر طريقي ميخواهند كاري كنند كه قطار اعتدال بايستد و مانع تثبيت فضاي اعتدالي در حوزه اقتصادي و سياسي شوند.
آيا منافع اين ذينفعهاي بازدارنده با اجراي مدل اقتصاد مقاومتي هم دچار بحران ميشود؟
صد در صد. آنها باهوش هستند، سابقه هم دارند. خوب ميدانند كه اگر مدل اقتصاد مقاومتي اجرا شود همه نقشههايشان، نقش بر آب ميشود و نفعي به آنان نميرسد.
به نظر شما قطع كردن دست و پاي اين ذينفعهاي اقتصادي از سياست و اقتصاد ايران شدني است؟
من فكر ميكنم به هر قيمتي شده خودشان را نجات ميدهند و منافعشان را ميسازند. مثالي ميزنم تا شايد بهتر موقعيت و قدرت اين جريان را درك كنيد. من در اتاق بازرگاني ميخواستم اصلاحاتي انجام دهم تا چند قدم وزارت بازرگاني را جلو ببرم. براي اجرايي شدن اين كار بايد كارهاي زيربنايي ميشد. اما تا ميخواستم حركتي رو به جلو داشته باشم ميديدم سر جاي اولم هستم. دايرهاي را فرض كنيد كه من وسط آن ايستادهام و ميخواهم اهرمي را بچرخانم، گويي يكسري بندهايي آويزان بود كه از زير فوندانسيون به اين اهرم وصل بود و به حلقهها جوش خورده. هرچه سعي كنيد كه اين اهرم را بچرخانيد نميشود، كمي بيشتر هم زور بزنيد كمرتان خواهد شكست و زور اضافي هيچ فايدهاي ندارد جز آسيب رساندن به خودتان. ماجراي اقتصاد ايران و اين ذينفعهاي بازدارنده مثل چرخاندن همين اهرم است كه بندهايي فولادي و بتوني به آن وصل است. اين ذينفعهاي بازدارنده در حوزه سياسي و در حوزه اقتصادي نميخواهند ما به نقطه مطلوب برسيم. از هر ابزار ممكني هم استفاده خواهند كرد. آنها به نظام سياسي و اقتصادي ايران بتونه هستند.
به واقع راهحلي براي كم كردن شر آنها از سر منافع ملي نيست؟
به نظرم و بر اساس تجربهام، معتقدم بايد با آنها كنار آمد. يعني هيچ كاري نكنيم و به آنها بگوييم منافعت را بردار و ببر. يعني يك قراردادي با آنها تنظيم شود مبني بر اينكه تو سودت و منافعت را ببر اما يك مدلي طراحي كنيم كه سود آنها در پروژهاي ملي تعريف شود. بايد مثل پيمانكار به آنها نگاه شود، پيمانكاراني كه چه بخواهيم چه نخواهيم در عرصه سياست و اقتصاد هستند، پس بهتر است مديريتشان كنيم.
توان مديريت آنها را داريم؟
بله ميشود به آنها جهت داد و مراقبت كنيم كج و راست نروند. البته كار سختي است و به اين سادگيها نميشود اين كار را كرد. اگر بتوانيم انجام دهيم خوب است. اگر نه بايد اره برداشت و هم سرشان را و هم ريشهشان را زد. البته باز هم بايد گفت كه براي ريشهكن كردن آنان به ارهاي نياز است كه بتواند هم فولاد را ببرد و هم بتن را. تا زماني كه دست و پاي جريان ذينفعها به اصل اقتصاد و سياست ايران گره خورده هيچ كاري نميشود كرد و هر كسي هم كه زور بزند كمر خودش را در معرض شكسته شدن قرار داده. با وجود اين جريان هر پديده اقتصادي و اصلاحگرايانه ناموفق خواهد بود.
با توجه به همه اين مباحث به نظر شما براي موفقيت در اقتصاد چه بايد كرد؟
براي موفقيت الزاماتي ضروري است. چون دولت محور و بستر زمينهساز و پشتيبانيكننده اجرايي شدن اقتصاد مقاومتي است، بايد همه قوا از جمله مجلس، قوه قضاييه و نهادهاي عمومي و بخش خصوصي در حسن اتمام و تسريع در اجرا به دولت محترم كمك و ياري كنند و از هرگونه برخورد سياسي حزبي و گروهي و بخشي پرهيز كنند يعني بايد بار شاطر باشند، نه بار خاطر. دوم اينكه نگاه به اقتصاد مقاومتي بايد پروژهمحور باشد يعني 24 بند اقتصاد مقاومتي را بايد در 24 پروژه تعريف كرد و براي فرآيند پروژهاي اقدام كرد. يعني مجري مشخص و زمانبندي تعيين شده، شاخصهاي كنترلي معلوم و نظام پيگيري و نظام تشويق وثيقه معين، در مقاطع ماهانه و فصلي و... گزارشهايي ارايه اعلام شود. از سوي ديگر مجموعه ذينفعهاي بازدارنده در حفظ شرايط موجود و بهرهمندي از آن ضامن بقا و دوام ايشان است. شناسايي و تكليف ايشان با اين طرح مشخص و با قاطعيت و انضباط لازم و قرارگيري در فرآيند نظام مديريت اقتصادي اجرايي شود. يك مساله ديگر اين است كه با حفظ همه خطوط سياسي نظام هماهنگي لازم در روابط بينالملل و تعاملات منطقهاي و بينالمللي به گونهاي تنظيم و تدبير و مديريت شود كه بتوان به خوبي از اهرمهاي اقتصادي براي پيشبرد اهداف سياسي استفاده كرد و همچنين از اهرمهاي اقتصادي براي پيشبرد اقتصاد بهره جست. به گونهاي كه ديپلماسي سياسي كشور كاملا هماهنگ با برنامه اقتصاد كشور و همسو باشد. نكته بعدي اين است كه مشاركت دولت و مردم به صورت واقعي و عملي با اعتماد همهجانبه همديگر باشد به گونهاي كه دولت و مردم يار شاطر همديگر باشند، نه بار خاطر يكديگر.