واشنگتن به دنبال كنترل تنش با آنكارا
جعفر حقپناه
استاد مطالعات منطقهاي دانشگاه
تركيه پس از كودتاي نافرجام اخير خود طي هفتههاي گذشته، روزهاي پر تب و تابي را پشت سر ميگذارد. اين فراز و نشيبها و اين تحولات پي در پي، هم در عرصه سياست داخلي و هم در عرصه سياست خارجي خود را به اشكال مختلف نشان داده است. در اين راستا، يكي از مسائلي كه در تحولات پساكودتا بروز كرده و خود را نشان داده، حركت به سمت سردي روابطي است كه از همان ابتدا خود را در مناسبات ميان آنكارا و واشنگتن نشان داد. تركيه از زمان بروز كودتا انتظار داشت تا متحدي همچون امريكا سريعا نسبت به كودتا واكنش جدي نشان دهد و آن را محكوم كند اما به زعم تركها، امريكاييها اين كار را نكردند كه نخستين زمينه را براي سردي روابط به وجود آورد. پس از اين مساله، رجب طيب اردوغان، رييسجمهور تركيه فتحالله گولن را طراح اين كودتاي شكستخورده دانست و از امريكا درخواست كرد تا او را سريعا به آنكارا تحويل دهد. البته اين موضوع مسبوق به سابقه است و تركها به بهانههاي مختلف اين درخواست را از امريكاييها كرده بودند و واشنگتن نيز هر بار، بنا به دلايل مختلفي از اين كار سرباز زده بودند و پس از اين مساله نيز آنها از تركها خواستند تا اسناد دخالت گولن را به امريكا ارايه داده تا در صورت اثبات اين موضوع، او را به آنكارا تحويل دهند. از سوي ديگر، برخي مقامات ترك در سخناني امريكا را به دخالت در انجام كودتا متهم كردند؛ مسالهاي كه البته با واكنش تند واشنگتن روبهرو شد. در پي انجام كودتا نيز اردوغان با مخالفان خود به شكلي تند برخورد كرد كه واكنشهاي حقوقبشري را در امريكا و اروپا به همراه داشت. همچنين اردوغان وضعيت پايگاه نظامي اينجرليك را به حالت تعليق درآورده و اين مساله موجب شده تا فعاليتهاي هوايي ارتش امريكا در منطقه با اخلال روبهرو شود.
مجموعه اين مسائل موجب شده است تا برخي از بروز تنش ميان آنكارا و واشنگتن سخن بگويند. با اين حال، من به بروز تنش ميان روابط دو كشور اعتقادي ندارم و آن را بار سنگيني براي سردي روابط ميان طرفين قلمداد ميكنم. به طور كلي، سياست خارجي در تركيه تحت تاثير ذهنيت نخبگان بر ساختارهاي غلبه شكل ميگيرد و رهبران سياسي با توجه به تصويري كه از فرصتها و تهديدات ميسازند، ممكن است روابط با كشوري را دچار فراز و نشيبهايي كنند ولي بايد تاثير اين مساله را كوتاهمدت و موقتي دانست. در شرايط كنوني نيز رهبري تركيه به دليل تحولات اخير، نسبت به مسائل پيرامون آن واكنشهايي صريح و البته احساسي نشان داده كه به دليل شدت و دامنه حادثه است و به همين خاطر نيز كودتاي نافرجام اخير بر روابط خارجي ميان تركيه و امريكا نيز اثر گذاشته است اما بايد دانست نقش عوامل كارگزاري در ميانمدت و بلندمدت در خصوص مسائل مختلف تعديل ميشود و آن ذهنيت تحت تاثير ساختارها و مسائل ژئوپولتيكي و روابط استراتژيكي با كشورهاي مختلف قرار ميگيرد. اين مساله در مناسبات ميان آنكارا و واشنگتن نيز صدق ميكند. روابط تركيه و امريكا بعد از جنگ جهاني دوم همواره از اصول ثابتي پيروي كرده و تحت مسائل استراتژيك بوده است. من باور ندارم چالشهاي لفظي كنوني ميان مسوولان دو كشور باقي بماند و سفر اخير رييس ستاد ارتش امريكا به تركيه نيز نشان ميدهد كه واشنگتن تمايلي براي افزايش تنشها با آنكارا ندارد و در پي كنترل اين مساله است. تا به امروز، مقامات امريكايي در برابر واكنشهاي تند و تيز مقامات ترك با حوصله و خويشتنداري رفتار كردهاند و معتقدند نبايد مناسبات استراتژيك ميان تركيه و امريكا تحت مسائل روزمره كه نشات گرفته از سياست داخلي اين كشور است، قرار گيرد. در برابر اين خويشتنداري، تركيه همچنان به نقش فتحالله گولن در طراحي و پيشبرد پروژه كودتا تاكيد دارد. با اين حال، من فكر ميكنم بخشي از سخنان تند و تيز مربوط به نقش گولن در كودتا به شرايط داخلي تركيه بازميگردد چراكه اردوغان با استفاده از اين اتهام بهانه لازم براي پاكسازي و برخورد با تمامي مخالفان خود را در نهادهاي مختلف اعم از ارتش، دادگستري، آموزش و پرورش و... پيدا كرده است. بنا به اين استدلال، معتقد هستم اصرار اردوغان در نقش گولن و فشارهاي او بر امريكا، بيش از هر چيز براي توجيه ساختن عملكرد در عرصههاي داخلي است و او چندان نيازي براي تحويل گرفتن او ندارد و اين مساله نيز نميتواند به مولفهاي جدي و تاثيرگذار در روابط ميان طرفين باقي بماند هرچند كه اين مساله ميتواند موجب شود تا تركها در مناسباتشان با امريكا طلبكارانه و همراه با دلخوري رفتار كنند. بايد دانست بيش از معادله گولن، مولفههاي مهمتري موجب بروز برخي اختلاف ديدگاهها در ميان امريكا و تركيه در سطح مسائل منطقهاي شده كه آنها هم مربوط به پنج سال اخير نيست؛ به طور مثال، تركيه همواره نسبت به سياست امريكا درباره كردها نگران بوده و اعتراض كرده است. اين مساله پس از بحران سوريه و تشديد حمايتهاي امريكا از كردهاي سوريه افزايش پيدا كرد. با اين حال، بايد دانست كه بروز سردي موقت در روابط ميان آنكارا و واشنگتن نميتواند تاثير چنداني بر روابط تركيه و روسيه داشته باشد و موجب افتادن تركها به دامن روسها يا دوريشان از امريكاييها شود. عقل سليم ايجاب ميكرد تركها به سمت عاديسازي روابط با روسيه به عنوان يك كشور قدرتمند اقدام كنند. از سويي، تركيه و روسيه از پيوندهاي اقتصادي و تاريخي بسياري با يكديگر برخوردارند. با اين وجود، عاديسازي روابط تركيه و روسيه و بروز كودتا سبب خواهد شد تا تركيه از حضورش در معادلات منطقهاي بكاهد. تركيه در بسياري از بحرانهاي منطقهاي با قدرتي بيش از توان و ظرفيت خود وارد شد كه خارج از روال چندجانبهگرايي و سياست تنش صفر بود اما در ماههاي اخير شاهد بازگشت تركها به روال سنتي خود در مسائل منطقهاي هستيم و بيترديد اين كودتا موجب تسريع در اين مساله نيز خواهد شد چراكه توان تركيه بيش از هر چيز مصروف مسائل داخلي خواهد شد. در همين راستا نيز بسياري معتقد هستند پيشرويهاي ارتش سوريه در حلب به خاطر قطع حمايتهاي تركيه از برخي جريانات است.