«اعتماد» نشست سران در باكو را در گفتوگو با سيدرسول موسوي بررسي كرد
از ظرفيتهاي همكاري گسترده تا وجود ضعفهاي ساختاري
گروه ديپلماسي| نشست سران ايران، روسيه و جمهوري آذربايجان ديروز در باكو برگزار شد. در اين رابطه گفتوگويي با سيدرسول موسوي، مديركل اسبق دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي وزارت امور خارجه داشتهايم كه مشروح آن در ادامه ميآيد.
چه ضرورتها و مسائلي موجب شد تا تهران، باكو و مسكو به فكر نشستي مشترك و رايزنيهايي در سطح عالي بيفتند؟
برگزاري اين نشست به سفر الهام علياف، رييسجمهوري آذربايجان به تهران در اسفندماه سال گذشته بازميگردد كه در آن سفر و در ديدار روساي جمهور ايران و آذربايجان، مسائل مختلفي براي همكاري مطرح شد. از جمله آن مسائل، پروژه شمال به جنوب بود كه طي آن، مساله برگزاري يك اجلاس سه جانبه در سطح عالي هم مطرح ميشد و طرفين در اين باره با يكديگر تفاهم كردند. پيرو اين مساله، نشست سه جانبه وزراي امور خارجه ايران، روسيه و جمهوري آذربايجان در فروردين ماه امسال در باكو برگزار شد تا مقدمات برگزاري اين اجلاس در سطح عالي فراهم شود. با اين حال، اساس اين توافق و هسته اصلي اين نشست، پروژه كريدور شمال به جنوب و تكميل آن است كه بر اساس آن، كشورهاي عربي يا هر كشور ديگري ميتواند از طريق آبهاي خليج فارس و اقيانوس هند به ايران بيايند و از راه ايران به جمهوري آذربايجان، گرجستان و در نهايت روسيه متصل شوند و از راه روسيه هم ميتوان به اروپا دسترسي پيدا كرد. در واقع، پروژه كريدور شمال به جنوب، 7200 كيلومتر راه تلفيقي را ايجاد خواهد كرد و ميتواند موجب كاهش فاصله و افزايش دسترسيها شود و از سويي، با توجه به ناامنيهاي شمال آفريقا، راه ايمنتري هم براي ارتباطات ايجاد خواهد كرد. به نظر ميآيد با توجه به رقابت روسيه با چين در خصوص احياي جاده ابريشم و مشكلاتي كه روسيه در ناحيه غرب خود يعني اوكراين احساس ميكند، مسكو در وضعيتي قرار گرفته است كه فكر ميكند انتخاب مسير و تكميل پروژه شمال به جنوب ميتواند مزيتهايي استراتژيك را برايش در پي داشته باشد. از آنجايي كه جمهوري آذربايجان نيز در اين مسير قرار گرفته، اين مساله هم براي باكو فرصتهاي اقتصادي را به همراه دارد. اسناد بالادستي جمهوري اسلامي ايران نيز به گونهاي است كه آن اسناد، دولت را براي تبديل شدن به يك هاب منطقهاي در ارتباط دادن كشورها با يكديگر تشويق ميكند و از سويي، اين مساله ميتواند موجب به وجود آمدن منافع بسياري براي كشور شود. به عبارتي، ايران، روسيه و جمهوري آذربايجان در ايجاد اين راه ترانزيتي از منافع مشتركي برخوردارند و همين مساله انگيزه بسياري براي همكاري با يكديگر ايجاد ميكند. البته زماني كه روساي جمهور در كنار هم قرار ميگيرند، مسائل ديگري نيز مانند تحولات منطقهاي، مسائل امنيتي، تحولات قفقاز و ساير همكاريهاي اقتصادي ديگر هم مطرح خواهند شد.
مسائل امنيتي قرار است يكي از مهمترين مباحث مطرح در رايزنيهاي سران كشور باشد. به طور كلي ايران، روسيه و آذربايجان نسبت به تهديدات و فرصتهاي امنيتي چه ديدگاهي دارند؟
امروزه امنيت به مقولهاي با ابعاد و معناي گستردهاي تبديل شده است. در اين راستا، ممكن است كشورها در برخي از ابعاد با يكديگر همنظر و همراستا باشند و البته ممكن است در برخي ابعاد ديگر هم با يكديگر اختلاف داشته باشند. در اين چارچوب، ايران ممكن است با روسيه و جمهوري آذربايجان در زمينه امنيت انرژي و راههاي انتقال آن تفاوت ديدگاه داشته باشد و در حفظ امنيت مرزي با يكديگر همسو باشند. با توجه به اين مقوله، در اين نشست مسائل امنيتي مرتبط با تروريسم و افراطيگري ميان روساي جمهور مطرح شد. با توجه به تحولات سوريه و نقش اتباع روسيه و مناطق همجوار با آن در اين بحران و مسائل قفقاز شمالي، روسيه نگرانيهاي بسياري در رابطه با امنيت خود و منطقه دارد. اين تحولات و مسائل بر امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران هم مهم و تاثيرگذار است. در اين منطقه، بحران قره باغ و مناقشه ميان جمهوري آذربايجان و ارمنستان رخ ميدهد كه اين بحران، در نزديكي مرزهاي ايران است. مساله امنيت نيز مقولهاي است كه نيازمند همكاريهاي دستهجمعي است و يك كشور به تنهايي نميتواند كار خاصي انجام دهد.
اختلافات اين سه كشور در رابطه با مسائل موجود امنيتي چگونه است؟
نوع نگاه ايران به مشاركت در طرحهاي انتقال انرژي با روسيه و آذربايجان متفاوت است. به هر حال كشورها منافع ملي خود را دنبال ميكنند. با اين حال، در زمينه گسترش ناتو به مناطق همجوار و منطقه قفقاز نوع نگاه ايران و روسيه با آذربايجان فرق ميكند. با اين حال، اين تفاوتها را نميتوان اختلاف دانست و ميتوان آن را تفاوت نگرش قلمداد كرد.
با توجه به اين تفاوت ديدگاه و نگرش، تا چه اندازه ميتوان به همكاريهاي منسجم امنيتي ميان سه كشور اميدوار بود؟
من فكر نميكنم. نوع همكاري ايران و روسيه در سوريه، يك همكاري راهبردي موردي است و به نظر نميآيد چنين شيفتي به همكاريهاي امنيتي در خصوص مسائل قفقاز منجر شود. شايد در اين نشست، يكي، دو موضوع براي همكاريهاي تاكتيكي ميان سه كشور تعريف شود كه اين مساله هم در يك روند زماني انجام خواهد شد ولي اينكه فكر كنيم از يك اجلاس يك روزه - كه براي نخستين بار هم برگزار ميشود - يك تصميمگيري راهبردي بيرون بيايد، اين نهايت خوشبيني است.
هم آذربايجان و هم روسيه با اسراييل روابط بسيار نزديكي دارند. آيا اين مساله در روند همكاريهاي سياسي و امنيتي و اقتصادي ميتواند مانع باشد؟
در سطح روابطي كه هماكنون ميان ايران و روسيه يا ايران و جمهوري آذربايجان برقرار است، به نظر نميآيد آن مساله مشكلي را در روابط فيمابين ايجاد كند.
يكي از مسائل مطرح كه در روابط ايران و روسيه يا ايران و كشورهاي حوزه قفقاز وجود دارد، آن است كه همكاريهاي اقتصادي در سطح و اندازه مناسبات سياسي نيست. آيا با اين نشست و تصميمگيريهاي آن ميتوان اميدوار به از بين بردن اين نقيصه بود؟
در گسترش مناسبات اقتصادي و افزايش مبادلات تجاري و ارتقاي روابط در اين باره، دولتها تنها تسهيلكننده مناسبات هستند. در واقع، توسعه همكاريهاي اقتصادي و گسترش مناسبات توسط بخش خصوصي صورت ميگيرد. آنچه اكنون در سطح اقتصادي ميان ايران با روسيه يا كشورهاي حوزه قفقاز وجود دارد، اين است كه بخش خصوصي چندان قوياي كه بتواند اين مناسبات را ارتقا بدهد، وجود ندارد. در واقع دولتها ميتوانند موانع موجود در افزايش مناسبات و همكاريها را بردارند و هماينك نيز به نظر ميآيد دولتهاي تهران، باكو و مسكو درصدد رفع اين موانع و از بين بردن سدها هستند ولي به هر دليل، بخش خصوصياي كه بتواند در صحنه حاضر شود و خلأ موجود را پر كند، در ايران نيست اما همين بخش خصوصي، در تركيه فعال است و ميتواند خلأ روابط را با روسيه پر كند و حتي وقتي مسكو و آنكارا روابطشان تيره ميشود، اين مناسبات به گونهاي است كه به كار خودشان ادامه دادند و سرانجام هم بهبود مناسبات و عادي شدن روابط را به دولتهاي خود تحميل كردند. ما اين نوع بخش خصوصي و لشكر اقتصادي را در كشورمان نداريم و تا زماني هم اين نقيصه وجود داشته باشد، نميتوان انتظار افزايش خاصي را در همكاريهاي اقتصادي داشت. تعرفههاي ترجيحي، معافيتهاي گمركي، مناطق آزاد تجاري و... اقدامات دولتها براي بسترسازي در جهت افزايش مناسبات است كه اين دولتها اين كار را تا به امروز انجام دادهاند.
به غير از مساله كريدور شمال به جنوب، چه ظرفيتهاي مشتركي براي همكاريهاي اقتصادي ميان ايران ، روسيه و آذربايجان وجود دارد؟
ظرفيت همكاريهاي اقتصادي گسترده است. البته ظرفيت همكاري ايران و روسيه با ظرفيت همكاري تهران و باكو متفاوت است. ايران و روسيه ميتوانند از صنايع كوچك و مصرفي تا تجهيزات دفاعي و صنعت هوايي و فضايي با يكديگر همكاري اقتصادي داشته باشند. ما با جمهوري آذربايجان ميتوانيم از صنعت نفت تا صنايع پيشرفته پروژه مشترك تعريف كنيم. ما در شرايطي هستيم كه اگر توليدات كشاورزي، دامي و صيفي خود را با استانداردهاي جهاني تطبيق دهيم، ميتوانيم بازار خوبي را در روسيه داشته باشيم اما ضعف در توليد، بستهبندي و انتقال موجب شده در اين باره اتفاق خاصي رخ ندهد. در مجموع، من ظرفيتهاي همكاري را گسترده اما ساختارها در جهت گسترش مناسبات را ضعيف ميدانم.
در سه سال گذشته، روحاني تا چه اندازه ميتوان گفت كه ايران و روسيه در حال حركت به سمت راهبردي شدن روابط هستند؟
به طور قطع، استفاده از واژهها توسط مقامات روسي با دقت بيشتري نسبت به مقامات ايران صورت ميگيرد. هنگامي كه عاليترين مقام روسي از لطف شراكت راهبردي سخن ميگويد، اين به معناي آن است كه تهران و مسكو در حال تجربه فاز جديدي از همكاريها هستند. اين مساله بسيار مهمي است كه ميتواند فرصتهاي بسياري را براي ما ايجاد كند و ما ميتوانيم در معادلات بينالمللي و منطقهاي از آن با يك برنامهريزي درست استفاده بكنيم. با اين حال، در يك سال گذشته، گامهاي بزرگي براي ارتقا و گسترش روابط ميان ايران و روسيه برداشته شده است. تحولات منطقهاي و همكاريهاي ايران و روسيه در سوريه نيز در اين مسير نقش مهمي داشته است.
چه موانعي ميتواند موجب عدم پيشرفت در اين روابط شود؟
اين موانع هم در روسيه و هم در ايران وجود دارد. ما براي گسترش مناسبات با روسيه از ضعف ساختاري رنج ميبريم. هنوز خيلي از نهادها آمادگي لازم را براي گسترش مناسبات با يكديگر ندارند. مسائل منطقهاي، شرايط بينالمللي و نوع رفتار رقبا نيز ميتواند در عدم گسترش اين روابط تاثيرگذار باشند.
به نقش احتمالي رقبا اشاره كرديد. اين رقبا چه كساني هستند؟
هر كشوري كه منافع متضاد با ايران دارد، ميتواند براي گسترش روابط ايران و روسيه مانعتراشي كند. اين منافع ميتواند اقتصادي يا منطقهاي باشد يا از زمينههاي مختلفي برخوردار باشد. در گذشته، امريكا مايل به همكاري ميان تهران و مسكو و افزايش اين روابط نبود ولي هماكنون بنا به دلايلي در اين باره سكوت كرده است. قطعا برخي از كشورهاي عربي از همكاري ايران و روسيه در سوريه ناراضي هستند. قطعا تركيه در مقطعي از افزايش همكاري تهران و مسكو رضايت نداشت. بايد اين مخالفت را در موضوع خاص خود، مقطع زماني و بستر آن مورد بررسي قرار داد. مثلا مخالفت امروز تركيه نسبت به يك سال يا شش ماه پيش متفاوت است و نسبت به گذشته از شدت كمتري برخوردار است.
چه مسائلي موجب شده است تا روسيه در اين برهه به سمت ايران متمايل شود؟
روسها در زماني كه مذاكرات برجام در حال به نتيجه رسيدن بود، به نظر ميرسيد مقداري براي گسترش روابط خود با تهران تحفظ داشتند و كند عمل ميكردند. به عبارت ديگر، به نظر ميرسد در آن مقطع، روسيه تحليل غلطي از مناسبات داشت و فكر ميكرد كه با دستيابي ايران و گروه 1+5 به توافق هستهاي، ايران يك شيفت و جهش ويژهاي در روابطش با كشورهاي غربي ايجاد ميكند اما آنها با گذشت زمان مشاهده كردند ايران در مذاكرات برجام، به دنبال دفاع از حقوق خود بوده و درصدد آن بود كه از منافع خود دفاع كند و در روابط با كشورها از چارچوب خاصي برخوردار است. وقتي آنها، اين مسائل را ديدند، روابط ميان تهران و مسكو نيز شتاب گرفت.
تا چه اندازه شرايط بينالمللي و تحريمهاي غرب به دليل بحران اوكراين در توجه به ايران توسط روسيه موثر بود؟
اروپاييها روسيه را تحريمهايي كردند كه ايران نميتواند آنها را پاسخ دهد. به عبارت ديگر، من شخصا باور ندارم كه تحريمهاي صورت گرفته به آن ميزان باشد كه روسيه به خاطر آنها بخواهد روابطش را با ايران افزايش دهد.
تهران و مسكو از ابتداي بحران سوريه همكاريهاي نزديكي با يكديگر داشتهاند. اين همكاريها در يك سال اخير افزايش يافته ولي ما شاهد گفتوگوهاي روسيه و امريكا درباره بحران سوريه هستيم .در اين رايزنيها ايران كجاست؟
هم روسيه و هم امريكا ميدانند تا زماني كه ايران راضي نباشد، توافقي هم درباره سوريه در كار نخواهد بود و تحولي در سوريه رخ نخواهد داد. ايران در سوريه در متن كار است و اين متن است كه گفتوگوها را تعيين ميكند.
برخي معتقدند كه روسيه ميخواهد با كارت سوريه مناسباتش را با غرب حل كند. با بهبود احتمالي روابط تا چه اندازه ميتوان اميدوار بود كه روسها بخواهند همكاريهاي كنونيشان را با ايران در اندازه كنوني ادامه بدهند؟
واقعيات صحنه به گونهاي است كه اين مساله را ايجاب نميكند. روسها دريافتهاند كه براي پيشبرد خواستههايشان در خاورميانه راهي جز همكاري با ايران ندارند.