تكصداهاي گمشده در واقعيت
جواد طوسي
منتقد سينمايي و حقوقدان
سينماي اجتماعي محصول جامعه ملتهب و دور مانده از عدالت است. هر زمان مصاديق بحران و عدم توازن در مناسبات اقشار و طبقات مطرح جامعه بيشتر باشد، اين جنس سينما حضور پررنگتري دارد. در مواقع عاديتر كه تنش كمتري را در پيرامونمان حس ميكنيم، سينماي ملودرام ميتواند نسخه مناسبتري باشد. سينماي اجتماعي در مفهوم درست و قابل دفاعش با انسان و جامعه كار دارد. در اينجا منظورم از انسان، اعم از آدم خوب و از اصل دورافتاده است. در مقايسه آثار اجتماعي در دورههاي مختلف به اين واقعيت مي رسيم كه زبان و لحن و فرم اجراييشان وام گرفته شده از زمانه خودشان هستند. مقايسه كنيم «قيصر» و «گوزنها» مسعود كيميايي و «دايره مينا» داريوش مهرجويي و «گزارش» عباس كيارستمي آن دوره را با «دندان مار» و «اعتراض» مسعود كيميايي و «هامون» و «بماني» داريوش مهرجويي و «عروسي خوبان» محسن مخلباف و «زير پوست شب» و «خونبازي» رخشان بنياعتماد و «نفس عميق» و «دربند» پرويز شهبازي و «سگكشي» بهرام بيضايي و «ابد و يك روز» سعيد روستايي و «عصباني نيستم» و «لانتوري» رضا درميشيان در اين دوره. بنابراين ميبينيم كه آثار دور و نزديك يك فيلمساز از نظر نوع نگاه و شيوه اجرايي با هم تفاوت آشكار دارند. اين فاصله گرفتن از قواعد كلاسيك و تغييرپذيري در روايت و وجوه ساختاري، اقتضائات جامعه در حال گذاري است كه حادثه، بحران، اضطراب و خشونت و شكاف طبقاتي را به گونه ديگري تجربه و لمس ميكند.
فيلمهاي «عصباني نيستم» و «لانتوري» رضا درميشيان دو نمونه عيان و قابل استناد از جامعه پارادوكسيكال اين روزگار است كه نشانهها و وجوه معاصرش را در خشونت و آنارشيسم و رابطههاي نامتعادل و دفرمه بروز ميدهد. جالب آنكه در همين جامعه اصرار بر اخلاقگرايي و نمايش زيباييها و پاكيها را از بعضي تريبونها و آدمها در شرايطي ميشنويم و ميخوانيم كه در كانون فروپاشي اخلاق و شمايل انساني قرار داريم. اينجاست كه فضا آلوده و پرسوءتفاهم و مسموم ميشود و مرز ميان واقعبيني و بدبيني (يا به اصطلاح سياهنمايي) را گم ميكنيم و فاصله موافقين و مخالفين فيلمي مثل «لانتوري» صفر و صد ميشود و نكته قابل بحث و در عين حال سوالبرانگيز اينكه مخالفين سفت و سخت چنين فيلمي، هم جناح ارزشي و دلواپس است و هم روشنفكراني كه اخلاق و قانونمنديهاي عرفي و اجتماعي را از زاويه ديد خود معنا ميكنند.
اما همين بازتاب ناهمگون و فروش خوب فيلم طي اين يك هفته نشان ميدهد كه سينماي اجتماعي همچنان نفس ميكشد و مخاطب خودش را دارد. مهمترين ويژگي قابل دفاع «لانتوري» اين است كه تجربهاش در فرم و روايت
وام گرفته از خود موضوع و آدمهاست و به يك اجراي شخصي و انتزاعي و فرماليستي صرف تبديل نشده و علاوه بر اين خنثي و اخته نيست و فراتر از لحن مستند گزارشي خبرياش، پيشنهاد ميدهد از تلخيها و چهرههاي هولناك و از صورت دفرمه عبور ميكند و ادامه زندگي را در عشق و اميد و منش انساني ميبيند.