• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3583 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۴ مرداد

نوذر شفيعي، تحليلگر مسائل افغانستان در ‏گفت‌وگو با «اعتماد»:

برخورد با شيعيان، دستور كار داعش در افغانستان ‏است

گروه جهان: داعش همه را در افغانستان شوكه كرد. ‏كابل عزاي عمومي اعلام كرده و مراسم تشييع ‏قربانيان نيز برگزار شده است. هزاره‌هاي افغانستان ‏هنوز در شوك هستند. جنبش روشنايي مي‌گويد ‏همچنان بر تحقق خواسته‌هاي خود اصرار دارد و ‏البته بر موج انتقادها بر دولت هم افزوده شده است. ‏سي‌ان‌ان در گزارشي اعلام كرده است كه دولت ‏افغانستان براي يك حمله نظامي مشترك با امريكا ‏عليه مواضع داعش در اين كشور مهيا مي‌شود. ‏مبارزه با داعش در افغانستان تا پيش از اين حمله ‏يك اولويت نبوده اما قتل عام 80 افغاني و زخمي ‏شدن بيش از 250 نفر در راهپيمايي جنبش ‏روشنايي زنگ خطرها را به صدا درآورده است. كابل ‏مي‌گويد ابعاد اين حمله در 15 سال گذشته در ‏افغانستان بي‌سابقه بوده است. اشرف غني، ‏رييس‌جمهور افغانستان اخيرا دستور حملات ‏گسترده به ولايت ننگرهار در شرق افغانستان و در ‏مرز مشترك با پاكستان را صادر كرده بود. اين ‏عمليات شفق نام گرفته است و گفته مي‌شود كه ‏بزرگ‌ترين مبارزه بين‌المللي خواهد بود كه از سال ‏‏2014 در افغانستان رخ داده است. در حال حاضر ‏قريب به 9800 سرباز امريكايي در افغانستان هستند ‏و باراك اوباما نيز اخيرا با تغيير موضع پيشين اعلام ‏كرده است كه تا سال 2017، 8400 سرباز امريكايي ‏در افغانستان باقي خواهند ماند. گفته مي‌شود كه ‏حملات هوايي امريكايي‌ها از اين پس بيشتر خواهد ‏شد و ديگر به حفاظت از مقرهاي امريكا و ناتو ‏محدود نخواهد شد. استان ننگرهار بسيار استراتژيك ‏است چرا كه موقعيت استراتژيك مهمي دارد و براي ‏پاكستان نيز منطقه حياتي به حساب مي‌آيد. در ‏شرايطي كه ننگرهار سقوط كند، كابل هر روز با ‏تنش بيشتري روبه رو خواهد شد. وضعيت امنيتي در ‏افغانستان هر روز بي‌سامان‌تر از ديروز مي‌شود و ‏گفته مي‌شود كه در سال 2014، پنج هزار سرباز ‏افغان جان خود را از دست داده‌اند. اين رقم براي ‏سال 2015، شش هزار نفر گزارش شده است. اكنون ‏با توجه به اينكه داعش مسووليت حمله به هزاره‌ها را ‏بر عهده گرفته است، به نظر مي‌رسد كه مساله ‏مبارزه با اين گروه تروريستي در افغانستان هم به يك ‏اولويت جدي بدل شود. اشرف‌غني در يك برنامه ‏تلويزيوني پس از عمليات تروريستي در كابل اعلام ‏كرد كه به مردم قول مي‌دهم انتقام شما را بگيرم. ‏ابعاد حادثه روز سه‌شنبه در كابل در هاله‌اي از ابهام ‏قرار دارد. برخي شاهدان عيني مي‌گويند بمبي در ‏يك جعبه بستني جاسازي شده بود و اين به عمق ‏فاجعه زماني كه عاملان انتحاري خود را منفجر ‏كردند، افزود. برخي منابع نيز مي‌گويند كه پليس ‏عامل انتحاري دوم را پيش از آنكه بتواند خود را ‏منفجر كند، كشته است. پس از حادثه كابل موجي ‏از محكوميت‌ها مانند هميشه به راه افتاد. سازمان ‏ملل متحد با صدور بيانيه تندي اعلام كرد كه ‏عمليات رخ داده در افغانستان جنايت جنگي است و ‏كساني كه اين جنايت را هدايت كرده‌اند بايد ‏محاكمه شوند. ‏
‏در خصوص شرايط امنيتي ‏افغانستان و نقش‌آفريني گروه‌هاي راديكالي چون ‏داعش و طالبان در اين كشور، گفت‌وگويي با نوذر ‏شفيعي، استاد دانشگاه و تحليلگر مسائل ‏افغانستان داشته‌ايم كه مشروح آن در ادامه ‏مي‌آيد. ‏
‏روز شنبه شاهد انفجارهاي مرگبار در جمع ‏هزاره‌هاي افغانستان در كابل بوديم كه به كشته ‏شدن بيش از 80 نفر و زخمي شدن صدها نفر ‏منتهي شد. داعش مسووليت اين حمله را برعهده ‏گرفته است. ميزان قدرت و نفوذ داعش در ‏افغانستان تا چه اندازه است؟‎ ‎
نكته نخستي كه بايد به آن اشاره كنم، زمينه رشد ‏گروه‌هاي تروريستي و افراط‌گرا است. هم‌اينك ‏افغانستان به محل مناسبي براي رشد گروه‌هاي ‏تروريستي تبديل شده است. وقتي ما با يك دولت ‏ورشكسته، ضعيف و ناتوان مواجه باشيم، امكان ‏رشد هر گروه راديكالي در آن كشور فراهم است. ‏اين مساله مختص به افغانستان نيست و در عراق، ‏سوريه و ليبي نيز هم‌اكنون چنين شرايطي براي ‏رشد گروه‌هاي تروريستي مهيا است. با اين حال، ‏داعش در افغانستان يك پديده جديدي است و ‏كمتر از يك سال است كه آنها به افغانستان ‏آمده‌اند. تعداد اعضاي داعش افغانستان و ميزان ‏قلمروي آنها در اين كشور نيز مشخص نيست. در ‏ابتدا آنها در برخي از مناطق مانند جنوب و غرب ‏افغانستان بودند ولي با حملات طالبان روبه‌رو ‏شدند و هم‌اينك شرق افغانستان را پيدا كرده‌اند. ‏شرق افغانستان قلمرو نفوذ قوميت پشتون است. ‏متاسفانه اغلب گروه‌هاي راديكال در افغانستان يا ‏جنبه قوميتي دارند يا جنبه فرقه‌اي و مذهبي. ‏گروه‌هايي مانند داعش و طالبان در افغانستان ‏فرقه‌گرا هستند و در كنار خط مشي سياسي‌اي ‏كه دنبال مي‌كنند، برخورد با هزاره‌ها و شيعيان را ‏هم در دستور كار دارند و براي همين نيز شاهد ‏هستيم كه در دوران حكومت طالبان، هزاره‌ها ‏بيش از هر قوميت ديگري توسط طالبان كشته ‏شدند و انفجار تروريستي و مرگبار روز شنبه نيز ‏هزاره‌ها را هدف گرفته بود. هدف چنين اقدامات ‏تروريستي، عامه مردم و ايجاد رعب و وحشت ‏است. نكته مهمي ديگري كه بايد اشاره كنم، ‏انفجار تروريستي روز شنبه در جريان جنبش ‏روشنايي، نخستين اقدام جدي داعش افغانستان ‏بود. ‏
به رويكرد قوميتي و فرقه‌گرايانه گروه‌هاي ‏راديكال در افغانستان اشاره كرديد. چرا بايد ‏هزاره‌هاي افغانستان بيش از هر قوميت ديگري ‏مورد حمله اين گروه‌ها و از جمله داعش در ‏افغانستان قرار بگيرند؟‎ ‎
افغانستان كشوري با قوميت‌هاي مختلف از جمله ‏پشتون‌ها، تاجيك‌ها، بلوچ‌ها و هزاره‌ها است. ‏تاجيك‌ها، بلوچ‌‌ها و پشتون‌ها هم مي‌توانند در ‏نوك پيكان حملات داعش قرار بگيرند. اكثريت ‏اين اقوام سني مذهب هستند ولي هزاره‌ها چون ‏شيعه هستند، اعضاي آن گروه‌ها راحت‌تر راضي ‏به انجام اين حملات تروريستي مرگبار مي‌شوند. ‏البته من نمي‌خواهم فاكتور مذهب را برجسته ‏كنم ولي داعش يا هر گروه افراطي ديگري از هر ‏فرصتي براي ضربه زدن و ايجاد ناامني در ‏افغانستان استفاده مي‌كند و يكي از اين فرصت‌ها، ‏مولفه‌هاي مذهبي است. ‏
تفاوت‌هاي گروهي مانند داعش با القاعده در ‏افغانستان چيست؟‎ ‎
طالبان و داعش در عمل تفاوت چنداني با يكديگر ‏ندارند. هر دو در افغانستان خواستار ساقط كردن ‏دولت مركزي و ايجاد دولت وابسته به خود ‏هستند. از سوي ديگر، ايدئولوژي مذهبي و ديني ‏هر دو، سلفي‌گري است و مدعي انديشه‌هاي ‏فراملي و انترناسيوناليسم اسلامي هستند. هر دو، ‏يكدست نيستند و شاخه‌هايي را دارند. با اين ‏حال، تفاوت داعش و طالبان افغانستان اين است ‏كه بدنه اصلي طالبان، محلي است در حالي كه ‏بدنه اصلي داعش در افغانستان محلي نيست و ‏بيشتر اعضاي آن را افرادي از پاكستان و ‏كشورهاي آسياي ميانه تشكيل مي‌دهند. البته ‏آنها حداكثر تلاش‌شان را براي استفاده از ‏ظرفيت‌هاي چون قوم پشتون به كار مي‌گيرند و ‏علاقه‌مند هستند تا از نسل جديد طالبان كه ‏اغلب راديكال‌تر و ناراضي هستند، استفاده كنند. ‏هدف‌شان ايجاد يك حكومت خليفه‌اي مذهبي ‏متشكل از افغانستان، برخي مناطق آسياي ميانه، ‏كشمير و برخي نواحي ايران است و اميدوار ‏هستند اين حكومت‌هاي جزايري و محلي در ‏نهايت به مجموعه‌اي واحد به نام دولت اسلامي ‏متصل شوند. ‏
امنيت به بحران دايمي در افغانستان بدل شده ‏است. چرا دولت وحدت ملي هم در تامين امنيت ‏هر روز ناتوان‌تر از ديروز مي‌شود؟‎ ‎
دولت كنوني افغانستان و حتي دولت قبل از چند ‏آسيب جدي رنج مي‌برد؛ مساله نخست، دولت ‏افغانستان به‌شدت وابسته به خارج است. امنيت ‏افغانستان برون‌زا است و دروني نيست و ‏دولت‌هاي خارجي نيز بنا به مصلحت‌ها و منافع ‏خويش اقدام مي‌كنند. مساله دوم، دولت كنوني ‏افغانستان در ابتداي كار خويش قرار شد تا يك ‏دموكراسي قوميتي را شكل بدهد و با درگير ‏كردن و همراه ساختن همه قوميت‌ها، زمينه‌هاي ‏اجماع دروني و ملي را فراهم كند. با آنكه ‏هم‌اكنون در دولت وحدت ملي شاهد حضور ‏وزرايي از قوميت‌هاي مختلف هستيم ولي اين ‏دولت به يك دولت واحد تبديل نشده است و وزرا ‏فقط كنار هم قرار گرفته‌اند و گويي در دولت ‏افغانستان مانند جزيره‌هاي جدا از يكديگر ‏هستند. هر كس، ملاحظات خود و ملاحظات ‏قوميتي خود را دنبال مي‌كند. اگر به جنبش ‏روشنايي نگاه كنيم مشاهده مي‌كنيم كه اين ‏جنبش در اعتراض به عبور برق از سالنگ به جاي ‏بوميان است و آنهم به دليل اعمال نفوذ برخي ‏افراد بوده است. نكته سومي كه بايد به آن اشاره ‏كرد، اين است كه دولت افغانستان پس از چند ‏دهه جنگ، ناامني، بي‌ثباتي و خونريزي تشكيل ‏شده و نمي‌توان انتظار داشت دولت اين كشور ‏پس از چند دهه بحران، بي‌ثباتي و جنگ سريعا ‏خود را بازسازي كند. بازسازي در اين كشور امري ‏زمانبر خواهد بود. مساله چهارم نيز اين است كه ‏افغانستان كشوري چندجانبه و چندتكه است و ‏هنوز الگوهاي سنتي سياسي از جمله الگوهاي ‏حكومت ملوك‌الطوايفي در اين كشور ‏حكمفرماست و همين دولت مركزي را تضعيف ‏كرده و مانعي براي آنها است. اين مسائل موجب ‏مي‌شود تا دولت مركزي افغانستان در تامين ‏امنيت ضعيف باشد. از سوي ديگر، دولت ‏افغانستان، از قدرت مالي چنداني هم برخوردار ‏نيست. ‏
تعدد حملات و كشته شدن غيرنظامي‌هاي ‏بيشتر تا چه اندازه مي‌تواند به تشديد انتقادها از ‏دولت وحدت ملي منتهي شود و حيات اين دولت ‏را با خطر روبه‌رو كند؟‎ ‎
دولت وحدت ملي واقعي در افغانستان آن گونه ‏كه تصور مي‌شد، شكل نگرفته و ما بيشتر شاهد ‏توزيع قدرت و دادن مناصب مختلف به اين و آن ‏هستيم تا تشكيل دولت واحد. مردم افغانستان يا ‏هر كشور ديگري، نخستين نيازشان تامين امنيت ‏است. هم‌اينك امنيت به يك مفهوم چندوجهي ‏تبديل شده است. نخستين شكل و وجهه آن، ‏مفهوم سنتي امنيت است كه همان امنيت ‏فيزيكي است. تصور مي‌شد با شكل‌گيري دولت ‏وحدت ملي، اين بعد از امنيت تامين شود كه ‏براي مدتي هم پديدار شد و امنيت نسبتا خوبي ‏در افغانستان شكل گرفت. اين مساله موجب شد ‏تا بعد ديگر امنيت يعني امنيت غذايي در ميان ‏افغان‌ها مطرح شود. متاسفانه اين نياز و بعد ثانويه ‏امنيت نه تنها تامين نشده، بلكه امنيت فيزيكي ‏هم در معرض خطر است. البته مردم افغانستان ‏شرايط را درك مي‌كنند و مشكلات را مي‌دانند و ‏ناچار هستند با حالت خوف و رجا كنار بيايند. ‏
قفل شدن مذاكرات داخلي ميان دولت و ‏طالبان تا چه اندازه بر تند شدن فضاي امنيتي ‏افغانستان موثر است؟ چرا اين مذاكرات با وجود ‏گذشت سال‌ها از آغاز آن هنوز با شكست روبه‌رو ‏است؟‎ ‎
دليل شكست مذاكرات صلح ميان دولت و طالبان ‏تنها يك عامل نيست و از عوامل مختلفي ‏برخوردار است. يك عامل شكست مذاكرات ‏داخلي ميان دولت و طالبان اين است كه طالبان ‏يكدست نيست و متفرق و چند دسته هستند. در ‏ميان طالبان، جريان‌هايي از صلح با دولت و حل ‏اختلافات استقبال مي‌كنند ولي برخي از جريان‌ها ‏مذاكرات صلح را قبول ندارند و كساني وارد ‏مذاكره مي‌شوند در معرض تهديد كساني كه وارد ‏صلح نمي‌شوند، هستند. به عبارتي، صداي واحدي ‏از طالبان شنيده نمي‌شود و همين ترديدها را ‏بيش از پيش مي‌كند. از طرفي، ميان خواسته‌ها و ‏مطالبات با انتظارات فاصله زيادي وجود دارد. ‏خواسته طالبان ساقط شدن دولت مركزي كنوني ‏و تشكيل يك دولت جديد وابسته به خود است و ‏هيچ دولتي اين خواسته را قبول نمي‌كند. ‏بي‌ترديد لاينحل باقي ماندن مذاكرات صلح ميان ‏دولت مركزي افغانستان و طالبان تداوم ناامني و ‏عمليات‌هاي تروريستي را دربردارد و تا زماني كه ‏چنين گسست‌هايي موجود است، نمي‌توان انتظار ‏داشت كه امنيت در اين كشور شكل بگيرد. ‏
نقش بازيگري چون پاكستان را چگونه ارزيابي ‏مي‌كنيد؟ تا چه اندازه اين بازيگر در شكست يا ‏موفقيت مذاكرات صلح نقش‌آفرين است؟‎ ‎
پاكستان يك بازيگر آشوب‌ساز در افغانستان است ‏و دوست ندارد تا امنيت و توسعه در اين كشور ‏شكل بگيرد. آنها با حمايت جدي از شوراي كويته ‏و شبكه حقاني به بي‌ثباتي و ناامني در افغانستان ‏دامن مي‌زنند به ويژه آنكه در ماه‌هاي گذشته ‏حركت‌هاي ديپلماتيكي از سوي دولت افغانستان ‏صورت گرفته است كه منجر به نزديكي ميان ‏كابل و دهلي نو شده و همين مساله با واكنش ‏منفي اسلام‌آباد همراه است. اين واكنش منفي ‏مي‌تواند به تحريك پاكستان به انجام عمليات‌هاي ‏ايضايي يا عدم فشار به آنها براي دستيابي به صلح ‏در مذاكرات با دولت مركزي افغانستان متبلور ‏شود. ‏

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون