• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3591 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۱۴ مرداد

دارالمجانين - 1

سانچوپانزا، مولف دن كيشوت

علي شروقي روزنامه‌نگار

جماعت داستان خوان دو دسته‌اند. يكي آنها كه مي‌خوانند و لذت مي‌برند، ديگري آنها كه مي‌خوانند و در عوالم داستان غرق مي‌شوند آنقدر كه دل‌شان مي‌خواهد جاي شخصيت‌هاي داستاني باشند و خيال مي‌كنند ايوان كارامازوف و دن كيشوت و پي‌ير بزوخوف و پرنس آندره و ناتاشا (1) دوستان يا همسران مناسبي هستند و در زندگي واقعي دنبال اين جور آدم‌ها مي‌گردند. دسته اول مستعد اين هستند كه داستان نويس يا منتقد خوبي از آب در آيند. دسته دوم اما گاه كار جنون شان چنان به تماشا مي‌كشد كه خود به قهرمانان جذاب و به يادماندني يك داستان بدل مي‌شوند چرا كه داستان زمين بازي ديوانگان و ابلهان است. جايي كه در آن هيچ كس جز به يمن آميزه‌اي از بلاهت و ديوانگي نمي‌تواند به عمر جاودانه دست يابد. همين به خودي خود كافي است كه ثابت كند داستان تقليدي از جهان واقعي نمي‌تواند باشد، همچنانكه از روي داستان‌ها هم نمي‌توان جهان بهتري ساخت. تنها فايده داستان خواندن شايد اين باشد كه با اين كار مي‌توان جهان را براي خود تحمل پذيرتر كرد يا دست كم با پناه بردن به جنون و بلاهت داستان‌ها، از جنون و بلاهتي كه در جهان واقعي خود را در رخت قلابي، به قول نابوكوف، «عقل سليم» عرضه مي‌كند نجات يافت. شخصيت‌هاي داستان‌ها دشمنان قسم‌خورده عقل سليم نابوكوفي هستند. دشمنان چيزي كه عالم و آدم را به شكل متعارفش مي‌خواهد و مي‌پسندد. اين دشمنان قسم خورده البته براي نظريه پردازان راديكال جذابند. اما شك ندارم كه اكثر قريب به اتفاق همين نظريه‌پردازان اگر حين كتاب خواندن ناگهان ببينند دن كيشوت از لاي قفسه كتاب‌هاشان بيرون جسته و روي زمين واقعي براي‌شان تاخت و تاز مي‌كند، تمام آن نظريه‌هاي آرمانخواهانه را كنار مي‌گذارند و مثل آدورنو در مواجهه با جوانان معترض، خيلي معقول مي‌روند پليس خبر مي‌كنند. ديوانگان، ابلهان و تمام آنها كه هدفي را تا حد افراط پيش مي‌برند تا وقتي لاي كتاب‌ها هستند جذابند اما همين كه پا را از حد كتاب فراتر مي‌گذارند حتي براي آدم خيالبافي كه آنها را از خود مي‌پنداشته و خود را از آنها، خطرناك مي‌شوند. جذابيت‌شان شايد از آنجاست كه اين ديوانگان و ابلهان تجسم آرزوهاي محال خوانندگان‌شان هستند. كافكا در پاره نوشته كوتاهي با عنوان «حقيقت درباره سانچو پانزا» اين نكته را خوب دريافته است كه دن كيشوت از تخيل نوكرش سانچو بيرون جسته است. شايد نگارنده اين سطور را نيز به دفاع از همان عقل سليم منفور نابوكوف محكوم كنند اما داستانخوان‌هاي دسته دوم معمولا از دست رفتگاني هستند كه اگر در آزمون انتخاب الگو براي خلق شخصيت‌هاي داستاني ماندگار نام نويسي كنند قطعا برنده مي‌شوند و در يك اثر داستاني به جاودانگي مي‌رسند. خوانندگان دسته اول اما معمولا از دايره عقل سليم خارج نمي‌شوند اما در عين حال مقاديري جنون و بلاهت قلقلك‌شان مي‌دهد. جز اين اگر باشد قطعا خيلي زود از دايره خوانندگان داستان بيرون مي‌روند و به امور معقول‌تري مي‌پردازند. كسي كه داستان مي‌خواند و از خواندنش لذت مي‌برد و با شخصيت‌هاي داستاني ماندگار حال مي‌كند و در عين حال حواسش هست كه قضيه را زياد هم جدي نگيرد، مخاطبي است نه آن قدر جدي و اتوكشيده كه با ديدن اين حجم جنون و بلاهت كه در آثار داستاني بزرگ هست دور داستان خواندن را براي هميشه خط بكشد و نه آن قدر خيالباف است كه اين ديوانگي خيالپردازانه را جدي بگيرد. چه آن طيف كه در مواجهه با شخصيت‌هاي داستاني از هر چه داستان است بيزار مي‌شوند و چه آن طيف كه دوست دارند شريك زندگي شان را از بين شخصيت‌هاي داستاني انتخاب كنند مخاطبان مناسبي براي داستان نيستند، چون اين هر دو طيف زيادي جدي‌اند. مخاطبان واقعي داستان سانچوپانزاهايي هستند كه از خيال‌شان دن كيشوت با چارپاي نحيفش بيرون مي‌جهد. شواليه‌اي كه خيلي هم شواليه نيست. تقليد مضحكي از شواليه است و البته از سردمداران بي‌چون و چراي همه ديوانگي‌ها و بلاهت‌هاي شورمندانه و در عين حال مضحكي كه مي‌توان از يك شخصيت اصيل داستاني انتظار داشت. ستون «دارالمجانين» اداي ديني به همين ديوانگان و ابلهان داستاني است و هر بار يكي از آنها را به صحنه مي‌آورد. حيف بود اگر نخستين شماره اين ستون به نام دوتا از سردمداران اين ديوانگي و بلاهت، يعني دن كيشوت و سانچوپانزاي عجيب و بامزه و دوست‌داشتني، مزين نمي‌شد. يك هفته وقت داريد حدس بزنيد شخصيت هفته بعد كيست.
 (1) به ترتيب شخصيت‌هاي رمان‌هاي برادران كارامازوف، دن كيشوت و جنگ و صلح

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون