قتل در پي ارتباط پنهاني
با دختر خاله
اعتماد| مردي كه شوهر دخترخاله خود را به قتل رسانده و جسدش را به آتش كشيده است، پس از دستگيري از سوي پليس، انگيزه قتل را «تلاش براي ازدواج با دخترخالهاش» اعلام كرد. اين در حالي است كه همسر مقتول، با وجود اعتراف به داشتن ارتباط پنهاني با قاتل، در اظهاراتي متناقض مدعي شده كه هيچ اطلاعي از نقشه قتل نداشته است.
رسيدگي به اين پرونده از بامداد 16 تير امسال با اطلاع پليس قلعه نو از كشف جسد مردي ناشناس در يك سمند سوخته در جاده ورامين آغاز شد. بررسي ماموران نشان ميداد كه مقتول، به دليل اصابت ضربههاي چاقو به قتل رسيده و سپس جسدش به آتش كشيده شده است. به اين ترتيب پروندهاي با موضوع «قتل عمد» تشكيل و براي رسيدگي در اختيار پايگاه دهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت. در تحقيقات ابتدايي كارآگاهان اين پايگاه فاش شد كه مقتول مردي 48 ساله به نام پژمان است كه از 15 تير امسال، ناپديد شده بود. همسر مقتول (الهام) پس از احضار به پايگاه دهم، به كارآگاهان گفت: «15 تير امسال همراه پژمان و بچه هايم (دو دختر 10 و 12 ساله) به خانه پدرم رفتيم اما پژمان پس از خوردن شام از خانه خارج شد. ساعت 22:30 با او تماس گرفتم تا دنبالمان بيايد اما او خستگي را بهانه كرد و از من خواست در خانه پدرم بمانم. از آن روز به بعد ديگر تماسي با هم نداشتيم.» در ادامه تحقيقات، كارآگاهان به خانه مقتول اعزام و متوجه شدند كه شب قتل، پسرخاله همسر مقتول (ناصر) به خانه او رفته و همراه مقتول از ساختمان خارج شده است. با كسب اين سرنخ، ناصر دستگير شد و مورد بازجويي قرار گرفت. او گفت: «خانه من پاركينگ ندارد براي همين آن شب به خانه پژمان رفتم تا ماشينم را در پاركينگش بگذارم. ميخواستم برگردم اما او با خودروي سمندش، مرا به خانهام در سه راه تهرانپارس رساند. از آن زمان خبري از او نداشتم تا اينكه همسرش (الهام) ماجراي قتل را برايم تعريف كرد.» اظهارات ناصر در حالي بود كه بررسيها نشان ميداد، او شب حادثه، همراه مقتول به جاي تهرانپارس، به سمت حكيميه رفته است. همزمان نيز فاش شد كه الهام (همسر مقتول) با شوهرش اختلافات زيادي داشته و برخلاف ادعايش در بازجوييها، شب حادثه در خانه پدر و مادرش مهمان نبوده است.
با محرز شدن تناقض در حرفهاي الهام و ناصر، هر دوي آنها دستگير و به پايگاه دهم پليس آگاهي تهران بزرگ منتقل شدند. الهام در بازجوييها به داشتن رابطه عاطفي با ناصر (پسرخاله اش) اعتراف كرد و گفت: «ناصر چند بار از من خواستگاري كرده بود اما من گفتم همسر و دو فرزند دارم و نميتوانيم با هم ازدواج كنيم. او چند بار گفت بايد مانع ازدواجمان را از ميان بردارد و حتي يك بار پيشنهاد داد پژمان را با سم به قتل برسانيم كه مخالفت كردم. من نميدانم چه كسي همسرم را كشته.»
ناصر نيز كه در ابتدا با تاييد اعترافات الهام مدعي شد، هيچ نقشي در قتل نداشته، پس از مواجهه با مدارك پليسي به قتل اعتراف كرد و گفت: «يك روز قبل از قتل با الهام تماس گرفتم و متوجه شدم كه او بهشدت با پژمان درگير شده. خيلي عصباني شدم و تصميم گرفتم به هر شكل ممكن كه شده، پژمان را به قتل برسانم. ساعت 11 شب با اطلاع از اين موضوع كه الهام خانهاش را ترك كرده، به خانه آنها رفتم. مقتول ميخواست مرا به خانهام برساند اما من به بهانه اينكه با يكي از دوستانم در شهرك حكيميه قرار ملاقات دارم از پژمان خواستم مرا به آنجا برساند. در مسير از او خواستم توقف كند. به محض انجام اين كار، با چاقو به سمتش حملهور شدم و او را كشتم. سپس جسدش را روي صندلي شاگرد گذاشتم و راه افتادم. ابتداي جاده ورامين كه رسيدم، از صندوق عقب بنزين برداشتم و ماشين را آتش زدم و فرار كردم. الهام در اين قتل هيچ نقشي نداشت و من همه كارها را تنهايي انجام دادم.»
سرهنگ كارآگاه حميـد مكرم، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ با بيان جزييات پرونده به اعترافات متناقض همسر مقتول درباره عدم اطلاع از قتل اشاره كرد و گفت: «متهم اصلي پرونده (ناصر) با قرار بازداشت موقت و همسر متوفي با قرار قانوني در اختيار اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار داده شدند تا بازجوييها از آنها ادامه پيدا كند.»